محسن هاشمی رفسنجانی در کانال تلگرامی خود نوشت: کلمه ناترازی مدتی است به مجموعه لغات سیاسی کشور وارد شده، برای مثال، تورم را ناشی از ناترازی بودجه، خاموشی را ناشی از ناترازی انرژی، بیخانمانی را ناشی از ناترازی مسکن، ترافیک را ناشی از ناترازی در حملونقل عمومی، خلق پول را ناشی از ناترازی در وصول تسهیلات و سپردهها، بیکاری را ناشی از ناترازی در سرمایهگذاری، فقر و بیدینی ناشی از ناترازی در درآمد و هزینه (لا معاش له، لا معادله) میدانند. برای حل این ناترازیها لازم است، اصلاحات را روی ساختاری قابل اتکا بنا نهاد که به نظر با از بین بردن ناترازی سیاسی امکانپذیر است.
ساختار سیاسی مستحکم میتواند از طریق مردمسالاری به دست آید و شاکله مردمسالاری دینی از طریق مشروعیت و کارآمدی ایجاد شود. مشروعیت از طریق جمهوریت با نظام انتخاباتی سالم به دست میآید.
ولی متاسفانه در طول این سالها تداوم مردمسالاری دچار آفات و آسیبهایی شد. چراکه نگهبانان مشروعیت و کارآمدی نظام نتوانستند از انحراف مسیر جلوگیری کنند و ناترازیهای یاد شده در ابتدای صحبت ناشی از ناترازی سیاسی است.
مهمترین عامل در مردمسالاری، انتخابات است اما این رخداد در سالهای اخیر همراه با چالشها و حاشیههایی بوده که جمهوری اسلامی را به جای تقویت، دچار مشکل مشروعیت نزد مردم و در نتیجه مشکل کارآمدی کرده است.
اصولاً باید از انتخابات به عنوان فرصتی برای عبور از نقشههای دشمن، ایجاد وفاق و انسجام، چرخش نخبگان، واقعگرایی، عملگرایی، تحقق آرمانها و رشد و توسعه و رفاه کشور و حل ناترازیها استفاده کرد.
چگونه است که بعضاً عوامل موثر در انتخابات در جهت انتخابات غیرمتکثر با بداخلاقی سیاسی حرکت مینمایند و منجر به عدم مشارکت و برگزاری انتخابات حداقلی میگردند؟
حتی بعد از پیروزی، ناترازی سیاسی در تحقق وعدهها پیش میآید به صورتی که در مجلس، شورای شهر، حتی ریاستجمهوری، منتخبین آراء حداقلی بین ۳ تا ۶ درصد نسبت به واجدین شرایط شرکت در انتخابات مانع تحقق وعدهها میشوند. همین ناترازی سیاسی منجر به عدم کارآمدی شده و تعادل و پایداری نظام را تحتالشعاع قرار میدهد.
علت اصلی این مشکل است که بیطرفی در انتخابات، در نظر نگرفتن نقش احزاب در انتخابات، شاخصهای نامزد مطلوب، سلامت و مراقبت از انتخابات، مصلحتسنجی در اجرای قانون و هدایتگری به سمت نامطلوب مردم در نحوه تصمیمگیریها به راحتی دیده میشود.
آنچه ناکارآمدی را دوچندان میکند، تلاش حداکثری بازندگان انتخابات در سمتهای انتصابی برای زمینگیر کردن برندگان و سنگاندازی به جهت برد در انتخابات بعدی است و از مشکلات در رشد ناترازی سیاسی است.
مشخصاً در امر انتخابات ردصلاحیت افرادی چون آیتالله هاشمیرفسنجانی، جهانگیری، لاریجانی و … از نمونههای بارز آن است و در امر بعد از انتخابات زمینگیر و بدنام کردن تقریباً تمامی رؤسایجمهوری در ۳۰ سال گذشته است و در صورتی که برخی از انتخابیون در کشور چه در مجلس، شوراها و ریاستجمهوری دچار تهدیدها و محدودیتهای ایجاد شده توسط مجموعهای از انتصابیون هستند.
افراطیون خود را در این جایگاه قرار داده و مانعی برای عقلگرایی و عملگرایی سه قوه در جهت آرمانهای واقعی انقلاب ایجاد مینمایند.
در نتیجه لازم است، آسیبشناسی نسبت به ساختار و نحوه عمل صورت گرفته و مشکلات مربوطه احصا و با واقعگرایی نسبت به از بین بردن آنها اقدام کرد.
متاسفانه در شرایطی قرار داریم که سوپرانقلابیها و دلواپسان به بهانههای مختلف حتی پزشکیان را برنمیتابند و ریشههای مردمی انقلاب را یکی پس از دیگری خشک مینمایند.
اکنون که با تهدیدات خارجی مواجه هستیم باید از آخرین فرصتها برای احیای مشارکت عمومی و از بین بردن ناترازی سیاسی استفاده نماییم و فضا را برای بازگشت نشاط اجتماعی فراهم کنیم و در اولین انتخابات پیشرو شوراهای شهر و روستا، حضور حداکثری مردم تسهیل شود. برای مثال، سال ۱۳۹۲ را رهبری حماسه سیاسی و اقتصادی نامگذاری کردند.
بهرغم بداخلاقی دستاندرکاران انتخابات مبنی بر ردصلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی، ایشان برای حفظ نظام و از بین بردن ناترازی سیاسی قهر نکرده، همچنان در انتخابات فعال ماندند و حماسه سیاسی مورد نظر رهبری فراهم شد و نظر مردم هم به کرسی نشست و پشت سر هم انتخابات پرشور در سال ۹۴ و ۹۶ هم برگزار شد.
ولی دلواپسان فعال شدند و مجدداً در انتخابات بعدی کشور را با ناترازی سیاسی مواجه کردند و هماکنون که با تمهیدات رهبری انتخاباتی کمتر از ۵۰ درصد مشارکت داشتیم، نتیجه آخرین را نیز برنمیتابند و با روشهای مختلفی از اجرای نظرات مردم در زمینههای مختلف مانع ایجاد میکنند. باید بدانیم که راهحل مشکلات کشور و ناترازیها از طریق مردمسالاری و از بین بردن ناترازی سیاسی خواهد شد.
نظرات کاربران