شناسهٔ خبر: 72208251 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

رفتارهای افراطی و تبعیض‌آمیز در آیین زرتشت باستان

حوزه/ در طول تاریخ، آیین زرتشت که اصالتاً توحیدی بوده، با عقاید و اعمال خرافی متعددی آمیخته شده است. از جمله این موارد می‌توان به دوگانه‌پرستی (اهورامزدا و اهریمن)، تقدیس آتش، ازدواج با محارم و احکام عجیب و غیرعقلایی در اوستا اشاره کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیا می‌دانید در گذر زمان، آیین زرتشت چه تغییراتی را تجربه کرده و چه باورها و اعمالی به آن افزوده شده است؟ نگاهی به برخی از عقاید و رسوم خرافی زرتشتیان، تصویری متفاوت از این دین باستانی ارائه می‌دهد.

سؤال: برخی از عقاید و اعمال خرافی زرتشتیان را بیان کنید.

پاسخ:

در ابتدا لازم است یادآور شویم ایرانیان قبل از زرتشت دینی داشتند که از آن تعبیر به آیین مجوس می‌شد و بعدها شخصی به نام «زرتشت» در میان مجوس قیام کرده و به اصلاح آیین مجوس پرداخت. مؤلف تاج العروس می‌گوید: «مجوس بر وزن صبور مردی بود با گوش‌های کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فرا خواند. به‌طوری که بعضی‌ها گمان کرده‌اند آن «زردشت» فارسی نیست زیرا زردشت بعد از ابراهیم بوده در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است»[۱] طبق بیان فوق زردشت مصلحی بوده که در میان مجوس ظهور کرده و آیین زردشت در طول آیین مجوس و از شاخه‌های آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوس شده است و امروزه از آن تعبیر به دین زردشتی می‌شود.

آیین زرتشت را می‌توان اصالتاً دین توحیدی نامید؛ اما گویا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستی بر این آیین غلبه کرده و «اندیشه توحید که زردشت تعلیم می‌داد نیز دست‌خوش تغییراتی گردید».[۲] بنابراین، عقاید باطل و اعمال خرافی در طول تاریخ داخل این آیین گردیده که به آنها اشاره می‌شود:

۱. ثنویت یا دو خدایی: یکی از عقاید باطل آیین زردشت دوخدایی است. در سراسر گاتها اهورا مزدا یگانه آفریدگار جهان مینوی و مادی است و سرچشمه همه نیکی ها و خوبی‌هااست در مقابل آن آفریدگار و یا فاعل شری وجود دارد به نام انگره مینو یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام اهریمن گردید و زشتی‌های جهانی از سوی اوست.[۳] در نتیجه دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد که هر کدام به نوعی دعوای خالقیت داشتند.

۲. تقدیس آتش: از دیگر عقاید باطل این آیین تقدیس آتش است. در ایران قبل از اسلام آتشکده‌های فراوانی وجود داشت که آثار برخی از آنان تاکنون نیز باقی مانده است. هر چند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذکر می‌کنند ولی دلیلی عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش باعث شده که عده‌ای آنان را آتش‌پرست بنامند.[۴]

۳. ازدواج با محارم: یکی از بدعت‌های بسیار معروفی که در ایران باستان رواج داشت و موبدان آن را به اصل دین زردشت نسبت می‌دادند، خویدوده یا ازدواج با محارم بود. تقریباً همه متون مفصل پهلوی که ناظر به احکام دینی دوره ساسانی هستند، خویدوده را تحسین کرده و از ثواب زیاد آن و اینکه کمر اهریمن را می‌شکند، سخن گفته‌اند. در کتاب دینکرد، به تفصیل علل دینی، عقلی و طبیعی آن توضیح داده می‌شود. در اوستا به‌این نوع ازدواج اشاره شده‌است.[۵] در دورۀ هخامنشیان، کمبوجیه یکی از پادشاهان متهم به‌این بدعت گذاری است. در کتیبه‌های مربوط به دوره‌های اشکانی و ساسانی، برخی شاهان اشاره می‌کنند که ملکه آنها خواهر آنها نیز هست.[۶] اردشیر، موسس سلسله ساسانی با دخترش دینَک خویدوده می‌کند و دخترش، همسر و شهبانوی او می‌شود. شاپور پسر اردشیر نیز با دختر ارشدش آذرناهید ازدواج می‌کند.[۷] کردیر، روحانی بزرگ ساسانی در کتیبه‌ای که بر کعبۀ زردشت دارد، در جملۀ ۴۵ می‌نویسد: «بسیار ازدواج ها میان محرمان برقرار نمودم».[۸]

احکام و اعمال خرافی

درکتاب اوستا که کتاب دینی زرتشتیان به شمار می‌آید احکامی بیان شده که نه تنها غیرعقلایی است بلکه گاهی انجام دادن آنها محال است و امکان وقوعی نداردکه به آنها اشاره می‌شود:

۱. درباره زنی که بچه مرده‌ به دنیا بیاورد چنین حکم داده شده که آن زن باید به نقطه‌ای دوردست برده شده و دور از آب و آتش نگهداری شود و تنها بعد از خوردن چندین جام «گُمیز» (پیشاب گاو نر) آمیخته با خاکستر می‌تواند شیر بنوشد ولی باز حق نوشیدن آب را تا چندین روز ندارد.[۹]

۲. در وندیداد آمده است اگر کسی سگ آبی را بکشد باید «ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا،(تازیانه تسمه ای که برای راندن اسب به کار برده می شود) ده هزار تازیانه با سرو شوچرن(شلاق) بدو بزنند و باید اَشَوَنانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشک و پاک را چون تاوانی به روان سگ آبی به آتش اهورامزادا بیاورد...» البته حکم به این جا ختم نمی‌شود بلکه باید ده ‌هزار مار، ده‌ هزار سنگ پشت، ده‌ هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس و... را بکشد و خانه و زمینی را به روان سگ آبی داده هیجده استبل ویران شده را بازسازی و هیجده سگ را از ناپاکی‌ها پاک کرده، هیجده مرد را طعام دهد و ...[۱۰] تا گناه او بخشیده شود.

۳. یکی دیگر از احکام ظالمانه و خرافی در آیین زردشتی مربوط به زن دشتان است؛ یعنی زنی که دوران عادت ماهانه را می‌گذراند. در طول دوران دشتان، زن موجودی آلوده به شمار می‌آمد که حتی نگاه او باعث آلودگی دیگران می‌شد. در وندیداد، فرگرد ۱۶، وظائف زن دشتان و جداکردن وی در مدت قاعدگی از اعضای خانواده و شست‌وشوهای آیینی او با ادرار گاو توضیح داده شده‌است. در ایران باستان اعتقاد بر آن بود که حمله اهریمن باعث شده‌است که زنان عادت ماهیانه داشته باشند و از این رو جدا از خانواده نگاه داشته می‌شدند.[۱۱]

۴. از آنجا که در آیین زردشت زن جزو اموال مرد محسوب می‌شد، گاهی مرد می‌توانست زن خود را به مردی دیگر عاریه دهد.[۱۲]

۵. در آیین زردشت، مجازات کسانی که بی زن و فرزند و خانه و خواسته هستند این است که بدنشان با کاردهای آهنین بریده شود.[۱۳] در تفسیر این فراز گفته‌اند منظور آن است که بند بند اعضای بدن چنین افرادی را از مفاصل، به تدریج بریده و قطع می‌کردند و این قساوت در حالی انجام می‌شد که فرد محکوم زنده بود و خود شاهد و ناظر بود که چگونه اعضایش را بند بند از استخوان جدا می‌کنند.[۱۴]

۶. در وندیداد، تعداد زیادی ضربات شلاق برای گناهان مختلف در نظر گرفته شده‌است؛ مثلا کسی که به زمینی که لاشۀ سگ در آن است آب جاری سازد باید دویست ضربه شلاق بخورد، با شلاقی که مخصوص اسب است و دویست ضربه شلاق دیگر هم دارد که می‌تواند به جای آن جریمه بپردازد. یا کسی که سگ مرده‌ای را روی زمین رها بکند و چربی بدن آن سگ روی زمین تراوش کند، باید دو هزار ضربه شلاق به عامل این کار زده شود[۱۵].

۷. از دیگر احکام عجیب وندیداد یکی این است که کسی که به علتی مانند انداختن جسد در آب، محکوم به مرگ (مرگ ارزانی) می‌شد، پوستش را زنده زنده می‌کندند یا اعضای بدنش را تکه تکه می بریدند یا استخوان‌هایش را خرد می‌کردند.[۱۶]

۸. در ایران باستان همانند مسیحیت قرون وسطی، افراد ثروتمند می‌توانستند جرایم خود را بخرند و شلاق را به جریمۀ نقدی تبدیل نمایند. موبدان با تبدیل حدود شرعی و ضربات شلاق به پول نقد، سودهای کلانی برای خود و آتشکده‌ها فراهم آورده بودند. بسیاری از محققین دلیل وجود ثروت فراوان در آتشکده‌ها را که هر چند وقت به یک‌باره توسط فاتحین به غارت می‌رفت، همین نوع از انباشت ثروت می‌دانند.[۱۷] در هیچ منبعی ذکر نشده که جامعۀ موبدان از این ثروت‌ها جهت استفاده در امور عام المنفعه‌استفاده کرده باشند. پس این ثروت‌ها را فقط در راه بسط و گسترش حیطۀ اجرای شرایع و تقویت مقام و منزلت دینی خویش مورد استفاده قرار می دادند.[۱۸]

۹. از دیگر احکام عجیب وندیداد، گذاشتن مردگان در دخمه و بالای کوهها است تا وحوش آنها را بخورند. در وندیداد آمده‌است که زردشت از اهورامزدا پرسید اجساد را کجا ببریم و بنهیم؟ اهورامزدا می‌گوید به بلندترین و فرازترین جاها [مانند سر کوه‌ها]، که آن جا سگ های لاشه خوار یا پرندگان لاشه خوار بتوانند بخورند.[۱۹]

۱۰. از دیگر احکام عجیب وندیداد، احترام افراطی به عناصر اربعه‌است. به طوری که برخی مورخان، مانند مسعودی اشاره می‌کنند که مجوسان گرمابه ندارند. زیرا آب را محترم می‌شمارند، با گومیز (ادرار گاو)، و یا آب آمیخته به ادرار گاو و آب گیاهان، یا شراب رقیق و نوعی روغن خود را می‌شویند و یا ازالۀ نجاست می‌کنند.[۲۰]

بویس گزارش می‌کند موبدان زردشتی یکی از شاهان ساسانی را به آن سبب از سلطنت خلع کردند که وی به ساختن گرمابه اقدام کرده بود؛ زیرا « آنان [موبدان زردشتی]به پاک نگاه داشتن آب بیشتر دلبستگی داشتند تا شستن اندام خویش».[۲۱]

۱۱. گومیز یا ادرار گاو در مراسم تطهیر و شست و شو و غسل مزداپرستان دارای اهمیت ویژه‌ای است و این نه به جهت مسائل میکروب‌زدایی و مانند آن است؛ بلکه به جهت خاصیت ضد دیو این ماده‌است. این ماده در مراسم برشنوم یا انواع غسل‌ها و تطهیر افراد کاربرد دارد. [۲۲]

۱۲. از نظر وندیداد، سگ و پرندگان و خارپشت از جانوران مزدا آفریده و نیک هستند، اما بسیاری از جانوران، مانند شیر، پلنگ، مور دانه‌کش و همه حشرات و خزندگان موذی آفریده اهریمن بوده و باید در تعداد هزار هزار کشته شوند. هر موبدی با خود ابزاری داشته که پیوسته جانوران موذی را با شدت و وسواس زیادی می‌کشته‌است.[۲۳]

۱۴.یکی از وظایف عمده موبدان و پیشوایان دینی در کیش زردشت، کشتن خرفستران یعنی جانوران اهریمن آفریده، مانند مورچه، وزغ، مار، حتی زنبور بوده‌است.[۲۴] در کتاب شایست ناشایست، مطالبی درباره احکام کشتن خرفستران نقل شده و برای آن ثوابی عظیم قائل شده‌اند: « [خرفستران] خاصه‌این پنج چیز است: یکی وزغ که در آب باشد، دوم مار و کژدم، سیوم مگس که می پرد، چهارم مورچه. پنجم موش».[۲۵]

پی نوشت:

[۱] . حسینی، سید محمد مرتضی، تاج‌العروس، ج ۱۶، ص ۴۹۵، تحقیق محمد الطناحی ، دارالهدایه، ۱۳۹۰ ق.

[۲] . بی‌ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص ۴۶۸، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ۵، ۱۳۷۰ش.

[۳] . پور داود، ابراهیم، اوستا، ص۱۷، تهران، دنیای کتاب، چ۱، ۱۳۸۲ش.

[۴] . مطهری، مرتضی، مجموعه‌آثار، ج ۱۴، ص ۲۱۹، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، انتشارات صدرا، چ۳، ۱۴۱۹ ق.

[۵]. ویسپرد، کردۀ ۳ بند ۳؛ یسنا ۱۲ بند ۹.

[۶]. کریستینسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۴، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران، نشر صدای معاصر، ۱۳۷۸ش.

[۷] . لوکونین، ولادیمیر گریگورویچ، تمدن ایران ساسانی، ص۴۸ و ۱۰۸، ترجمه عنایت الله رضا، نشر علمی‌و فرهنگی، ۱۳۸۴ش.

[۸] . هاشم رضی، وندیداد، ص۳۳، تهران، بهجت، ۱۳۸۵ش.

[۹] . ر.ک: دستخواه، جلیل، اوستا، ج ۲، ص ۷۱۵ و ۷۱۶، فرگرد پنجم ص ۴۶ و ۵۷، انتشارات مروارید، چ۱، ۱۳۷۰ش.

[۱۰] . اوستا، ج ۲، ص ۸۲۲، وندیداد، فرگرد چهارم.

[۱۱]. عفیفی، رحیم، اساتیر و فرهنگ ایرانی در نوشته‌های پهلوی، ص۵۱۲، توس، ۱۳۸۳ ش.

[۱۲] . بارتلمه ، کریستیان، زن در حقوق ساسانی، ص ۵۶-۵۷، ترجمۀ ناصر صاحب الزمانی، تهران، نشر بنگاه مطبوعاتی عطائی، ۱۳۳۷ش.

[۱۳] . فرگرد۴، بند۵۰.

[۱۴] . رضی، وندیداد، ص۳۰۴.

[۱۵] . وندیداد، فرگرد ۶، بند۲۴.

[۱۶] . رضی، وندیداد، جلد ۱، ص۳۷۶.

[۱۷] . همان، ۳۷۳.

[۱۸] . کرساسب چوکسی، جمشید، ستیز و سازش، ص۳۱، میرسعیدی، نادر، ققنوس، چ۳، ۱۳۸۶ش.

[۱۹] . فرگرد ۶، بندهای ۴۴ و ۴۵.

[۲۰] . رضی وندیداد، ج۱، ص ۳۷۸.

[۲۱] . بویس، مری، چکیده تاریخ کیش زرتشت، ج۱، ص۴۰۶، صنعتی زاده، همایون، صفی‌علیشاه، ۱۳۷۷ش.

[۲۲] . رضی، وندیداد، ج۱، ص۳۵۵.

[۲۳] . همان، ص ۱۲۲.

[۲۴] . همان، ص ۴۱۲.

[۲۵] . شایست نا شایست، بخش ۸، بند۹، به نقل از رضی، وندیداد، ج۱، ص ۴۱۴.

منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم