خبرگزاری مهر، مجله مهر- رؤیا سادات هاشمی: در نقاشیهای کودکانه همه ما خانه کشیدن یعنی یک مثلث بزرگ که روی یک مربع بزرگ جا خوش کرده، سقف و دیوارهایی که بسته به حال خودمان باشد و هر رنگی که دوست داشته باشیم برایش انتخاب میکنیم. اگر هم خیلی اهل جزئیات باشیم و بخواهیم به گرمای خانه و آدمهایش وفادار بمانیم یک دودکش روشن و پرحرارت میکشیم و به خانهمان اضافه میکنیم. کارشناسها میگویند حال و هوای خانه آدم از روحیه او حرف میزند و از طرف دیگر شکل و شمایل محیط اطراف هم روی روحیه انسانها اثر میگذارد. به دنبال همین موضوع طی سالها و دهههای گذشته اگر نگاهی به در و دیوارهای شهر و ساختمانهای اطرافمان بیندازیم خواهیم دید که این برجهای سر به فلک کشیده و این آپارتمانهای تنیده در هم نه شباهتی به خانههای رنگی رنگی نقاشی کودکیمان دارد نه چیزی است که از دیدنش مثل قدیم بخواهیم احوالاتمان را خوش و روحمان را سبک کنیم؛ چون آنها تنها ساخت و سازهای بیرویهای هستند که صاحب نظران آن را «معماری وحشی» صدا میزنند. به مناسبت روز معماری در تقویم سروقت معماری ایرانی رفتیم تا مروری بر حکمتهای ریز و درشت خانههای قدیمی ایرانی داشته باشیم و از درونش سازهها و نکتههای ریز و دوست داشتنی را بیرون کشیدم که در این ایام کاملاً به فراموشی سپرده شدهاند. چیزهایی که علاوه بر سنخیت کامل با فرهنگ ایرانی داشتنش حسابی روح صاحبخانه و آدمها را جلا میداد.
کتیبههایی از ذکر لب صاحبخانه
جایی از کتاب بیوتن امیرخانی، نویسنده از خانههای ایرانی میگوید و از اقلیمی حرف میزند که حتی گنجشکهای آن هم دوست دارند بالای سر لانههایشان بنویسند «هذا من فضل ربی» خانههایی که سردر آن همیشه کتبیههایی بود که معمولاً روی آن آیه و ذکری حک میشد که از هویت و اعتقاد صاحبخانه حرف میزند؛ یک جورهایی کاربردش شبیه همان بی وی نسل خودمان است که این روزها سردر صفحات مجازیمان مینویسیم و در دنیای واقعی خبری از آن نیست. کتیبههایی پر نقش و نگار از گچ بری و کاشیکاری که جای آن بالای در خانههایمان خالی است.
فقط چند لحظه کنارم بشین
یکی از چیزهایی که معماری ایرانی را حسابی دوست داشتنی میکند توجه آن به مسائل جزئی اما کاربردی است. نکتههای ریزی که با فرهنگ ما گره خورده و حالا به باد فراموشی سپرده شده. یکی از این چیزها ساختن نشیمنگاهها و سکوهای سنگی دو طرف در خانهها به سمت کوچه و گذر است. اگر از قدیمیها درباره کاربرد این سکوها بپرسید در جواب به شما خواهند گفت که برخلاف مردم امروز که سال تا سال از وجود همسایههای خود بیخبرند عوضش آنها در گذشته با احوالپرسی از یکدیگر در زمانهای قدیم روی این سکوها مینشستند و با هم معاشرت میکردند. علاوه بر اینها وجود این صندلیهای سنگی چیز خوبی برای خستگی در کردن رهگذرها و مهمان محسوب میشده.
کیه در میزنه؟
در زمانهای قدیم که خبری از آیفونهای تصویری نبود ذهن زیبای ایرانیها برای تشخیص اینکه دقیقاً چه کسی پشت در خانه انتظارشان را میکشد به اینجا ختم شد که برای زنان و مردان از درکوبههای متفاوت جهت «دق الباب» استفاده کنند. برای همین روی درهای دولنگه قدیمی درکوبههای بزرگ سنگین که صدای بمتر و محکمتری داشت مخصوص آقایان بود و درکوبهای که ظریفتر بود و صدای لطیفتری داشت برای خانمها طراحی شده بود.
گذر از تاریکی به سوی نور
اگر سری به خانههای قدیمی انداخته باشید یا تصاویر آن را در سریالهای تلویزیونی دیده باشید یکی از چیزهایی که همیشه به چشم میآید وجود یک دهلیز نسبتاً بلند و یک دالان تاریک جلوی در ورودی خانه است. شاید از خودتان بپرسید که لزوم بودن این راهروی بدون نور در معماری ایرانی چه بوده است؟ در جواب باید بگوییم آبا و اجداد ما در راستای اهمیت به حفظ حریم خانه با ساختن چنین چیزی هم به دید نداشتن درون خانه از کوچه توجه داشتهاند و هم با این کار باعث میشدند که اگر مهمانی قصد ورود به منزلشان را دارد کمی مسیر را برایش طولانی کنند تا با این کار صاحبخانه زمان بیشتری برای آماده شدن داشته باشند.
راز سقفهای گنبدی
اگر بخواهید به مردم کشورهای دیگری نمایی از معماری ایرانی را نشان بدهید حتماً توی عکسها و تصاویرتان ردپای گنبد را خواهید دید. سقفهای گنبدی در سازههای دینی نماد توحید و مرکزیت بوده به گونهای که همه چیز در نهایت به یک نقطه الهی ختم میشود اما فارغ از آن استفاده از این سقفها در معماری منازل و به خصوص مناطق گرمسیری از این جهت بوده که این نوع سازه برای خنک نگهداشتن خانه کارآمد بود چون همیشه طی روز قسمتی از سقف سایه بوده و تمام آن در معرض آفتاب قرار نمیگرفته از سوی دیگر در زمستان و روزهای سرد باران و برف کمتری روی آن جمع میشده.
نورباران خانهها با شیشههای هزار رنگ
یکی دیگر از چیزهایی که معماری ایرانی را دلربا میکند و چشم هر بینندهای از دیدنش برق میافتد. شیشههای رنگارنگی است که در پنجرههای خانه استفاده میشده اگر کمی درباره علت این کار جست و جو کنید درکنار بحث زیبایی و قشنگتر کردن ساختمان به دلایل جالب دیگری هم خواهید رسید تا جایی که یکی از علل استفاده از این شیشهها این بوده که گذشتگان بر این باور بودند که وجود رنگهای مختلف در پنجرهها باعث دفع حشرات مزاحم میشده و در فصلهای گرم سال با فیلتر کردن مقدار نور آفتاب باعث تنظیم دما در خانه میشده.
وقتی تکههای آسمان در حیاطها افتاده بود
توی تصورات همه ما خانه رویاها جایی است که حیاطش حوض آبی فیروزهای داشته باشد. حوضی که بخش جدانشدنی معماری ایرانی است. یک سازه دوست داشتنی که کاری میکرده تا همیشه کف خانهتان تکهای از آسمان را داشته باشید و از دیدنش حظ ببرید و با انعکاس تصویر ساختمان در خودش فضا را بزرگتر نشان دهید. علاوه بر اینها فوارهها کوچک درون حوضها وجریان نسیم به خنک کردن دمای هوا در تابستان کمک میکرده و صدای آن جزو صداهای آرامشبخش به حساب میآمده. وجود حوض درمعماری ایرانی برای کارهایی مثل وضو گرفتن، شست و شو و آبیاری گل و گیاهان نیز کاربرد قابل توجهی داشته است.
دلتنگی برای خانههای محجوب
حتماً شما هم به کوچه پسکوچهها شهرهای بزرگی مثل تهران سر زدهاید کوچههایی که آپارتمانهای چندین طبقه در معبرهای کم عرض سر به آسمان کشیدهاند، برای همین هم فاصلههای نزدیک به هم خانهها کاری کرده که به راحتی مسئلهای مثل اشراف خانهها به یکدیگر به حاشیه برود. چیزی که در معماری اصیل ایرانی کاملاً برعکس بود و حریم خانهها به خوبی رعایت میشده و هیچ ساختمانی به ساختمان دیگری دید نداشته. برای فهم بهتر این موضوع کافی است سری به خانههای قدیمی و معروف کاشان بزنید جایی که اگر وسط حیاط سرتان را بالا کنید خبری از ساختمانهای مشرف نیست و چیزی جز آبی آسمان را نخواهید دید.