شناسهٔ خبر: 72514877 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

در نشست «امام صادق(ع) و مقابله با چالش‌های زمانه» مطرح شد:

امام صادق(ع) به شیعیان هویت مستقلی بخشید/ تربیت‌یافتگان مکتب جعفری، کیان و میراث شیعه را حفظ کردند

در نشستی با حضور دو کارشناس علوم اسلامی که به زبان عربی در خبرگزاری ابنا برگزار شد، چالش‌های موجود در عصر امام صادق(ع) و نقش آن حضرت در مواجهه و مقابله با آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ همزمان با ایام شهادت رئیس مذهب جعغری، صادق آل‌محمد(ص)، نشست «امام صادق(ع) و نقش آن حضرت در مقابله با چالش‌های زمانه» به زبان عربی با حضور دو نفر از اساتید حوزه و پژوهشگران علوم اسلامی در خبرگزاری ابنا برگزار شد.

در این نشست که با حضور و ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر امین جامعی و دکتر احمد ناظم برگزار شد، چالش‌های موجود در عصر امام صادق و نقش آن حضرت در مواجهه و مقابله با آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

نگاهی گذرا به ویژگی‌های تشیع

دکتر احمد ناظم در خصوص موضوع نشست با ارائه مقدمه‌ای گفت: قبل از صحبت در مورد موضوع تلاش‌های امام صادق(ع)، مقدمه‌ مختصری در رابطه وجود دارد. با توجه به آنچه در علم مدیریت به‌ویژه مدیریت استراتژیک آمده، هر فرد، هر سیستم یا هر نهادی در مسیر فعالیت خود ممکن است با دو دسته از عوامل مواجه شود. عواملی که بر سرنوشت و حرکت آن تأثیر می‌گذارند شامل عوامل درونی و عوامل بیرونی هستند.

مهم‌ترین عوامل داخلی به نقاط قوت و ضعف تقسیم می‌شوند، یعنی شیعیان مانند همه نظام‌ها و نهادهای دیگر دارای نقاط قوتی بودند. شاید در برخی موارد نقاط قوت غالب باشد و در موارد دیگر نقاط ضعف. به عنوان مثال: یکی از نقاط ضعف شیعیان در اوایل اسلام این بود که تعداد آنها در جامعه اسلامی کم بود و این امر گاه به نوعی باعث ضعف و شکست می‌شد. اما در مقابل یکی از نقاط قوت شیعیان این است که بزرگان این مکتب، منبع علم و امامان شیعه هستند. آنان معدن علمی هستند که یا خداوند به ایشان عطا فرموده و یا از پیامبر(ص) دریافت کرده‌اند.

تلاش امام صادق(ع) برای هویت‌بخشی به شیعیان

دکتر ناظم گفت: مورخان برای این مفهوم کلی، یعنی مفهوم شیعه، سه وجه مشترک ذکر کرده‌اند: اول، محبت به اهل‌بیت(ع)، دوم دشمنی با بنی‌امیه و سوم انتقام از دشمنان امام حسین(ع) و یارانش که در روز عاشورا به شهادت رسیدند. پس هر کسی که عاشق اهل‌بیت پیامبر(ص) باشد و به نهضت امام حسین(ع) دعوت کند، در حیطه تشیع به معنای عام قرار می‌گیرد. این تعمیم در واقع تهدیدی برای شیعیان تلقی می‌شد، چرا  که هر کاری توسط گروه‌های غیر شیعه انجام می‌شود، به نام شیعیان و به نام ائمه(ع) در نظر گرفته می‌شود بدون اینکه آنها حامی تشیع باشند.

امام صادق(ع) با تکیه بر رویکرد شناختی درصدد بود تا به شیعیان به‌عنوان یک نظام فکری و سیاسی هویتی مستقل و متمایز بخشد. این هویت مستقل با تعیین معیارها و ویژگی‌های مختص به مکتب امامیه به دست می‌آمد، به گونه‌ای که هیچ جریانی در جامعه تحت عنوان مکتب امامیه و پیشوایان آن به راحتی انجام نمی‌شد.

مثلاً در کتاب الکافی آمده است که معاویه بن وهب از امام صادق(ع) پرسید ما به عنوان شیعه با مسلمانان فرقه‌های دیگر چگونه رفتار کنیم؟ حضرت فرمود: شما به امامان خود که توسط آنها هدایت می‌شوید نگاه کنید و آنچه را انجام می‌دهند، انجام دهید. یعنی ما در این حوزه از ائمه اطهار(ع) الگو می‌گیریم. به خدا سوگند آنها یعنی ائمه اطهار(ع) مریض خود، یعنی افراد مریض غیرمسلمان را عیادت می‌کنند و در تشییع جنازه آنان شرکت می‌کنند و امانت را بر آنان ادا می‌کنند.

ظهور برخی فرقه‌های شیعه پس از واقعه کربلا

این پژوهشگر علوم اسلامی افزود: علاوه بر این چالش یا تهدید، تعمیم مفهوم تشیع به‌معنای وجود پدیده دیگری است که نقطه ضعف تشیع محسوب می‌شود و آن تقسیمات درونی است. همان طور که می‌دانید شیعیان در داخل، دچار تفرقه بودند و فرقه‌های مختلفی وجود داشت. پس از واقعه عاشورا، شیعیان از مسیر واحد خود منحرف شدند و برخی از آنان به جای پذیرش امامت امام زین‌العابدین(ع)، امامت محمد بن حنفیه را گردن نهادند. این گروه در منابع ادیان و مذاهب، کیسانیه نامیده می‌شوند. از جمله اعتقادات منسوب به این گروه، ادعای مهدی موعود بودن محمد حنفیه و نیز اعتقاد به تناسخ و غیره است. البته در این امور به آنها نسبت داده می‌شود، زیرا هیچ منبعی از کیسانیان به ما نرسیده است. این یک فرقه منقرض شده است. هر چه به ما رسیده است از منابع ادیان و مذاهب است.

امام صادق(ع) به شیعیان هویت مستقلی بخشید/ تربیت‌یافتگان مکتب جعفری، کیان و میراث شیعه را حفظ کردند

یکی دیگر از تقسیماتی که در عصر امام باقر(ع) رخ داد این است که برخی از شیعیان به ریاست زید بن علی و یارانش به این دیدگاه رسیدند که عمل به شمشیر برای امام شرط است، یعنی معتقد بودند امام کسی است که سیاست می‌کند و در برابر حاکمیت ناعادلانه می‌ایستد و به دنبال تصاحب زمام حکومت است و اهل خانه‌نشینی و تمرکز بر کارهای دینی و فرهنگی نیست. زیدیه به جواز «امامة المفضول علی الفاضل» (امامت فرودست بر مافوق) معتقد بودند و طبق این اصل، خلافت  شیخین را پذیرفتند. بسیاری از شیعیان دوستداران اهل بیت پیامبر به این گروه متمایل شدند.

ویژگی چالش‌های دوران امام صادق(ع)

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام دکتر امین جامعی به ارائه مبحث خود پرداخت و گفت:

دکتر ناظم در این خصوص، به عصری که امام صادق(ع) در آن می‌زیسته اشاره و بر اساس این مبحث سه محور را مشخص کرد و گفت: محور اول؛ چالش‌هایی است که در عصر امام صادق(ع) وجود داشته به همراه ویژگی‌های این عصر، دوم؛ برنامه امام صادق(ع) برای این دوران. سوم؛ نحوه مقابله با این چالش‌ها که برای دانستن آن باید با این عصر، هرچند مختصر آشنا شد.  

ویژگی‌های عصر امام صادق(ع)

وی در بیان ویژگی‌های عصر امام صادق(ع) گفت: این عصر برای امت اسلامی دوران بسیار سختی است و می‌توان گفت دوران انحطاط یک دولت و ظهور دولت دیگر است و به همین دلیل شاهد کشمکش‌های خونینی میان دربار بنی‌امیه و گروه عباسی که به دنبال قدرت بودند، در این عصر هستیم. در این درگیری‌های سیاسی معمولاً تحرکات سرکوبگرانه بین دو طرف یعنی بین طرفین درگیر سیاسی صورت می‌گیرد، اما کسانی که در این درگیری دخالتی نداشته‌اند می‌توانند تا حدودی از این خونریزی‌ها دور باشند. اگر بتوانیم حق مطلب را ادا کنیم، می‌توان گفت که در این عصر به شیعیان فضا و خروجی داده شده است. چون آنان  خارج از منازعه سیاسی بودند و بر اساس شیوه امامان شیعه رفتار می‌کنند.

نهضت حسینی، انقلاب‌های پس از آن، فروپاشی بنی‌امیه و ظهور عباسیان

حجت‌الاسلام جامعی با اشاره نهضت حسینی و مواجهه آن با حاکمیت بنی‌امیه افزود: اما مسئله امام حسین(ع) و انقلاب ایشان به شکلی غیرطبیعی، پروژه اموی را از بین برد. انتظار نمی‌رفت پس از ماجرای اباعبدالله الحسین(ع) و وقوع انقلاب‌هایی که یکی پس از دیگری پس از ماجرای امام حسین(ع) و شهادت امام و خاندانش در ماجرای کربلا به وقوع پیوستند، پروژه اموی با همه سیطره و همه اقتدارش، این گونه از بین برود.

فعالیت‌های امام صادق(ع) در زمان انتقال قدرت به عباسیان

گفتیم که پیش از تمامی این مسائل، شیعه در خط مقدم بود، یعنی درگیری سیاسی بین مکتب بنی‌امیه و مکتب اهل‌بیت(ع) جریان داشت و شیعیان در صف مقدم بودند و در زمان امام صادق(ع) با حرکت‌های سرکوبگرانه مواجه شدند، زیرا امام، از منازعه سیاسی آن روزگار بیرون آمد. برای رسیدن به هدف، امام در ابتدا به سفارش امام باقر(ع)،  کادری از شیعیان را تربیت کردند تا شیعیان برای انجام امور خود، دیگر نیازی به فرقه‌های دیگر نداشته باشند. 

بارها شاهد هستیم که برخی از نظریه‌پردازان می‌گویند در زمان بنی‌امیه، گسترش جغرافیایی حاصل شد، در حالی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) فتوحات متوقف شد. امام علی(ع) معتقد بود که «اول باید خودسازی نمود» و جامعه اسلامی باید از این بیماری صعب‌العلاج «حب دنیا» که گریبانگیر جامعه اسلامی بود، بیرون بیاید.

امام صادق(ع) به شیعیان هویت مستقلی بخشید/ تربیت‌یافتگان مکتب جعفری، کیان و میراث شیعه را حفظ کردند

امام صادق(ع) با تربیت شخصیت‌های علمی و اخلاقی، کیان و میراث شیعه را حفظ کرد

این پژوهشگر علوم اسلامی افزود: امام صادق علیه‌السلام همه تلاش‌ها و ظرفیت‌های خود را به‌کار گرفت و همه چیز گران‌بها و ارزشمند را فدا کرد تا انسان را در سطح مکتب شیعه تربیت کند. یعنی انسانی را در سطح شیعه پرورش داد. او زراره، هشام بن حکم و مؤمن الطاق را پرورش داد؛ شخصیت‌هایی بزرگ که تأثیر شگرفی بر اسلام گذاشتند و اثر ماندگاری در پیکره شیعه داشتند. بخش زیادی از میراث موجود ما، به‌واسطه همین شخصیت‌ها منتقل شده است.

نکته دیگر اینکه در زمان امام صادق، اندیشه‌های فرقه‌ای و مذهبی شروع به شکل‌گیری کرد. پیش از آن چنین طرز فکری وجود نداشت. مثلاً در زمان خلفا، مذهبی به نام عمری یا بکری وجود نداشت، یا در زمان زبیری‌ها نیز مذهب خاصی تشکیل نشد. اما در زمان امام صادق(ع)، جریان‌های فکری مانند کیسانیه، واقفیه، اسماعیلیه و امثال آن به‌وجود آمدند. پس امام با تربیت این شخصیت‌های علمی و اخلاقی، اولاً کیان شیعه را حفظ کرد و میراث شیعه را جاودانه ساخت.

دلیل آشکار این موضوع آن است که ما امروز خود را منتسب به امام صادق(ع) می‌دانیم و می‌گوییم: «شیعه جعفری»؛ چرا؟ چون او بود که پایه‌گذار این مکتب شد. چگونه؟ با تربیت نسل فرهیخته و آگاه. امام صادق همانند پدران پاکش می‌دانست که بقای اسلام از مسیر تربیت انسان ممکن است.

امیرالمؤمنین(ع) در نامه‌ای به مالک اشتر فرمود: «مردم، ستون‌های دین‌اند»، یعنی تو نمی‌توانی حکومت اسلامی را در هوا و خلا تشکیل دهی. محل اجرای حکومت اسلامی، جامعه است. بنابراین اگر انسان‌هایی نباشند که این مفاهیم را بپذیرند، این حکومت شکل نمی‌گیرد. امام از فرصت زمانی پیش‌آمده نهایت بهره را برد تا نسلی فرهیخته و نیروهایی اندیشمند تربیت کند که میراث اصیل اسلام را حفظ کرده‌اند. این کاری است فراتر از حفظ صرف شیعه، بلکه حفظ اسلام ناب بود. امام صادق(ع) مسئولیت این کار بزرگ را به دوش کشید و این بسیار اهمیت دارد. او با پرورش یک نسل آگاه، هم کیان شیعه را حفظ کرد و هم ویژگی‌ها و نشانه‌هایی برای آن ایجاد نمود. او اصحابی برجسته داشت که این میراث را نسل به نسل تا امروز منتقل کردند. سلام بر او، روزی که زاده شد، روزی که به شهادت رسید و روزی که دوباره برانگیخته خواهد شد.

استراتژی امام صادق(ع) و دیگر امامان در حل مشکل ارتباط با شیعه

در بخش دیگر نشست، دکتر احمد ناظم با ادامه ارائه خود درباره چالش‌هایی که شیعه در آن دوران با آن مواجه بود گفت:

سومین مشکل، پراکندگی جغرافیایی شیعیان بود. محل اقامت اصلی امامان در مدینه بود، مگر در برخی موارد خاص که به دستور خلفای عباسی به شهرهای دیگر احضار می‌شدند، مانند امام رضا(ع) که به خراسان رفت، یا امام جواد، امام هادی و امام عسکری که به سامرا برده شدند. اما غالباً موطن اصلی ایشان مدینه بود. در مقابل، جوامع شیعی بیشتر در خارج از مدینه شکل گرفتند، مانند شهرهای عراق، خراسان، سیستان، یمن و مصر. این پراکندگی از یک سو نشان از موفقیت شیعه در گسترش دعوت خود داشت، اما از سوی دیگر به‌علت دشواری ارتباط با امامان، یک مشکل محسوب می‌شد.

همچنین، حساسیت حکومت‌های اموی و عباسی نسبت به ارتباط شیعیان با امامان، این مشکل را تشدید می‌کرد. امام صادق(ع) و دیگر امامان برای حل این مشکل، یک سیستم ارتباطی مخفی و منسجم به‌وجود آوردند که بر افراد مورد اعتماد استوار بود. این شبکه با نام «نظام وکالت» شناخته می‌شود. از زمان امام صادق(ع) این شبکه به‌طور جدی فعال شد. یکی از مهم‌ترین وکلای امام، مُعَلّی بن خُنَیس بود که به‌دلیل افشای اسرار، توسط عباسیان کشته شد. از آن زمان، رازداری به یکی از ویژگی‌های این شبکه تبدیل شد و ارتباط وکلا با امام به‌شکل پنهانی صورت می‌گرفت.

و در پایان، شایسته است که به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه شیعه از زمان رحلت رسول خدا(ص)، در جایگاه یک اقلیت دینی و سیاسی قرار داشته است؛ و از همان ابتدا در معرض ظلم و ستم، انواع شکنجه و آوارگی بوده و در برخی دوره‌ها به‌ویژه در دوران حکومت بنی‌امیه و به‌طور فجیع‌تری در دوره حجاج بن یوسف ثقفی از حقوق اقتصادی و اجتماعی خود نیز محروم بوده است. به‌گونه‌ای که شدت فشارها در زمان حجاج به حدی رسید که مورخان نوشته‌اند: در آن دوران، متهم شدن به زندقه یا مجوس بودن آسان‌تر و بهتر از متهم شدن به تشیع بود؛ یعنی صرف اتهام تشیع برای قرار گرفتن در معرض انواع شکنجه و ستم کافی بود.

امام صادق(ع) به شیعیان هویت مستقلی بخشید/ تربیت‌یافتگان مکتب جعفری، کیان و میراث شیعه را حفظ کردند

در چنین فضایی که شیعیان در اقلیتی مطلق بودند و هیچ قدرتی برای دفاع از خود نداشتند و تحت شدیدترین قتل‌ها و سرکوب‌ها قرار می‌گرفتند، انتظار می‌رفت که این مذهب از بین برود و نابود شود؛ اما شیعه ایستادگی کرد، مقاومت نمود و تا به امروز باقی مانده است.

درست است که خداوند متعال در آیه ۸ سوره صف می‌فرماید: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»، یعنی خداوند همواره یاری‌گر مؤمنان است و همان‌طور که وعده داده است که مستضعفان وارث زمین خواهند شد: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ»، اما این به آن معنا نیست که این پیروزی تنها با تکیه بر امدادهای غیبی حاصل می‌شود. این نکته بسیار مهمی است و به این معنا هم نیست که ما نیازی به تلاش، برنامه‌ریزی و اتخاذ تدابیر و استراتژی‌ها برای مقابله با خطرات و چالش‌ها نداریم.

وقتی تاریخ را مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم ائمه شیعه تدابیر و راهبردهایی دقیق برای حفظ موجودیت شیعه اتخاذ کرده‌اند، از جمله امام صادق(ع) که با در نظر گرفتن شرایط زمان خود و همچنین با انتخاب استراتژی‌های مناسب، توانست بر خطرات و چالش‌ها غلبه کند. شاهد این مطلب آن است که مذهب امامیه بعدها به عنوان مذهب جعفری شناخته شد؛ این نتیجه تلاش‌های امام صادق(ع) در تقویت بنیان و جایگاه مکتب اهل‌بیت(ع) و اعطای هویتی مستقل به این مذهب است.

جمله پایانی این که اگر بخواهیم در زمان حاضر، از راهبردها و راه‌حل‌هایی که ائمه(ع) ارائه داده‌اند بهره‌مند شویم و بر اساس آن‌ها با مشکلات و چالش‌های این دوران مواجه شویم، نخست باید سیره ایشان را از منظر تحلیلی، نه صرفاً تاریخی، مطالعه کنیم. این کار نیاز به استخراج و تدوین این استراتژی‌ها دارد آن‌گونه که در علم مدیریت استراتژیک مطرح است. و دوم، باید در جهت به‌کارگیری آن‌ها متناسب با نیازهای عصر حاضر تلاش کرد و این راهبردها را با شرایط امروز شیعه در جهان تطبیق داد.

این پژوهشگر اسلامی توضیح داد که مهم‌ترین چالش در زمان امام صادق(ع)، غلبه گرایش‌های انقلابی و سیاسی بر دیگر گرایش‌ها بود. یعنی اگر بین این گرایش‌ها تعادل و توازنی برقرار نمی‌شد، این امر ممکن بود آسیب‌زا باشد؛ زیرا با توجه به اینکه شیعه هنوز جایگاه اجتماعی و فرهنگی خود را به دست نیاورده بود، اگر تنها بر بُعد نظامی و انقلابی بدون فراهم‌سازی زیرساخت‌های فرهنگی تمرکز می‌شد، به نتیجه مطلوب نمی‌رسید. از این‌رو، امام صادق(ع) بر تقویت بنیان‌های اعتقادی و فرهنگی تمرکز کرد و پس از آن، می‌توان سیاست و حکومت را بر این پایه‌ها بنا کرد.

«تفقه در دین» شعار امام صادق(ع) برای فرهنگ‌سازی شیعه

دکتر جامعی نیز در جمع‌بندی ارائه خود گفت: مقابله با پروژه شیطان تنها از طریق تربیت نیروهای اخلاقی و علمی ممکن است. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که در زمان امام صادق(ع) وجود داشت، نگرش سطحی بود که توسط حکومت ترویج می‌شد. در زمان بنی‌امیه، مساجد به محافل دینی محدود شده بودند و در شام نیز مکان‌هایی وجود داشتند که شراب به مردم می‌دادند؛ چرا؟ چون وقتی معاویه حکومت را به دست گرفت، روابطی با حکومت بیزانس داشت و حتی پول بیزانسی را وارد سرزمین‌های اسلامی کرد. روابط معاویه با حکومت بیزانس شناخته شده است. یزید در دامن فرهنگ مسیحی پرورش یافت، چرا که مادرش مسیحی بود و تازه مسلمان شده بود. به عبارت دیگر، شگفتی معاویه از فرهنگ بیزانسی و اثرپذیری او از این فرهنگ، و همچنین زمانی که اهل مدینه برای دیدن اعمال معاویه به شام رفتند، مشاهده کردند حکومت معرفی شده توسط پیامبر(ص) که در آن حاکمان باید متواضع باشند، حالا تبدیل به حکومتی شبیه به حکومت هرقل شده است. البته دولت اموی این دیدگاه را می‌پذیرفت و ترویج می‌کرد که مردم باید نسبت به دین سطحی باشند و نه عمیقاً متعلم. به همین دلیل بود که امام صادق(ع) شعارش این بود: « کاش، تازیانه بالای سر اصحابش باشد تا دین شناس شوند». چرا امام صادق (ع) این شعار را مطرح کرد؟ زیرا چالش‌های زمانه‌اش چنین نگرشی سطحی را در جامعه اسلامی تقویت می‌کرد.

برای همین بود که در زمان امام صادق(ع) شاهد کشمکش‌هایی برای دست‌یابی به حکومت بودیم. بنی‌امیه بر سر حکومت در داخل دربار اموی به شدت با یکدیگر درگیر بودند و حوادثی که پس از آن رخ داد نشان داد که بنی‌امیه اساساً درک عمیقی از دین نداشتند. ابوسفیان که بزرگ بنی‌امیه بود، آنها را در یک مکان جمع کرده و گفت: «و قسم به آنچه که ابوسفیان به آن قسم می‌خورد...»، حتی اگر این سخنان را نپذیریم، رفتارهای بنی‌امیه نشان می‌دهد که آنها به دنیا علاقه‌مند بودند؛ نه دین، و دین را ابزاری برای تصاحب حکومت تبدیل کرده بودند، در حالی که امام صادق(ع) تمام تلاش خود را صرف تربیت مردمی آگاه و فرهنگی کرد و شخصیت‌سازی انجام داد. این موضوع بسیار مهم است. او این آیه را در عمل به نمایش گذاشت: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»، یعنی مسئله فقه در دین نتیجه‌اش انذار است، یعنی مردم از تکاپو برای دنیا به سوی خداوند متعال گرایش پیدا کنند.

حجت‌الاسلام جامعی افزود: امام صادق(ع) برخلاف این دیدگاه که او را بی‌طرف و دور از سیاست می‌دانند، امام صادق(ع) سیاستمدار بود؛ سیاست‌مدار واقعی بود. او مردم را به سوی اوج‌های معنوی که پیامبر(ص) ترسیم کرده بود هدایت می‌کرد. پیامبر(ص) گفته بود: «ای مردم، شما برای بقا خلق شده‌اید، نه برای فنا.» بنابراین، انسان و حکومت باید شرایطی فراهم کنند تا مردم در آسمان معنویت پرواز کنند و این همان کاری بود که امام صادق(ع) در دوره‌ای که همزمان با حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس بود، انجام داد. پس می‌توانیم بگوییم که امام صادق(ع) امام بزرگی بود که این ایده را بنیان‌گذاری کرد و نسلی آگاه و فرهنگی تربیت کرد. آنچه که امروز داریم، نتیجه همین فداکاری‌های عظیم است.

در تاریخ آمده است که منصور دوانیقی امام را به شدت آزار داد، او امام را شب‌ها به میان می‌کشید و می‌آورد، اگر امام نبود، درگیری‌های سیاسی به شکل کنونی نداشتیم. چرا این‌گونه با امام(ع) رفتار کردند؟ چون دیدند امام اثرگذار است، او نور و راهنمای امت است، و امام در حال تربیت نسل آگاهی بود و به همین دلیل او را در رنج و عذاب انداختند تا اینکه امام(ع) به وسیله آن سم کشنده شهید شد.

دروس امام صادق(ع) برای دوران معاصر ما

این کارشناس مذهبی در پایان با اشاره به مفاهیم انسان‌ساز مکتب جعفری اظهار داشت: در مورد زمان حال که در آن زندگی می‌کنیم، ما در دوران برخی از طواغیت زندگی می‌کنیم که تهدیدهایی را علیه ایران، شیعیان و محور مقاومت مطرح کرده‌اند، اما نتوانستند این تهدیدها را به حقیقت تبدیل کنند. چرا؟ چون ما بر قدرت خود تکیه داریم، یعنی شیعیان و محور مقاومت هم‌اکنون حرف خود را می‌زنند، اما مسئله این است که آن‌ها شروع به تهاجم فرهنگی کرده‌اند. اگر سیاست را به همان معنای گسترده‌اش بدانیم، نه فقط به عنوان یک مبارزه سیاسی، بلکه به عنوان برنامه‌ای برای فرهنگ‌سازی و فهم درست جامعه، پس سیاست به معنای وسیع‌تری است. بنابراین، اگر شما نسلی تربیت کنید که آگاه و فقیه باشد، شما یک سیاستمدار هستید.

وقتی از امام خمینی(ره) سوال کردند که سربازانت کجا هستند؟ فرمودند: «سربازان من اکنون در گهواره‌اند.» دیدیم که امام خمینی در مسأله فرهنگ‌سازی چه زحماتی کشید و همچنین شاگردان امام از جمله شهید مطهری و شهید بهشتی چه تأثیری داشتند که مردم به واقع سیاستمدار شدند. آیا انسانی که فرهنگ را حمل می‌کند، می‌تواند در سیاست بی‌طرف باشد؟ پس امام صادق(ع) به معنای عمومی یک سیاستمدار کارکشته بود، زیرا این راه و رویکرد را تا امروز ادامه داد. یعنی آنچه اکنون می‌بینیم، اگر ما اصولی نداشته باشیم و ساختار و بنیاد نداشته باشیم، آیا می‌توانیم بمانیم و مقاومت کنیم؟ پس امام(ع) به این معنا خدمت بزرگی به سیاست کرد و آن را بنیان‌گذاری نمود.

ما در دیدگاه‌های خود دو نوع نگرش داریم: نگرش حدی و نگرش جامع. در مدرسه اهل‌بیت(ع) آموخته‌ایم که اگر شرایط فراهم باشد، همچون امیرالمؤمنین(ع) دولت تشکیل می‌دهد و تمام تلاش خود را برای تأسیس و پیشبرد آن می‌کند، اما اگر شرایط فراهم نباشد، آیا می‌تواند دست از سیاست بردارد؟ خیر، در این معنای که توضیح دادیم، اهل‌بیت(ع) نوعی انعطاف در سیاست دارند. گاهی نگرش جامع دارند اگر شرایط فراهم باشد و اگر شرایط فراهم نباشد، آن‌ها سیاست را بر اساس وضعیت موجود پیش می‌برند.

.......................

پایان پیام