شناسهٔ خبر: 72255621 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

فقط چند ساعت پس از آغاز اعمال تعرفه‌های ۱۰۴درصدی ترامپ بر کالاهای چینی چین بر کالاهای آمریکایی ۸۴درصد تعرفه بست

جنگ تعرفه‌ای در دو سوی اقیانوس آرام

دعوای تعرفه‌ای که آمریکا علیه کشورهای جهان شروع کرده، پس از اقدام تلافی‌جویانه چین وارد مرحله‌ای تازه شده است. روز گذشته پس از آنکه تعرفه‌های ۱۰۴درصدی آمریکا بر کالاهای چینی اجرایی شد، چین اعلام کرد بر کالاهای وارداتی از آمریکا ۸۴درصد تعرفه می‌بندد. هرچند این عدد کمتر از مقداری است که آمریکا تعیین کرده؛ اما کارشناسان معتقدند با توجه به احتمال اعمال تعرفه بر کالاهای آمریکایی از سوی دیگر کشورها، آمریکا در این نبرد بیشتر ضرر خواهد کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش شورای روابط خارجی آمریکا، اقتصاد چین نسبتاً کمتر به ایالات متحده و به طور کلی کمتر به تجارت وابسته است. در دو دهه گذشته، این کشور به طور پیوسته از اهمیت تجارت برای اقتصاد خود کاسته و تولیدات داخلی را افزایش داده است. امروزه واردات و صادرات تنها حدود 37 درصد از تولید ناخالص داخلی چین را تشکیل می‌دهند، در حالی که در اوایل دهه 2000 این عدد بیش از 60 درصد بود.
در سال‌های اخیر، تجارت ایالات متحده و چین به ویژه در بخش‌هایی که تحت تعرفه‌های پیشین و کنترل‌های صادراتی قرار گرفته‌اند؛ مانند قطعات خودرو، سرورهای داده، وسایل منزل و نیمه‌هادی‌ها کاهش یافته است. چین در عوض تجارت با دیگر شرکا از جمله اتحادیه اروپا، مکزیک و ویتنام را افزایش داده است. سهم این کشور از تجارت جهانی از سال 2016؛ زمانی که ترامپ برای نخستین بار روی کار آمد، تقریباً 4 درصد افزایش یافته در حالی‌که سهم ایالات متحده کاهشی بوده است. 
با وجود این، ورود به این دعوای تعرفه‌ای و تحریمی اقتصاد دیگر نقاط جهان را هم متأثر کرده و عملاً نوعی جنگ مدرن محسوب می‌شود.
پایگاه دیپلماسی مدرن در تحلیلی به همین مسئله پرداخته است. طبق این تحلیل در نظم نوینی که در جهان در حال شکل‌گیری است، تعرفه‌ها به یکی از صحنه‌های اصلی تقابل تبدیل شده‌اند؛ به‌ویژه در رقابت استراتژیک میان ایالات متحده و چین.
با تقسیم جهان به بلوک‌های منطقه‌ای در هم‌تنیده، کشورها بیش از گذشته به استفاده از ابزارهای اقتصادی روی آورده‌اند. از مالیات بر واردات فولاد گرفته تا ممنوعیت واردات و جریمه‌های مالی که هدفشان تضعیف اقتصاد رقیب است.
در جهانی که هر روز بیش از پیش به‌هم‌پیوسته می‌شود، اختلافات تجاری رو به افزایش‌اند و تحریم‌ها، تعرفه‌ها و اقدام‌های تلافی‌جویانه، تیتر اصلی رسانه‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. اختلاف تجاری میان آمریکا و چین و همچنین تحریم‌های اعمال ‌شده علیه روسیه به‌ خاطر جنگ اوکراین، تنها نمونه‌هایی از این منازعات‌اند. این شرایط ما را با یک پرسش اساسی روبه‌رو می‌کند: آیا جنگ‌های تجاری، چهره‌ای تازه از جنگ‌های مدرن هستند؟

فهم بهتر جنگ‌های تجاری: سلاح‌هایی اقتصادی در میدان نبرد
جنگ‌های تجاری زمانی رخ می‌دهند که کشورها به جای توسل به نیروی نظامی، از ابزارهای اقتصادی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند. یکی از رایج‌ترین این ابزارها، تعرفه است؛ یعنی اعمال مالیات بر کالاهای وارداتی، به ‌طوری که قیمت آن‌ها برای مصرف‌کننده گران‌تر شده و در نتیجه، بازار به سوی تولید داخلی سوق داده می‌شود.
تحریم‌ها نیز یکی دیگر از سلاح‌های اقتصادی هستند؛ ابزاری برای فشار بر کشور هدف که مانند یک محاصره اقتصادی، آن کشور را از شبکه‌های مالی و تجاری جهانی جدا می‌کنند.
جنگ‌های تجاری پدیده‌ای جدید نیستند. نمونه تاریخی آن، جنگ‌های تریاک در قرن نوزدهم میان بریتانیا و چین است که بر سر عدم توازن تجاری و تلاش لندن برای گسترش تجارت تریاک آغاز شد. این نمونه تاریخی نشان می‌دهد منافع اقتصادی می‌تواند به بروز درگیری‌هایی جدی منجر شود. اگرچه امروزه جنگ‌های تجاری کمتر به برخورد نظامی ختم می‌شوند؛ اما همچنان تأثیر عمیقی بر اقتصاد کشورها و معیشت مردم دارند.

جنگ تجاری؛ شکل متفاوتی از رویارویی
در نگاه نخست، جنگ‌های تجاری ممکن است کم‌خطرتر از جنگ‌های نظامی به ‌نظر برسند؛ اما این نوع جنگ‌ها نیز با منطق قدرت و فشار همراه‌اند. هدف آن‌ها اشغال سرزمین نیست؛ بلکه کند کردن رشد اقتصادی یا محافظت از صنایع داخلی است.
برخلاف جنگ‌های نظامی که اثرات ویرانگر و فوری دارند، جنگ‌های تجاری پنهان‌تر و تدریجی‌تر عمل می‌کنند. به‌عنوان مثال، گزارش بانک جهانی نشان می‌دهد تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران، با هدف مهار برنامه هسته‌ای این کشور، بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ موجب کاهش ۱۰ درصدی تولید ناخالص داخلی و افزایش فقر گسترده شد. در حالی که هیچ شلیک یا جنگی رخ نداد؛ اما تأثیر آن بر زندگی مردم بسیار جدی بود.
جنگ‌های تجاری مزایایی هم دارند: از خشونت فیزیکی جلوگیری می‌کنند و می‌توانند با تغییر شرایط، به‌تدریج کاهش یا حتی حذف شوند؛ ولی نباید از پیامدهای منفی آن‌ها غافل شد. همان‌طور که در تنش‌های تجاری میان آمریکا و چین دیده‌ایم، این نوع درگیری‌ها می‌توانند به افزایش تنش‌ها منجر شوند و اغلب بیش از آنکه به دولت‌ها آسیب بزنند، مردم عادی را هدف قرار می‌دهند.
جنگ‌های تجاری می‌توانند جایگزین جنگ‌های نظامی باشند؛ اما تجربه نشان می‌دهد این جایگزینی همیشه موفق نیست. گاهی این جنگ‌های اقتصادی زمینه‌ساز رویارویی‌های سخت‌تری نیز شده‌اند. هرچند در عصر حاضر، درگیری‌های تجاری کمتر به نبردهای نظامی منجر می‌شوند؛ اما می‌توانند رقابت‌ها را تشدید و محیطی پرتنش و ناپایدار ایجاد کنند.

آیا جنگ‌های تجاری مؤثرند؟
دولت‌ها معمولاً با اهداف بزرگی وارد جنگ تجاری می‌شوند؛ حمایت از صنایع داخلی، تنبیه رقیبان یا واداشتن کشورها به تغییر سیاست؛ ولی موفقیت این رویکردها همیشه تضمین‌شده نیست .
در برخی موارد، تحریم‌ها حتی نتایجی بدتر از جنگ نظامی را به ‌دنبال دارند. کره شمالی نمونه‌ای بارز است؛ دهه‌ها تحریم نتوانسته‌اند برنامه هسته‌ای این کشور را متوقف کنند؛ اما اقتصاد آن را به شدت تضعیف کرده‌اند. گزارشی از سازمان ملل در سال ۲۰۱۹ نشان می‌داد ۱۱ میلیون نفر در این کشور با ناامنی غذایی مواجه‌اند که بخشی از آن به‌خاطر همین تحریم‌هاست.
روسیه نیز پس از تحریم‌های اعمال‌شده در سال ۲۰۱۴، با تکیه بر تولید داخلی خود را وفق داد؛ اما بسیاری از شهروندان این کشور با دشواری‌های اقتصادی روبه‌رو شدند.
درگیری‌های تجاری همچنین تأثیرات ناخواسته‌ای نیز دارند. برای نمونه، مناقشه تجاری آمریکا و چین موجب اخلال در زنجیره‌های تأمین جهانی شد؛ قیمت قطعات خودرو افزایش یافت، شرکت‌های فناوری با چالش‌های جدیدی مواجه و مصرف‌کنندگان در سراسر جهان مجبور به پرداخت هزینه‌های بیشتری شدند.
تحریم‌های نفتی علیه ایران نیز بازار جهانی انرژی را تحت تأثیر قرار داده و بهای سوخت را در بسیاری از نقاط دنیا افزایش داد. در این میان، نقش سازمان تجارت جهانی هم زیر سؤال رفته است؛ نهادی که قرار بود ناظر و داور این مناقشات باشد؛ اما قدرت‌های بزرگ گاه قوانین آن را نادیده می‌گیرند.
با این حال، جنگ‌های تجاری در برخی شرایط نتیجه‌بخش بوده‌اند. به‌عنوان مثال، تحریم‌های جهانی علیه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی در دهه ۱۹۸۰ به پایان این نظام کمک کرد؛ ولی کلید موفقیت در چنین مواردی، اجماع جهانی است؛ اقدام‌های یک‌جانبه، مثل تحریم‌های چند دهه‌ای آمریکا علیه کوبا معمولاً بی‌نتیجه مانده‌اند.

تصویری بزرگ‌تر از یک رقابت جهانی
در دنیای امروز، جنگ‌های تجاری شاید در مرزهای ملی آغاز شوند؛ اما تأثیر آن‌ها جهانی است. تصمیمی در واشنگتن می‌تواند قیمت مواد غذایی در برلین را بالا ببرد. تحریم‌های روسیه، بازار انرژی اروپا را به‌هم ریخت و هزینه‌های گرمایش را افزایش داد.
این تقابل‌ها همچنین اتحادها را نیز دستخوش تغییر می‌کنند. چین که با تعرفه‌های آمریکا مواجه شد، به تقویت روابط اقتصادی با روسیه و کشورهای جنوب شرق آسیا روی آورد. تحریم شرکت هواوی نیز نمونه‌ای از درگیری‌های نوظهور در حوزه فناوری بوده که مرزهای اقتصاد و ژئوپلیتیک را در هم شکسته است.در این میان، پرسش اصلی همچنان پابرجاست: آیا جنگ‌های تجاری چهره تازه‌ای از جنگ‌های مدرن‌اند؟
اگر جنگ را به‌معنای به‌کارگیری قدرت برای واداشتن طرف مقابل به پذیرش خواسته‌ها بدانیم، آن‌گاه بله، جنگ‌های تجاری نسخه‌ای امروزی از این نبردها هستند؛ جنگ‌هایی که به ‌جای تفنگ و گلوله، با قلم و امضا پیش می‌روند.
نقش جنگ‌های تجاری در سال‌های اخیر پررنگ‌تر شده است؛ به‌گونه‌ای که سازمان تجارت جهانی از سال ۲۰۰۸ تا امروز بیش از هزار مورد محدودیت تجاری را ثبت کرده، در حالی‌که در همان بازه، شمار درگیری‌های مسلحانه کاهش یافته است.
البته این نوع جنگ‌ها جایگزین کامل جنگ نظامی نیستند. شاید جنگ‌های تجاری آن هیبت و ترس ناشی از حملات نظامی- نظیر حملات رژیم صهیونیستی به غزه- را نداشته باشند؛ اما نمی‌توان آن‌ها را بی‌خطر دانست؛ چه‌بسا در بلندمدت آثار مرگبارتری نیز به‌جای بگذارند.
در عرصه روابط بین‌الملل، تعرفه‌ها و تحریم‌ها ابزاری برای نشان دادن قدرت و یا تسویه‌حساب هستند؛ جایگزینی برای جنگ‌هایی با خونریزی کمتر. ایالات متحده برای مثال، به‌جای حمله به چین به‌دلیل کسری تجاری، بر کالاهای چینی تعرفه وضع کرد. روسیه هم در واکنش به تحریم‌ها، واردات سیب اروپا را ممنوع کرد، نه اینکه شهرهای اروپایی را هدف موشک قرار دهد.
اما جنگ‌های تجاری هم خالی از عیب نیستند؛ غالباً افراد بی‌گناه را هدف قرار می‌دهند، خسارت‌های جانبی دارند و در دنیای به‌هم‌پیوسته‌ امروز، ممکن است ناخواسته تنش‌ها را تشدید کنند.
به یاد بیاورید که تحریم صادرات نفت آمریکا به ژاپن در دهه ۱۹۴۰، منجر به حمله ژاپن به پرل هاربر و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم شد. این یادآوری است از آنکه حتی جنگ‌های تجاری هم ممکن است زمینه‌ساز درگیری‌های نظامی شوند.
در پایان می‌توان گفت جنگ‌های تجاری به‌ ندرت جایگزین کامل جنگ‌های نظامی هستند؛ اما بی‌تردید ابزارهایی قدرتمند برای شکل‌ دادن به نظم جهانی‌اند. همان‌گونه که کشورها در گذشته با سلاح به دنبال سلطه بودند، امروز با تعرفه و تحریم به دنبال همان هدف‌اند.
و شاید در دنیای پیچیده فردا، این جنگ اقتصادی بی‌وقفه میان قدرت‌هایی همچون آمریکا، روسیه، چین، اروپا، هند، ژاپن، آسیای جنوب‌شرقی و جنوب جهانی، سرنوشت آینده ما را رقم بزند؛ چراکه در هنر جنگ، گاهی قلم- یا حتی تعرفه- می‌تواند به اندازه شمشیر و گلوله تأثیرگذار باشد.

خبرنگار: سیداحمد موسوی