شناسهٔ خبر: 72489647 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

حجت‌الاسلام دکتر حسن رضایی‌مهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهم‌ترین نقش رئیس مکتب جعفری می‌گوید‌

امام صادق(ع) پیشوای تمدن‌ساز

چند سالی است یکی از دغدغه‌های مهم رهبر معظم انقلاب که بارها مورد تأکید قرار داده‌اند، بازخوانی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» است. اصطلاحی که تنها یک کلید‌واژه پرطمطراق نبوده ویکی اززیربنایی‌ترین واژگان برای ساخت جامعه مبتنی بر اندیشه اسلامی است.ریشه و مبنای تمرکز برضرورت تمدن‌سازی درجامعه امروزی به دوران زندگی ائمه معصومین(ع)بازمی‌گردد.

صاحب‌خبر -
به عقیده بسیاری از اهل علم و اندیشه، شکل‌‌گیری تمدن اسلامی در پرتو سیره علمی و عملی امامان شیعه، در فضاها و تنگناهای مختلف سیاسی و مذهبی جهان معاصر امرفرخنده‌ای است که لازمه حرکت در مسیر شکوفایی است. با وجود نقش‌آفرینی رهبران دینی ما در این مسیر، نقش خاص و سترگ امام صادق(ع) در تمدن‌سازی دارای اهمیت ویژه‌ای است. حجت‌الاسلام دکتر حسن رضایی‌مهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، پژوهشگر و نویسنده کتب «دین و علوم طبیعی»، «علم و دین دو موهبت معرفت بخش» و «عرفان زیارت و زیارت عارفانه» در گفت‌و‌گو با جام‌جم از نقش و جایگاه امام ششم شیعیان در تمدن‌سازی برای جهان اسلام گفته است.

تمدن در اندیشه اسلامی چه جایگاهی دارد و چرا پرداختن به این موضوع دارای اهمیت است؟
شکل‌‌گیری و اوج شکوفایی تمدن اسلامی را باید در فاصله زمانی قرن دوم تا هشتم هجری دنبال کنیم. در این فاصله زمانی مسلمانان در علوم و فنون مختلف به رشد چشمگیری رسیدند و به گواه تاریخ در بازه زمانی قرن دوم تا پنجم توانستند در رهبری علمی و تمدنی جهانی را از آن خود کنند. چنین رشدی بدون توجه رهبران دینی جامعه اسلامی امکان‌پذیر نبود و دلیل آن را نیز باید در آموزه‌های دینی بجوییم. وقتی از تمدن اسلامی سخن می‌گوییم، از تمدنی صحبت می‌کنیم که روح معارف تولیدکننده آن بوده، بنابراین اندیشه و معارف دینی، ریشه و روح تمدن ماست. امری که قلمرو زمانی و مکانی نداشته و اگر در آن برهه زمانی محقق شده، به عملکرد مسلمانان بازمی‌گردد. اجتماعی‌بودن احکام اسلامی مبنای تمدن‌سازی بوده، چرا که اسلام در هیچ موقعیتی از جامعه و امور اجتماعی غافل نبوده و احکام اسلامی به‌طور قابل‌توجهی معطوف به اجتماع و مسائل مربوط به جامعه است. از طرفی ترغیب و تأکید اسلام به تحصیل علم و حکمت، در شکل‌‌گیری تمدن اسلامی تأثیر جدی داشته، زیرا تحصیل علم در معنای عام آن که حتی شئون مدنیت ازجمله معماری و هنر را در بر بگیرد درواقع تشویق به تمدن‌سازی است. در قرآن مکررا به تأمل و دقت در آیات و انفس و اسرار هستی تأکید شده و مردم را به تحقیق در این امور و تحصیل آنها فرا خوانده است. در روایات نیز طلب علم واجب و فریضه عنوان شده که همه این سفارش‌ها خود، سنگ بنای تمدن اسلامی است. البته در این میان، نقش‌آفرینی حضرات معصومین را نباید از نظر دور داشت زیرا آن حضرات با برخورداری از علم لدنی و درک عمیق نسبت به معارف اسلامی و تأسیس نهادهای علمی و تربیت شاگردان در حوزه‌های مختلف علوم و فنون در تشکیل تمدن اسلامی تأثیر بسزا داشته‌‌اند. سیره علمی و عملی آن بزرگواران شاهد بر این حقیقت است.
 
اشاره به نقش‌آفرینی ائمه در گسترش علم و تربیت اندیشمندان داشتید که نقش مهمی در تمدن‌سازی داشته است، اجازه بدهید صحبت را به دوران امام صادق(ع) به‌عنوان پرچمدار این عرصه، معطوف کنیم. رئیس مکتب جعفری در چه شرایط اجتماعی و سیاسی به نقش‌آفرینی در شکوفایی تمدن اسلامی پرداختند؟ 
 دوران امامت حضرت صادق(ع) همزمان با خلافت پنج خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی است. در زمان انتقال قدرت از امویان به عباسیان، جامعه گرفتار طوفان آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی بوده است. چه در زمان امویان که جنگ قدرت و ضعف حکومت باعث نابسامانی جامعه بوده است و چه در زمان روی کار آمدن عباسیان که حکومت از قوام جدی برخوردار نبوده است. علاوه بر مشکلات سیاسی درون دستگاه خلافت برخی رویدادهای برون‌مرزی نیز بر ایجاد شرایط سخت و ناگوار در جغرافیای مسلمین مؤثر بوده است. شکل‌‌گیری برخی قیام‌ها چون قیام زید‌بن علی و ابومسلم خراسانی، استقلال‌طلبی در محدوده قلمرو حکومت و جنگ‌های پیاپی نمونه‌ای از رویدادهای این دوران است. دوران امام صادق(ع) از نظر سیاسی، با چالش‌ها و ناآرامی‌های فراوانی همراه بوده است. هدایت و راهنمایی مردم که وظیفه اصلی امام محسوب می‌شد، در چنین فضایی بسیار دشوار و نیازمند صبر و استقامت فراوان بوده است.
 
موضع امام(ع) نسبت به این جریان‌ها چه بوده است؟
موضع امام(ع) نسبت به بسیاری از این حرکت‌ها منفی بوده اما درباره شخصیت و قیام زید‌بن علی، نظرات مختلفی مطرح شده است. در عین حال، دلایل و شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد قیام او با اجازه و موافقت حضرت امام صادق(ع) انجام شده است. از جمله این شواهد، گفتار امام رضا(ع) در پاسخ مأمون است که امام طی آن فرمود: پدرم موسی‌بن جعفر نقل کرد که از پدرش جعفربن محمد شنیده که می‌گفت: زید برای قیامش با من مشورت کرد من به او گفتم عموجان اگر دوست داری که همان شخص به دار آویخته در کناسه (محله‌ای در کوفه) باشی راه تو همین است و موقعی که زید از حضور امام صادق(ع) بیرون رفت امام فرمود: وای به حال کسی که ندای او را بشنود و به یاری او نشتابد.
 
باتوجه به وضعیت ناآرام سیاسی دوران امام صادق(ع)، چرا حضرت قیامی را علیه سلاطین برنامه‌ریزی نکردند تا آرمان حکومت اسلامی محقق شود؟ 
از آنجا که وظیفه حفظ دین و هدایت مردم بر‌عهده امام است باید به بهترین وجه ممکن این وظیفه را انجام دهند. هر امامی در زمان خود موظف به وظیفه‌ای است که به دوش اوست و این وظیفه لزوما قیام نیست و بسته به شرایط و مقتضیات تعریف شده. درخصوص امام صادق(ع) باید گفت آن حضرت به‌خوبی می‌دانستند که خروج عباسیان علیه بنی‌امیه، برای رسیدن به قدرت است و اعتقادی به امامت و خاندان رسالت ندارند. چنانچه در متون روایی چون بحارالانوار روایتی از امام صادق(ع) با این مضمون بیان شده که حضرت از کمی یاران صادق و مخلص به‌عنوان دلیلی محکم برای عدم اقدام سیاسی و انقلابی یاد می‌کنند. امام خوب می‌دانستند که با این وضعیت حفظ دین و رسالت هدایتگری باید از طریق دیگری انجام شود‌؛ طریقی که به نتیجه مطلوب منتهی شود.
 
برنامه امام چه بود؟
تشخیص امام صادق(ع) این بود در وضعیتی که شرایط قیام موجود نیست، به تبیین و تثبیت عقاید شیعی پرداخته و معارف تشیع را نهادینه سازند و نه‌تنها در سایه معارف اسلامی و شیعی به هدایتگری بپردازد و در امتداد این راه سنگ بنای فرهنگ و تمدن عمیق اسلامی را پایه‌ریزی کنند. از این‌رو دست به یک فعالیت فرهنگی عمیق زدند و با تربیت شاگردان زیادی، مکتب تشیع را برای همیشه بیمه کردند. سعی حضرت بر این بود که اگر مبارزه مقدور نیست تفکر سالم و ظالم‌ستیز شیعه حفظ شود و قوت یابد. گذشت زمان نشان داد که هوشیاری و ژرف‌اندیشی امام صادق(ع) بیشترین ضربه را به دشمنان وارد کرد؛ بنابراین امام قیام کرد اما نه قیام نظامی، بلکه قیام علمی و فرهنگی که نتیجه آن تثبیت و اقتدار شیعه و اسلام ناب بود.  ایشان از فرصت پیش آمده اوضاع سیاسی موجود به‌خوبی استفاده کردند و افرادی را برای تبلیغ مذهب شیعه و معارف شیعی به بخش‌های مختلف سرزمین اسلامی اعزام می‌کردند. از طرف دیگر آن حضرت نهضت علمی و فرهنگی پدر بزرگوار خود را ادامه داده و حوزه علمیه و دانشگاه تمدن‌ساز در رشته‌های مختلف علوم عقلی و نقلی را گسترده کرده و شالوده مکتب تشیع را پی‌ریزی کنند.
 
با توجه به این‌که خاستگاه تمدن و فرهنگ اسلامی در مدرسه اهل بیت بوده است، امام صادق(ع) در این رابطه و رویدادهای فرهنگی و تمدنی پس از آن، چه نقشی ایفا کرده‌اند؟
ما حضرت امام صادق(ع) را امام تمدن‌ساز می‌شناسیم، براین اساس درک نقش آن حضرت در احیا و شکوفایی تمدن اسلامی بسیار ضروری است تا از این رهگذر هم مقام آن حضرت را بیشتر بشناسیم و هم وظیفه خود را بهتر تشخیص دهیم. همان‌طور که بیان شد دوران امام صادق(ع) دوران بسیار حساسی بود‌؛ وجود جریان‌های سیاسی، جنگ‌های درون و برون حاکمیتی، پیدایش فرق و مذاهبی که از اسلام تنها ادعایی بیش همراه خود نداشتند و مسیر انحراف را می‌پیمودند، مسائل و مصائبی بود که امام با آنها مواجه بود و باید با رصد آنها و برنامه‌های راهبردی جامعه را از این خطرات نجات می‌دادند. آن حضرت با تبیین معارف بلند اسلامی و تفسیر کتاب و سنت نگذاشتند مردم در تاریکی انحراف اسیر شده و چراغ دین و دانش خاموش شود اما با درایت امام‌گونه خویش، مردم را در مسیر و کتاب و سنت هدایت کرده و از طرفی با تأسیس مدرسه بزرگ علوم اسلامی، تربیت اساتید برجسته در رشته‌های مختلف علوم، برگزاری مناظرات علمی موجب اقتدار مبانی بنیادین مذهب اهل بیت(ع) شدند. من معتقدم این اقدامات امام مهم‌ترین اثرگذاری در رونق تمدن اسلامی را داشته است. تنوع حوزه‌های علمی مدرسه امام صادق(ع) و توجه به همه مبانی علمی مورد نیاز تمدن‌سازی، چون طب، نجوم، شیمی، کلام، فلسفه، احکام، فقه، اصول و سعه‌صدر در تدریس و تربیت افراد با اندیشه‌های مخالف و موافق، از مهم‌ترین دلایلی بوده که باید با افتخار بگوییم امام صادق(ع) امام تمدن‌ساز است. این‌که دوست و دشمن به علم امام اعتراف کرده و از نقش‌آفرینی بنیان‌گذار مکتب جعفری در ساخت جامعه‌ای متمدن یاد کرده‌اند، دلیل عملکرد مؤثر پیشوای ماست. رویکرد امام صادق(ع) علاوه بر تمدن‌سازی برای جامعه اسلامی، ظرفیت تمدن‌سازی جهانی را داراست.

وظیفه جامعه علمی  در قبال  مکتب جعفری 
ما به‌عنوان پیروان آن حضرت، قطعا درخصوص این موضوع وظایفی داریم که لازم است مورد توجه و عمل قرار گیرد. تمسک به سیره و سنت اهل‌بیت(ع) از وظایف مهم و اساسی در فهم دین و تعالی تمدن اسلامی است. وقتی علم و معرفت در این خانه اهل بیت است، زیرا از این رهگذر می‌توان برای احیای تمدن اسلامی برنامه‌ریزی کرد. دومین وظیفه ما آسیب‌شناسی افول تمدن اسلامی است. این‌که که چرا پس از قرن‌ها تعالی و شکوه آن کمرنگ شد. سومین وظیفه توجه جدی به تولید علم است. رکن اساسی احیای تمدن اسلامی، تولید علم است. ما تا وقتی که با این قضیه به صورت جدی و واقع‌بینانه نگاه نکنیم، هیچ‌گاه به تولید علم و احیای تمدن اسلامی نخواهیم رسید. اگر به بایدها و نبایدهای تولید علم توجه نشود و باوری در این خصوص نباشد، نه علمی تولید می‌شود و نه تمدنی شکل می‌گیرد. مسئولان فرهنگی و علمی باید توجه کنند چقدر از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های علمی ما به نحو صحیح مورد توجه و استفاده قرار می‌گیرند و چه اندازه فضای تولید علم را برای محققان فراهم کرده‌اند. تنها در این صورت است که می‌توانیم مدعی شویم برای تمدن‌سازی نوین اسلامی در مسیر امام صادق(ع) حرکت می‌کنیم.

نازلی مروت - گروه رسانه