افزایش درآمد برای خیلیها آرزوییست که تصور میکنند همه مشکلات مالی را حل میکند. اما واقعیت جور در نیامدن دخل با خرج است آن هم نه فقط بهخاطر گرانی کالا و خدمات جامعه، بلکه بهخاطر گران شدن خودِ زندگی. در واقع سبک زندگی امروز، بیش از آنکه بر دوش حسابوکتاب سوار باشد، روی موجی از نمایش، مقایسه و فشاری پنهان پیش میرود؛ موجی به نام «تورم سبک زندگی».
تورم سبک زندگی که در ادبیات مالی با عنوان Lifestyle Inflation شناخته میشود، به روندی اشاره دارد که با افزایش درآمد فرد، مخارج روزمره و انتظارات از سبک زندگی نیز رشد میکند. در نتیجه، بر خلاف بالا رفتن سطح درآمد، میزان پسانداز یا ثبات مالی بهبود پیدا نمیکند.
برخی تحلیلگران اقتصادی از اصطلاح Lifestyle Creep نیز استفاده میکنند؛ اصطلاحی که به خزش تدریجی و پنهان هزینهها در پی عادت به یک سبک زندگی گرانتر اشاره دارد؛ سبکی که اغلب از خواستهها میآید، نه نیازها.
به طور کلی تصور عمومی بر این است که افزایش درآمد، بخشی از مشکلات مالی را حل میکند. اما در عمل برای بسیاری از افراد، نقطهای که درآمد بالا میرود، درست همان نقطهای است که مخارج افسارگسیختهتر میشوند؛ در واقع با کمی افزایش حقوق، سبک خرید تغییر میکند، مقصد سفرها عوض میشود، لباسها، تفریحات، حتی انتخاب رستوران هم لوکستر میشود.
نمایش، الزام جدید زندگی
در حال حاضر سبک زندگی ما دیگر فقط به آنچه هستیم مربوط نمیشود؛ به آنچه نشان میدهیم گره خورده است. شبکههای اجتماعی میدان رقابتی ساختهاند که در آن کیفیت زندگی نه بر مبنای آرامش یا رضایت، بلکه بر اساس زیبایی قابها و جذابیت استوریها سنجیده میشود.
افراد خرج میکنند نه بهخاطر نیاز واقعی، بلکه بهخاطر ثبت و به نمایش گذاشتن یک تصویر: تصویری از خوشگذرانی، از سفر، از خرید، از زندگی سطح بالا و این تصویر، الزامآور است، حتی برای کسی که میداند توان مالیاش متناسب با چنین سبک زندگی نیست.
بدهیسازی برای تایید شدن
در این میدان بیانتها، بسیاری برای همراهی با موج زندگی نمایشمحور، حتی به وام و خرید اعتباری پناه میبرند. کارتهای اعتباری، خرید قسطی موبایل جدید، اقساط سفر، حتی وام برای برگزاری مراسم خانوادگی، همه و همه، تصمیمات مالی هستند که نه بر اساس توان، بلکه بر اساس رقابت اجتماعی شکل گرفتهاند؛ رقابتی که در آن، آرامش قربانیِ تایید اجتماعی میشود.
سبک زندگی خارج از کنترل
تورم سبک زندگی، صرفا مخارج روزمره را سنگینتر نمیکند، بلکه آینده مالی افراد را هم مبهم میسازد. در واقع وقتی که بخش زیادی از درآمد صرف حفظ یک سبک زندگی پرهزینه میشود، منابع کمتری برای اهدافی مانند خرید خانه، راهاندازی کسبوکار یا پسانداز برای بازنشستگی باقی میماند. این تأخیر، نهتنها فرصتهای مهم زندگی را از بین میبرد، بلکه استرس مالی را نیز افزایش میدهد؛ چرا که رسیدن به این نقاط عطف، سختتر میشود.
وقتی پلتفرمهای دیجیتال تعیین میکنند که «چه بخری»، «کجا بروی»، «چگونه لباس بپوشی» و «چه چیزی را تجربه کنی» دیگر خرجکردن تصمیمی آگاهانه نیست؛ بلکه یک واکنش اجباری به ترندهای بیرونی است و این یعنی هزینهها و تصمیماتی که از کنترل فرد خارج شدهاند.
درآمد بالا لزوما آرامش نمیآورد
همانطور که گفته شد، گاه افرادی با درآمد بالاتر، فشار روانی و مالی بیشتری تجربه میکنند تا تصویر لوکسی از خود بسازند. با این حال درآمد بالاتر اگر با کنترل سبک زندگی همراه نباشد، فقط نوع جدیدی از استرس را بهدنبال میآورد: استرس دیدهشدن، مقایسهشدن و تأیید گرفتن.
برای چه کسی زندگی میکنیم؟
تورم سبک زندگی مفهومی است که نباید آن را تنها در ردیف گرانی کالاها یا خدمات دید. این تورم دائما از مسیرهای مختلف در ذهن و رفتار ما تزریق میشود؛ از مسیر شبکههای اجتماعی تا گفتوگوهای دوستانه، از داستان موفقیتهای اینستاگرامی تا نمایش دائمی رفاه. این تورم، تعادل را از بین میبرد؛ تعادل بین آنچه هستیم، آنچه باید باشیم و آنچه وانمود میکنیم.
«تورم سبک زندگی» فقط یک مسئله مالی نیست؛ یک مسئله ذهنی است که راه مهار آن، نه در کمخرجی صرف، بلکه در بازتعریف نگاه ما به موفقیت، رضایت و هویت است. شاید وقت آن رسیده باشد که معیارهایمان را دوباره بسنجیم؛ آرامش را به جای نمایش، رشد درونی را به جای رقابت، و انتخاب آگاهانه را به جای واکنش به ترندها و پاسخ این سوال را پیدا کنیم: اینکه ما واقعاً برای چه کسی زندگی میکنیم؟