یعنی «شهابسنگ» در دیوار سابقهدار محسوب میشود و احتمالاً شهابسنگی که سقف خانه نقی معمولی و خواهرش فهیمه را سوراخ کرد و طمع اطرافیانش را برانگیخت، ماجرا را داغتر کرده و لابد دندان طمع سنگفروشها و خریداران سنگ را هم تیزتر کرده است. نگاهی میاندازم به آگهیها و عکسهایشان. تقریباً همه سنگها شبیه هماند، با تفاوتی در اندازه و اندکی در رنگ.
بیریختِ میلیاردی
در یک آگهی که مربوط به چند ساعت قبل است نوشته «یک شهابسنگ ۵۰ کیلویی با خاصیت جذب بسیار بالا به فروش میرسد». عجله میکنم و فوری پیام میدهم: «امکانش هست بفرمایید جذب بالا یعنی چه؟» منتظر جواب نمیشوم و میروم در آگهیهای دیگر بچرخم. با خواندن دو سه آگهی دیگر تازه میفهمم جذب یعنی اینکه سنگ، آهنربا را به خودش میکشد. یعنی نشانه اینکه مقدار بالایی آهن و فلزات دیگر در ذرات سنگ وجود دارد. فروشندهها در توضیحاتشان در پی اثبات این هستند که سنگ حاوی ذرات و فلزاتی است که مال جایی از اعماق کهکشانها و سیارههای دیگر است و زمینی نیست. در آگهی دیگر، طرف، ۱۰ عکس از زوایای مختلف از سنگش گرفته و تکه آهنربایی را به هر جایی از آن چسبانده و نوشته «من نمیدانم این سنگها چی هستند؟» بعد هم خواسته اگر کسی میداند برایش توضیح دهد! و درنهایت هم گفته هر کس میخواهد قیمت بدهد و سنگ را به بالاترین قیمت پیشنهادی معامله میکند. چه عجیب که کسی دارد چیزی را میفروشد که حتی خودش نمیداند چیست! قیمتها از ۱۰۰ هزار تومان است تا چند میلیون تومان اما بالاترین قیمت، تا اینجا که دیدهام متعلق به یک سنگ کربنی مریخی است. حدوداً ۲۵۰ گرم وزن و«سرتیفیکیت» هم دارد! یعنی دادهاند به یک آزمایشگاه سنگ و گوهرشناسی و آنجا برایش تأیید کردهاند که این سنگ مال زمین نیست و به آن گواهینامه دادهاند تا خیالش راحت شود که صاحب سنگی آسمانی است. حالا اینکه چطور فهمیدند مال مریخ است را دیگر نمیدانم! نمیدانم آیا کسی هم پیدا میشود برای یک تکه سنگ سیاه بیریخت مریخی ۱۰ میلیارد تومان پول بدهد؟
سنگ مفت، حرف مفت
در مقابل آن فروشنده خیلی مطمئن، یک فروشنده کاملاً نامطمئن هم وجود دارد که با صداقت، در عنوان آگهی نوشته: «فروش سنگهای مشکوک به شهابسنگ». عکسهای متعددی گذاشته از سنگهای ریز و درشتی که راستش شبیه آنها را در رودخانه و کوه و دره هر روستایی میشود پیدا کرد. طرف یا آنقدر بیکار بوده که رفته و گشته و چند سنگ سروشکلدار پیدا کرده که در گرمای بازار این سنگها به نوایی برسد یا آنقدر خوشذوق بوده که وقت طبیعتگردی سنگهای قشنگی را که دیده ریخته توی جیبش و گفته حالا این سنگها که مفتاند، گنجشک دیوار هم که مفتِ مفت! میزنم بلکه خریدار خنگی پیدا شود میلیاردرم کند!
دلم میخواهد با فروشندهها سر صحبت را باز کنم اما همهشان زیر آگهیها نوشتهاند فقط مشتری واقعی تماس بگیرد. من که نه مشتری واقعیام و نه اهل تماس گرفتن. کادر قرمزرنگ چت را میزنم و توی صفحه گفتوگو سلام علیک مختصری میکنم و یک سؤال از توی توضیحات آگهی درمیآورم و میپرسم. آنچنان تلاشی هم ندارم که خودم را حرفهای یا خریدار نشان بدهم! از او که پرسیده بودم جذب یعنی چه؟ یک کلمه جواب داده «مغناطیس» و بقیه سؤالها را بیجواب ول کرده است. به حتم با خودش گفته چرا وقت بگذارم برای جواب دادن به کسی که حتی نمیداند جذب در شهابسنگ یعنی چه! در گفتوگوهای بعدی که کمی کاربلدتر شده بودم سؤالهای بهتری پرسیدم. مثلاً اینکه فروشنده گفته بود خودش شاهد سقوط و برخورد سنگ با زمین بوده و برای همین نیاز به هیچ اثبات دیگری ندارد. علاوه بر این، توضیح داده بود سنگ نه جذب دارد و نه حتی چگالی بالا! و برای همین خودش نتیجه گرفته بود شهابسنگ نادری است که بهای هر گرمش تا 10هزار دلار هم میرسد. از او پرسیدم در کدام منطقه شاهد برخورد سنگ بوده؟ جواب داد جرقویه اصفهان. گفتم: این جسم برای تو اثبات شده است برادر، برای من چطور اثبات شود که آسمانی است؟ بماند که میگویی جذب ندارد و چگال هم نیست، خاکی هم نیست پس چیست؟ گفت: همین که از نزدیک ببینی و لمسش کنی میفهمی که مال این طرفها نیست خواهر! چنان انرژی به وجودت بدهد که همان لحظه باورت شود زمینی نیست! گفتم بهبه چه مشتاق شدم به دیدنش. لطفاً بگو کجا میشود بیاییم و سنگ را ببینیم؟ گفت چند نفری میخواهید بخرید؟ گفتم خریدار که فقط خودمم اما برای دیدار اول مجبورم انرژیاش را با خانوادهام قسمت کنم. گفت سنگ 238 گرم است فعلاً برای هر گرم 2هزار دلار قیمت گذاشتهام اگر قیمت پیشنهادیات بالاتر از این است برویم پای معامله! با خنده کجی روی لبم برمیگردم و به عکسهای آگهی دوباره نگاه میکنم. تا آخرین عکس را ورق میزنم آخرین عکس خنده کجم را تبدیل به قهقهه میکند. عکسی از یک سایت خبری که درباره بازداشت سه نفر در تهران است که با عنوان فروش شهابسنگ کلاهبرداری میکردند، با این تیتر که سریال پایتخت ماجرای شهابسنگها در ایران را وارد فاز جدیدی کرد. فروشنده این عکس را هم گذاشته که بگوید عمراً کلاهبردار باشد و این درخواست دلاری جز برای این نیست که سنگ خاص و ویژه و نایابش ارزشی بیش از هزاران دلار دارد!
همه شهابسنگ داشتند و ما بیخبر بودیم!
بازی را بردم توی اینستاگرام و با خودم گفتم با چرخیدن توی چند صفحه فروش شهابسنگ و خواندن نظرات افراد، بلکه بشود سر از فکر و خیالات خریدارهای این سنگها هم درآورد. یک صفحه که از بقیه پرمخاطبتر بود عکس و فیلمهایی از شهابسنگهای متنوعی را به نمایش گذاشته؛ قمری، مریخی، سوخته، قدیمی و از هر کدام هم با آبوتاب تعریف میکند و ویژگیهایشان را میگوید. حالا با انواع آنها و اصطلاحات خاص این کاروکاسبی هم آشنا شدهام. کامنتها هم شامل آدمهایی است که با کلمات حسرتبار، خود را در سودای داشتن چنین سنگهایی نشان میدهند. بیشمار افرادی هم آمدهاند و نوشتهاند که قشنگتر و بهتر از اینها را دارند و بعضیها حتی در چند کامنت پشت سرهم تأکید کردهاند که عکس سنگ قشنگتر خودشان را برای صاحب پیج که ادعای خرید هم دارد دایرکت کردهاند اما ماهها گذشته و هنوز ندیده و اصلاً خریدار نیست و از این جور حرفها. خلاصه که از برنامه کاری مفرح امروزم فهمیدم چقدر بیخبر از چنین بازاری در جامعه بودم و شهابسنگ سریال پایتخت به جای سقف خانه نقی معمولی، توی سر خودم خورده تا بلکه هوشیارم کند!
خبرنگار: سکینه تاجی