شناسهٔ خبر: 72328110 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

بی‌قراری و اضطراب لیورپول برای عبور از خط پایان

شش امتیاز بیشتر نمانده؛ لیورپول برای بالا بردن جام لیگ برتر لحظه‌شماری می‌کند...

صاحب‌خبر -

طرفداری | در سال‌های آینده، زمانی که مردم و ‌هواداران و روزنامه‌نگاران به بیستمین قهرمانی لیورپول در لیگ انگلیس باز‌گردند، بدون شک این روز و احساسی که در آن لحظه داشتند را به یاد نخواهند آورد. آن‌ها تنها به جدول نهایی لیگ نگاه خواهند کرد، جدولی که اختلاف امتیاز چشمگیری را نشان می‌دهد و شاید به یاد بیاورند این عنوان قهرمانی حتی پیش از آن‌که آوریل جای خود را به مه بدهد، قطعی شده بود.

اما آنچه ما اینجا در آنفیلد پرتلاطم و پراضطراب دیدیم، تیمی عصبی و لغزان بود که در آستانه فاجعه‌ای غیرقابل تصور قرار داشت و با این حال، بار دیگر در واپسین لحظات، به طرز معجزه‌آسایی توانست رویش را از تاریکی برگرداند و به سوی روشنایی بازگردد.

اگر لیورپول این بازی را مساوی می‌کرد، فاصله‌اش با آرسنال به یازده امتیاز می‌رسید، با تنها شش بازی باقی‌مانده؛ باز هم به قول داوران تنیس؛ ست، گیم اند مچ!

تمام، غائله مدت‌هاست خاتمه یافته است. اما فوتبال همیشه این‌گونه کار نمی‌کند و آن‌هایی که در این عصر فراموش‌نشدنی، چه در زمین و چه در سکوها و چه در برابر تلویزیون حضور دارند، این را به‌خوبی درک کرده‌اند.
واقعیت این است که فوتبال، در چنین لحظاتی، بیشتر در ذهن آدم بازی می‌شود. و اینجا، وقتی تنها یک دقیقه به پایان وقت معمول ۹۰ مانده بود و نتیجه ۱-۱ بود، اذهان لیورپولی‌ها کاملاً درهم‌ریخته و آشفته شده بود.

ویرجیل فن دایک کاپیتان ویرجیل فن دایک بار دیگر با ضربه سر منجی تیمش شد

آن‌ها که با گل زودهنگام لوئیس دیاز پیش افتاده بودند و در نیمه اول در همه زمینه‌ها بر وستهام برتری داشتند، اگرچه به مرد میدان‌های سخت، آلیسون بکر در لحظاتی نیاز مبرم داشتند. در نیمه دوم، خوشحالی و رضایت از امضای قرارداد صلاح و فرار عالی و پاس عالی‌تر «هلو برو تو گلو» او برای گل دیاز فراموش شده بود و لیورپول به‌تدریج اسیر اضطراب شد، تا جایی که دیگر هیچ شباهتی به خود نداشت.

گل تساوی وستهم در دقیقه ۸۴، چیزی بود که نزدیک به بیست دقیقه در حال شکل‌گیری بود؛ گلی که از هر نظر برای قرمزها فاجعه‌بار بود. گل به خودی از اندی رابرتسون، مدافع چپ لیورپول، اما اگر مسیر شکل‌گیری این گل را به عقب دنبال کنیم، در جای‌جای زمین رد پای مقصرانی با پیراهن قرمز دیده می‌شد.

آنفیلد شوکه شد، اما غافلگیر نه. گاهی بازیکنان فوتبال یادشان می‌رود چطور باید خوب بازی کنند و تیم‌ها فراموش می‌کنند چطور باید پیروز شوند. شاید اختلاف امتیاز با آرسنال و عدم موفقیت آن‌ها در تحت فشار گذاشتن لیورپول باعث شده اهمیت بازی‌های باقیمانده را دست‌کم بگیرند.

لیورپول، هفت روز پیش برابر فولام شکست خورده بود و پیش از آن هم در دو دیدار حساس فینال اتحادیه و لیگ قهرمانان ناکام مانده بود، قرمزها مدتی است در همین مسیر پیش می‌روند و در این دیدار به لبه پرتگاه رسیدند.
خوشبختانه، آن‌ها این بازی را نجات دادند. وگرنه هفته‌ای پر از خودکاوی‌های تلخ در انتظارشان بود.

سؤال کم‌کم این ‌بود؛ پیروزی بعدی از کجا خواهد آمد؟

بازی بعدی در زمین لسترسیتی شاید در کوپن پیش‌بینی نتایج، ساده به نظر برسد، اما این یکی هم ساده به نظر می‌رسید و به چشم دیدیم چه شد. این روزها هیچ چیز ساده نیست.

در واپسین لحظات، این ویرجیل فن‌دایک، کاپیتان لیورپول که منتظر امضای او هم هستیم، ناجی تیم شد، البته بازیابی ناگهانی انرژی و انگیزه جمعی نیز به همان اندازه نقش داشت. همین است دیگر، فوتبال گاهی این‌طور پیش می‌رود.

لیورپول برای نیم ساعت کامل، اثری به‌عنوان یک نیروی تهاجمی نداشت. تردید، دودلی و شاید حتی ترس، آن‌ها را به عقب و به سمت دروازه خودی کشانده بود. اما این اضطرار و اجبار بود که دوباره آن‌ها را بیدار کرد. استرسی که تو را به جلو می‌راند. جایی که ورزش و روان‌شناسی دوباره در هم تنیده شدند.

دیاز با یک شوت در آستانه گلزنی بود و پس از آن، شوت مک‌آلیستر به پای تیرک دفع شد، لیورپول کرنر گرفت. و بعد، فن‌دایک از فاصله شش قدم در محوطه جریمه، در مقابل جایگاه «کاپ»، با ضربه، دروازه وستهام را گشود و سقف آنفیلد را به لرزه انداخت.

هفت دقیقه وقت اضافه باقی مانده بود، و گذر از آن آسان نبود.

در دقیقه ۹۴، فولکروگ، مهاجم وستهام – که در صحنه گل فن‌دایک فشار کوچکی از پشت تحمل کرده بود، اما نه به آن اندازه که داور خطایی بگیرد – خودش را به یک سانتر از مکس کیلمن رساند و با ضربه سری قوسی، توپ را از بالای سر آلیسون بکر عبور داد، اما توپ به تیر افقی برخورد کرد.

بله، گاهی برای بردن یک بازی و قهرمان شدن به اندکی شانس هم نیاز دارید. و این همان شانس لیورپول بود. آلیسون، بهترین مرد لیورپول، دروازه‌بان قابلی‌ست، اما او‌ هم این یکی را دیگر نمی‌توانست بگیرد.

اندی رابرتسون، فن دایک را مقصر می‌دانست اما در ادامه از او عذرخواست

کمی اغراق‌آمیز است اگر بگوییم این می‌توانست «لحظه استیون جراردِ» اندی رابرتسون باشد. این بازی هرگز به شدت دیدار معروف لیورپول و چلسی در آنفیلدِ ۲۰۱۴ نبود. با این حال، اگر نتیجه جور دیگری رقم می‌خورد، در جا، تصویر رابرتسون بود که در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد.

فوتبال همین است؛ پر از پیچ‌وخم‌های غیرقابل پیش‌بینی، و همین راز فریبندگی و جذابیت همیشگی و ابدی آن است.

حالا، افتخار و بیستمین عنوان قهرمانی در دروازه‌های شنکلی و‌ پیسلی در آنفیلد به انتظار نشسته است و لیورپول با بی‌قراری و اضطراب به آن‌سو حرکت می‌کند، فقط باید تمرکز کامل، انسجام تاکتیکی و آرامش روانی خود را حفظ کند.
در یک قدمی است…