ما نیز همین طور! و البته دهها میلیون «ایرانیِ غیور»، صدها میلیون «مسلمان باایمان» و میلیاردها انسان «آزاده و پاکسرشت» در سراسر «گیتی»؛ دلمان لَک زده برای آن چند «مَرمیِ سُربی» که «حرام» شود در آنجایی که «باید» و «شاید»! اما با کمی تفاوت در «شیوه بیان»، «اقتضائات زمان» و «ملاحظات مصالح و امان»؛ شاید آن گاه که خباثت دشمن و زبردستی او در «پروپاگاندا» و چنبره غولهای رسانهای بر افکار عمومی در سطح فعلی نباشد! و تا آن گاه، بهتر است کمی سنجیدهتر، دقیقتر و حسابشدهتر!
راجع به یک ستون ثابت در «جریدهای قدیمی» صحبت میکنیم و جملاتی که واکنشهای زیادی به همراه داشت. اتفاقی که بیش از هر چیز یادآور این حکمت کهن است که؛ «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد...». موضوع به تذکر «هیئت نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد» و توضیح آن «روزنامه» ختم نشد و آنچه بیش از اصل موضوع جالب توجه بود، واکنش برخی جریانهای شناخته شده و رسانههای ایشان و تلاش برای «حاشیهسازی» و «بهانهتراشی» به منظور لاپوشانی ماهیت دشمن اصلی مردم ایران، یعنی رژیم حاکم بر ایالات متحده آمریکاست. بهانه تراشیهایی از جنس «هوا کردن موشک» و «خدشهدار شدن روح یک معامله!».
در حالی که ساکنان جدید کاخ سفید در چند ماه اخیر حتی از کنار یک واژه تهدیدآمیز برای خطاب قرار دادن ملت بزرگ ایران به راحتی نگذشتهاند و در وضعیتی که «ادعای گزاف» و «غلط اضافه» بمباران گسترده ایران از دهان ناپاک «ترامپ و باند جنایتکارش» نمیافتد، همسانانگاری یک رزمنده دفاع از ایران، اسلام و انقلاب با دشمنان قسم خورده این مرز و بوم و جنگطلب خطاب کردن او، چیزی فراتر از یک اشتباه ژورنالیستی، غلیان هیجان و یا غلبه شهوت کلام بر عدل و انصاف است و امید آن میرود به شیوه مقتضی جبران شود؛ همان گونه که الزاماً غربزده و خائن نامیدن منتقدان مردود است و محل اشکال.
باید اذعان کرد تجربه محدود و کوتاه انسان ایرانی در امر رسانه (به شکل مدرن آن)، چنین تجربههای ناخوشایندی را ناگزیر کرده و بهتر است گروهها، احزاب، جریانها و سلایق سیاسی که برای عرضه عمومی ایدههای خود به رسانه اعم از انواع جمعی و اجتماعی آن متوسل میشوند، حداقلی از استانداردها و خط مشی حرفهای را طراحی، تبیین و اجرا کنند تا در این سربالایی تاریخی، بار اضافی بر دوش انقلاب اسلامی مردم ایران نباشند و نباشیم؛ «باشد، باید و شاید که رستگار شویم...».