شناسهٔ خبر: 72109215 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

«شرح دعای کمیل» (10)/ استاد انصاریان: کارگزاران حکومت اسلامی از خطای انسان بی شرم و حیا به هر شکل ممکن جلوگیری کنند/ داوری قاضی برخلاف احکام خدا سبب نزول عقوبت الهی است

صاحب‌خبر -

شفقنا- استاد حسین انصاریان در دهمین بخش از «شرح دعای کمیل» که موسسه دارالعرفان الشیعی تحت اشراف این استاد اخلاق در اختیار شفقنا قرار داده است، به این فراز می رسد که « اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلَ النِّقَمَ» و مقصود از «گناهان سبب نزول انتقام و عقوبت» را تبیین می کند.

ادامه شرح دعای کمیل را از این استاد اخلاق در زیر بخوانید:

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلَ النِّقَمَ

خدایا! برای من گناهانی که انتقامها و عقوبتها را نازل می کند، بیامرز

 

گناهانی که سبب نزول عقوبت اند

امام سجاد (ع) در روایت بسیار مهمی به 9 گناه که سبب نزول عقوبت اند، اشاره کرده است: ۱. بغی؛ ۲. تعدی و تجاوز به حقوق مردم؛ ۳ مسخره کردن بندگان خدا؛ ۴ شکستن عهد و پیمان؛ ۵. معصیت و بدکاری آشکار؛ ۶ شیوع دروغ؛ ۷. داوری و قضاوت برخلاف احکام خدا؛ ۸. خودداری از پرداخت زکات؛ ۹. کم گذاشتن پیمانه و کیل.1

١. بغي

کلمه «بغی» در لغت به معنای سرپیچی از حق و سرکشی تجاوز از حدود الهی، تعدی به مردم، فساد، معصیت، آلودگی و زنا آمده و در آیات قرآن و روایات در تمام این معانی به کار گرفته شده است: «إِنَّ قارون كانَ مِن قَوْمٍ مُوسَى فَبَغَى عَلَيهِمْ؛ به راستی قارون از قوم موسی بود که بر آنان ظلم و ستم روا داشت»2؛ «وَلَوْبَسَط اللهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الأَرْضِ؛ و اگر خدا رزق و روزی را بر بندگانش وسیع و فراوان کند، در زمین به فساد و بیدادگری برمی خیزند»3؛ «یا أُخْتَ هَارُونَ مَا كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكَ بَغِيا؛ ای خواهر هارون! پدرت انسان ناصالح و بدی نبود و مادرت دامنی پاک از زنا و بدکاری داشت»4؛ رسول خدا صلى الله عليه وسلم می فرماید: «إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوَاباً البِر وَإِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِ عِقَابَا البَعْى؛ به راستی سریع ترین خوبی از جهت پاداش، نیکی و بخشش و خوبی به مردم است و سریع ترین بدی از نظرسریع ترین خوبی از جهت پاداش نیکی و بخشش و خوبی به مردم است و سریع ترین بدی از نظر مکافات، تعدّی و ظلم و ستم به دیگران است»5؛ امام صادق (ع) می فرماید: «سِتَةٌ لَا تَكونُ فِي المُؤْمِنِ: العُسْرُ وَالتَكدُ وَالدَّجَاجَةُ وَالكذب والحَسَدُ والبَغْى؛ در مؤمن شش خصلت وجود ندارد؛ عجز و درماندگی، خسیسی و کم خیری، لجاجت و سرسختی، دروغ، حسد، تعدی و تجاوز به مردم».6

 

  1. تعدی و تجاوز به حقوق مردم

خداوند مهربان برای مردم در قبال یکدیگر حقوقی قرار داده که ادای شان لازم است و تجاوز و تعدی به حقوق مردم گناه و معصیت و گاهی سبب کیفر و عقوبت است. حق پدر و مادر بر فرزند، حق فرزند بر پدر و مادر، حق اقوام و خویشان بر یکدیگر، حق همسایه بر همسایه، حق مردم بر حکومت، حق حکومت بر مردم، حق شوهر بر زن، حق زن بر شوهر، حق زیردستان بر صاحبان نعمت و ثروت، حق فقیر بر غنی و دیگر حقوقی که در قرآن مجید و روایات بیان شده است. زیباترین و کاملترین رساله ای که بیانگر حقوق است، رسالۀ حقوق امام سجاد (ع) است. انسان با مراجعه به آن رساله به شناخت کامل و جامعی از حقوق می رسد و خود را پس از شناخت، مسئول اجرای آن حقوق می داند. تعدی و تجاوز به هر یک از آن حقوق، گناهی مسلم و معصیتی یقینی است و در صورت جبران نکردن، مکافات و عقوبت آن حتمی و قطعی است.

 

3.مسخره کردن بندگان خدا

مسخره کردن مردم از نظر ظاهر و شکل یا به خاطر فقر و تهی دستی، یا به علت دین داری و ایمان یا به سبب شغل و کار، یا به خاطر هر وضع و موقعیتی، گناهی بزرگ و معصیت و خطایی است که عقوبت و مکافات دنیایی و اخروی به دنبال دارد. مسخره کردن مردم در حقیقت، توهین به شخصیت ایشان و تحقیر و خوارشمردن آنهاست. قرآن مجید از مسخره کنندگان به عنوان منافق، ستمکار و مفسد یاد می کند و آنان را مستحق عذاب دردناک می داند:

وَإِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُم إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِئونَ.7

اینان هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند می گویند ایمان آوردیم و چون با شیاطینشان [ که سردمداران کفر و شرک اند] خلوت کنند، می گویند با شماییم و هدف ما از برخورد با مؤمنان مسخره کردن آنان است.

رسول خدا(ص) می فرماید: خدای تبارک و تعالی فرموده است: «مَن أَهَانَ لِي وَلِياً فَقَد أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی؛ هرکه به دوستی از من اهانت کند یقیناً به جنگ با من کمین کرده است»8. امام صادق (ع) می فرماید:

هنگام قیامت یک منادی ندا کند روی گردانان از دوستان من کجایند؟ پس گروهی که صورتشان گوشت ندارد برخیزند. در آن وقت گفته شود اینان کسانی هستند که اهل ایمان را آزردند و با آنان به دشمنی برخاستند و به آنها عناد ورزیدند و آنان را با درشتی و سرسختی در دینشان سرزنش کردند. سپس فرمان رسد که آنها را به دوزخ برند.9

رسول خدا(ص) از قول خداوند می فرماید: «قد تابذي من اذلّ عبدي المؤمن؛ کسی که بنده مؤمن مرا خوار کند، آشکارا به جنگ با من برخاسته است».10

به ریشخند گرفتن مردم و مسخره کردن آنان در حقیقت توهین کردن به آنان و آزار دادن روحی و کوچک شمردن آنهاست. قرآن مجید به شدت مردان و زنان را از اینکه به مسخره کردن یکدیگر اقدام کنند، نهی می کند و مسخره کنندگانی را که از این کار زشت خود توبه نمی کنند ستمکار می داند.11

 

4. شکستن عهد و پیمان

عهد و پیمان و وفای به آن، دو حقیقت اخلاقی و انسانی است که در قرآن مجید و روایات اهل بیت بدان توجه شده و شکستن عهد گناه شمرده شده است.

در لزوم احترام و وفای به پیمان فرقی بین عهد و پیمان بسته شده با خدا و پیامبر(ص) و امامان (ع) و عهد و پیمان با مردم نیست. وفای به هر عهد و پیمان مثبتی که در طریق عبادت یا خدمت به مردم یا کسب و تجارت یا امور صحیح دیگر بسته می شود، واجب شرعی و اخلاقی است و شکستنش گاهی حرام و موجب کیفر الهی است. قرآن در آیاتی به این مسئله توجه داده است:

وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ12

به عهد خدا هنگامی که عهد بستید وفا کنید.

الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هم الخاسرون.13

آنان که عهد خدا را پس از محکم کردنش می شکنند و آنچه را خدا دستور به پیوندش داده قطع می کنند و در زمین به فساد برمی خیزند، فقط آنان زیان کارند

وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولاً.14

به عهدی که ]با خدا و با یکدیگر می بندید[ وفا کنید، به راستی عهد مورد بازخواست و بازپرسی است.

يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ.15

ای کسانی که ایمان آوردید به قراردادها و عهد و پیمانها وفا کنید.

رسول خدا(ص) می فرماید:

ثَلَاتٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَإِن صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ: مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ، وَإِذَا حَدَّثَ كَذِبَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ.16

سه خصلت است در هرکه باشد منافق است، گرچه نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند؛ چون او را امین دانند خیانت ورزد، و هنگامی که به سخن برخیزد دروغ گوید، و هرگاه وعده دهد وعده اش را وفا نکند.

امام صادق (ع) می فرماید:

مَن عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ يَظْلِمُهُم وَحَدَّثهُم فَلَمْ يكذِبُهُمْ، وَوَعَدَهُمْ فَلَمْ يُخْلِفُهُمْ، كَانَ مِمَّن حُرِّمَتْ غِيبَتُهُ وَكَمُلَتْ مُرُوءَتُهُ وَ ظَهَرَ عَدْلُهُ وَوَجَبَتْ أُخْوَتُهُ.17

کسی که در رفتارش با مردم ستم نورزد و در سخن گفتن با آنان دروغ نگوید و در وعده به آنان تخلف نکند، از کسانی است که غیبتش حرام و مروتش کامل و عدالتش آشکار است و باید او را برادر دینی دانست.

 

5. معصیت و بدکاری آشکار

قرآن مجید مردم را از نزدیک شدن به کارهای زشت و معصیت های آشکار و پنهان به شدت نهی کرده است18. معصیت آشکار و بدکاری ظاهر نشان دهنده کمال بی شرمی و بی حیایی گنهکار و جسارت و بی ادبی او و بی احترامی اش به قانون و فضای جامعه اسلامی است. اسلام آلوده شدن فضای جامعه را به هیچ صورت نمی پسندد و برای آنان که عرصۀ حیات امت اسلامی را آلوده می کنند مجازات و تعزیر شرعی تعیین کرده است.

بر مردم مؤمن و دلسوزان آگاه و به ویژه کارگزاران حکومت اسلامی واجب است از بدکاری بدکار و عصیان گنهکار و خطای انسان بی شرم و حیا به هر شکل ممکن جلوگیری کنند تا میکروب خطرناک معصیت، دامن مردم و به ویژه نسل جوان و دختران و پسران را آلوده نکند.

وجوب امر به معروف و نهی از منکر به خاطر قطع ریشه فساد و دفع آلودگی و رفع ناپاکی و حفظ جامعه از خطر سقوط در منجلاب معصیت است. اگر مراکز تربیتی مثل خانه و مدرسه صفت الهی حیا را در نسل جوان پرورش دهند و به صفتی پابرجا و ثابت تبدیل کنند، خلوت و جلوت انسان از آلودگی به فحشا و منکرات پاک می ماند.

حیا، توجه به خدا و اندیشه در عاقبت گناه عالی ترین بازدارنده انسان از مفاسد و معاصی است. از امام صادق (ع) روایت شده است: «الحَياءُ مِنَ الإِيمَانِ وَالإِيمَانُ فِي الجَنَّةِ؛ حيا از ايمان و ايمان در بهشت است»19. رسول خدا(ص) فرمود: از خدا حیا کنید و حق حیا را رعایت نمایید. گفتند: یا رسول الله! چگونه؟ فرمود از شما کسی شب را صبح نکند مگر اینکه اجل و موتش در برابر دو چشمش باشد و سر و آنچه را در بر دارد [مثل چشم و گوش و زبان[ از حرام حفظ کنند و شکم و آنچه را از طعام جمع می کند از حرام نگاه دارد و قبر و پوسیدن بدن در آن را یاد آورد. و کسی که آخرت را می خواهد زینت و زیور فریبنده زندگی دنیا را واگذارد.20

مردی به رسول خدا صلى الله عليه وسلم گفت: مرا سفارش و وصیت کن. حضرت فرمود: «اسْتَحْـى مِنَ اللهِ كَمَا تَسْتَحْيِي مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ مِن قَوْمِكَ؛ از خدا حیا کن چنان که از مرد شایسته ای از قومت حیا می کنی».21

 

شدت ترس و حیای زنی با ایمان

امام سجاد (ع) می فرماید: مردی با خانواده اش از طریق دریا مسافرت کرد. کشتی آنان در میان دریا شکست و از همه مسافرانی که در کشتی بودند جز همسر آن مرد، کسی نجات نیافت. او بر تخته پاره ای از تخته های کشتی نشست تا به یکی از جزیره های آن دریا پناه برد. در آن جزیره مردی راهزن بود که همۀ پرده های حرمت خدا را دریده بود. ناگاه دید آن زن بالای سرش ایستاده، سر به سوی او برداشت و گفت: تو انسانی یا جن؟ گفت: انسانم. بی آنکه با او سختی گوید با او چنان نشست که مرد با همسرش می نشیند. چون آمادۀ نزدیکی با او شد، زن لرزان و پریشان گشت. راهزن به او گفت: چرا پریشان شدی؟ زن گفت: از او می ترسم و با دست به عالم بالا اشاره کرد. مرد گفت: مگر چنین کاری کرده ای؟ زن گفت: به عزات خدا سوگند، نه. مرد گفت: تو از خدا چنین می ترسی در صورتی که چنین کاری نکرده ای و من تو را مجبور به این کار می کنم، به خدا سوگند من به پریشانی و ترس از خدا از تو سزاوارترم. سپس کاری نکرده برخاست و به سوی خانواده اش رفت و همواره در اندیشه توبه و بازگشت بود. روزی در مسیر راه به راهبی برخورد، در حالی که آفتاب داغ بر سر آنها می تابید. راهب به جوان گفت: دعا کن تا خدا ابری بر سر ما آرد که آفتاب ما را می سوزاند. جوان گفت: من برای خود نزد خدا کار نیکی نمی بینم تا جرئت کنم چیزی از او بخواهم. راهب گفت: پس من دعا می کنم و تو آمین بگو. گفت: آری، خوب است. راهب دعا می کرد و جوان آمین می گفت. به زودی ابری بر سر آنها سایه انداخت. هر دو پاره ای از روز را زیر ابر راه رفتند تا سر دو راهی رسیدند. جوان از یک راه و راهب از راه دیگر رفت و ابر همراه جوان شد! راهب گفت: تو بهتر از منی، دعا به خاطر تو مستجاب شد نه به خاطر من؛ گزارش وضع خود را به من بگو. جوان داستان آن زن را بیان کرد. راهب گفت: چون ترس از خدا تو را گرفت گذشته ات آمرزیده شد اکنون مواظب باش که آینده را چگونه می گذرانی22.

 

6. شیوع دروغ

رسول خدا و امام صادق و امام رضا علیهم السلام، دروغ را از گناهان کبیره، بلکه از بزرگترین گناهان کبیره شمرده اند.23 از زشت ترین مراتب دروغ، دروغ بستن به خدا و انبیا و امامان (ع) و کتب آسمانی است که سبب گمراهی بسیاری از مردم است.

سردمداران کفر و شرک در طول تاریخ با دروغ پردازی های خود و با ارائه دروغ های شاخدار به عنوان علم و فلسفه، توده های عظیمی از انسانها را از گرایش به آیین حق و ایمان به انبیا ویقین به روز جزا بازداشتند. این شیاطین حیله گر و خناسان دین ساز و وسوسه گران شیاد، با به هم بافتن اموری نامربوط و مسائلی عاری از حقیقت مانع ورود بسیاری از انسان ها به راه هدایت و صراط مستقیم شدند. اینان با دروغ پردازی و پشت هم اندازی، هر باطلی را در برابر چشم مردم حق جلوه دادند و هر حقی را از چشم مردم انداختند.

اینان در طول تاریخ به انکار کتابهای آسمانی برخاستند و نزول آنها را از پیشگاه مقدس حق برای هدایت بشر منکر شدند و در برابر آیاتش به هر شکل ممکن ایستادند و به گوش مردم خواندند که هیچ چیز از جانب خدا نازل نشده است.24

اینان برای محروم کردن انسان از فیض هدایت حق و دور شدنشان از سعادت دنیا و آخرت، به تمام انبیای الهی تهمت زدند و آن راستگویان حقیقی را دروغگو انگاشتند و آن صاحبان عقل و درایت را ساحر و جادوگر به حساب آوردند و آن چهره های با کرامتی را که از نظر سلامت روان در میان تمام انسان ها بی نظیر بودند، به دیوانگی و جنون متهم کردند. اینان به هر دروغ خطرناکی متوسل شدند و دست آلوده و جنایتکار خود را به تحریف معانی و مفاهیم حقایق دراز کردند و حتی به الفاظ و ترکیب تورات و انجیل و زبور دستبرد خائنانه زدند و آن کتابهای هدایت را به منابع شرک و کفر و گمراه کننده تبدیل کردند و اگر قدرتشان اجازه می داد و حفاظت فرمانروای مطلق هستی (حضرت حق) نبود، ظاهر قرآن را هم مانند سایر کتاب های آسمانی تحریف می کردند.

اینان از تحریف و تغییر معانی آیات برای گمراه کردن مردم حیا نکردند و از عواقب شوم این کار خطرناک نترسیدند و از عذاب دردناک الهی در قیامت نهراسیدند. اینان برای محکم کردن پایه های ظالمانه حکومت سقیفه و سوار کردن بنی امیه و بنی عباس برگرده مردم و دور ساختن حق از مسیر و محورش و خانه نشین کردن اهل بیت پیامبر(ع) و محروم نمودن انسان از علوم و معارف امامان بزرگوار(ع) که جانشینان برحق پیامبر(ص) بودند، کارخانه های عظیم حدیث سازی به راه انداختند و نزدیک به یک میلیون حدیث و روایت ساختگی را با زور و زر بنی امیه و بنی عباس به عنوان فرهنگ اسلام و سخن پیامبران در دسترس امت قرار دادند. اگر قیام علمی امامان به ویژه امام باقر و امام صادق علیهم السلام و تربیت شدگان مکتب اهل بیت (ع) و به ویژه زحمات علما و فقها و اصولیین و حکیمان شیعه تا به امروز نبود شیعه هم به ناچار تن به پذیرفتن برخی از آن احادیث ساختگی حیله گران مدرسۀ بنی امیه و بنی عباس می داد.

ولی ابزار شناخت حق از باطل که به وسیله امامان معصوم (ع) در اختیار اصحاب آن بزرگواران و علما و فقها قرار گرفت، از پذیرش دروغ هایی که به رسول خدا(ص) نسبت داده بودند، مصونیت داد و در نتیجه، اسلام ناب محمدی به وسیلهٔ امامان و زحمات با ارزش دانشمندان شیعه از دستبرد خائنان و حدیث سازان محفوظ ماند، تا حجت خدا بر تمام انسانها، تا برپا شدن قیامت، تمام باشد واحدی در عرصه محشر نتواند خود را در دور بودن از آیین ناب محمدی معذور بدارد.

این دروغ پردازان خائن که در هر لباسی هستند، در این دویست سال اخیر در آسیا و اروپا و آمریکا در رشته های مختلف علمی و در بازار سیاست و صحنه های مادی و معنوی، دروغ های بی شماری ساختند و با رنگ و لعابی عقل پسند بر تمام جوامع تحمیل کردند. آن ها از این طریق میلیاردها انسان را در مدرسه های علمی و در امور سیاسی و در شئون معنوی فریب دادند و با ساختن جملاتی دروغ، همراه با رنگ و لعابی جوان پسند همچون «دین افیون ملت هاست»، «حکومت شایسته انسان متمدن و پیروز و غالب است»، «دانش، کلید حل همۀ مشکل هاست»، «دموکراسی و آزادی»، «حکومت مردم بر مردم»، به جای حکومت خدا از طریق صالحان بر مردم، «جامعه مدنی لیبرالی»، میلیاردها نفر را کمونیست و لاتیک و بی دین، و بقیه مردم را حیران و سرگردان، و اکثر انسانها را از حق و حقیقت تهی کردند و مؤمنان واقعی را در همه کشورها در میان انواع حیوان صفتان درنده و وحشی گرفتار نمودند و آنان را در همه زمینه های ایمانی و اخلاقی به ریشخند گرفتند و کره زمین را در همه شئون دچار فساد و تباهی و زور و تزویر کردند.

شما ای خوانندگان عزیز! به قرآن مجید که کتاب حق و حقیقت، نور و روشنایی، هدایت و شفا و کتابی محکم و استوار است حق دهید که از اعماق خود فریاد بزند: «فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الكاذبين، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»25 و فریاد بزند: «إن الله لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ؛ در حقیقت خدا آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است، هدایت نمی کند»26.

شما به پیامبر بزرگ اسلام (ص) و اهل بیت پاک او حق دهید که درباره دروغ (کوچک باشد یا بزرگ، در امور مادی باشد یا معنوی) روایات بسیار مهمی بیان فرمایند. رسول خدا صلى الله عليه وسلم می فرماید: «ألا أنبئكم بأكبر الكبائر؟ قلنا: بلى يا رسول الله قال: الإشراك بِاللَّهِ وَ عُقُول الْوَالِدَينِ وَكان ملكاً فجلس أم قَالَ: أَلا وقول الزور27

آیا شما را به بزرگترین گناهان کبیره خبر ندهم؟ ما گفتیم بله ای رسول خدا! فرمود: شرک ورزیدن به خدا، نامهربانی و بدرفتاری با پدر و مادر و این در حالی بود که تکیه داده بود، پس نشست. سپس فرمود: آگاه باشید گفتار دروغ.

همچنین آن حضرت می فرماید: «شرّ الرواية رواية الكذب؛ بدترین گفتار، گفتار دروغ است»28 «أقل الناس مروة من كان كاذباً؛ انسان دروغگو مردانگی اش از تمام مردم کمتر است»29. به رسول خدا(ص) گفتند: «مؤمن ترسو می شود؟ فرمود: آری. عرض شد؛ بخیل می شود؟ فرمود: آری. گفته شد؛ دروغگو می شود؟ فرمود: خیر!»30 حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «لا يجد عبد طعم الإيمانِ حَتَّى يترك الكذبَ هَزِلَهُ وَجِدهُ؛ انسان مزه ایمان را نمی چشد جز اینکه دروغ چه از روی شوخی و چه جدی را ترک کند»31. «لاسوء أسوء من الكذب؛ هیچ زشتی، زشت تر از دروغ نیست»32. «الصدق أمانة والكذب خيانة، راستى، امانت و دروغ خیانت است»33.

امام صادق (ع) می فرماید: خدای عزوجل برای بدی ها قفل هایی قرار داده، کلیدهای این قفل ها شراب است و بدتر از شراب، دروغ34. حضرت موسی (ع) به پروردگار عرضه داشت: کدام یک از بندگانت از جهت عمل و کردار بهتر است؟ خدا فرمود: کسی که زبانش دروغ نگوید و دلش از حق منحرف نشود و زنا نکند35.

در معارف دینی آمده است دروغگو فاسق است، دروغگو مورد لعنت فرشتگان است، دروغگو دهانش گنده بوست، دروغگو بی ایمان است، دروغگو مورد خشم و غضب و لعنت خداست، دروغگو روسیاه است، دروغگو فاجر است، دروغگو منافق است، دروغگو از بزرگ ترین گناهکاران است، دروغگو لایق دوستی و همنشینی نیست، دروغگو از هدایت حق محروم است، دروغگو در صورت انسان، و در سیرت مانند حیوان حرام گوشت است.

7. قضاوت برخلاف احکام خدا

از گناهانی که سبب نزول عقوبت است، داوری و حکم کردن قاضی در پرونده برخلاف احکام خداست. قاضی اگر به حکم خدا آگاه باشد و در داوری خود حکم خدا را مردود بداند و از نزد خود یا بر اساس قوانین ساخته و پرداخته حکومتهای غیر شرعی حکم کند، به فرموده قرآن مجید، کافر36، ستمکار37 و فاسق38 است؛ کافر است چون حکم خدا را رد کرده، ستمکار است چون با حکمش صاحب حق را از حقش محروم ساخته، و فاسق است چون با حکم غیر عادلانه اش از دایره ایمان و انسانیت بیرون رفته است. امام صادق (ع) می فرماید: « هرکس دربارۀ دو درهم بر خلاف فرموده خدا داوری کند، به خدای بزرگ کافر شده است»39.

8.خودداری از پرداخت زکات

پرداخت زکات در غلات و چهارپایان و طلا و نقره بر اساس آیات قرآن و روایات واجب، و ترک آن از گناهان سنگین و سبب غضب حق است. در اکثر آیات مربوط به نماز، بلافاصله به زکات اشاره شده است. بیان زکات پس از حکم نماز، دلیلی بر اهمیت و ارزش این حقیقت است. بنا بر روایات اهل بیت ترک کننده زکات از باب انکار و ردّ حکم حق همچون تارک نماز و حج کافر است.

امام صادق (ع) در حدیثی بسیار مهم به به گوشه ای از فلسفه زکات اشاره می کند:

زکات به خاطر آزمایش ثروتمندان و رفع نیاز نیازمندان واجب شد. اگر مردم زکات مال خود را می پرداختند، مسلمان محتاج و نیازمند یافت نمی شد و به سبب حقی که خدا برایش قرار داده است بی نیاز می شد. مردم، تهی دست و نیازمند و گرسنه و برهنه نمی شوند، جز به سبب گناهکاری ثروتمندان و نرساندن حقوق واجب بر آنان. و سزاوار است خدا رحمتش را به کسی که حق خدا را از ثروتش نمی دهد نرساند. به خدا سوگند! هیچ مالی در صحرا و دریا تلف نمی شود، مگر به سبب نپرداختن زکات40.

فاطمه زهرا(س) در گفتار حکیمانه و بی نظیرش در مسجد پیامبر، آن هنگام که حکومتِ زمانش را با آیات قرآن و سنت پیامبر محاکمه می کرد، به مردم فرمود:

فَجَعَلَ اللهُ الايمانَ تَطهيراً لَكُمْ مِنَ الشَّرْك وَ الصَّلاةَ تَنزيهاً لَكُمْ عَنِ الكبرِ والزكاةَ تَزكية للنَّفْسِ41.

خدا ایمان را بر شما واجب کرد تا از آلودگی شرک پاک شوید و نماز را واجب فرمود تا از بیماری کبر رهایی یابید و زکات را واجب کرد تا نفس از آلودگی پاک شود.

امام رضا (,) به خدمتکارش فرمود: امروز در راه خدا چیزی داده ای؟ گفت: نه به خدا. فرمود: بنابراین از کجا خدا به ما عوض عنایت کند؟ انفاق کن، هرچند یک درهم باشد42.

 

کم گذاشتن پیمانه و کیل

بر اساس آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع)، کم فروشی و کم گذاشتن جنس مشتری و کم دادن پیمانه وکیل و کاستن جنس هنگام وزن کردن، حرام و از گناهان کبیره است. یک سوره از قرآن کریم به این موضوع اختصاص داده شده است. آیات آغازین آن سوره به این گناه بزرگ و خیانت سنگین و عذاب آن اشاره دارند:

وَبِلْ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإذا كالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ . أَلا يظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُم مَبْعُوثُونَ * لِيومٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يقومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ * كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْفُجَّارِلَفِي سِجِينٍ43

وای بر کم فروشان آنان که چون به پیمانه چیزی از مردم بستانند کامل و تمام بستانند و چون با پیمانه و وزن چیزی بدهند کم و ناقص دهند. آیا آنان یقین ندارند که برای روزی بزرگ برانگیخته می شوند، روزی که مردم در حضور پروردگار جهانیان می ایستند. این چنین نیست که می پندارند، در آن روز ] یقیناً پرونده بدکاران در سجین است.

رسول خدا(ص) می فرماید: هرکس در پیمانه و وزن خیانت کند، فردای قیامت او را به قعر دوزخ درآورند و در میان دو کوه آتش جای دهند و به او گویند این کوه ها را وزن کن و او همیشه به این عمل مشغول است44. تفسیر با ارزش منهج الصادقین در توضیح آیات سوره مطففین روایت بسیار با ارزش زیر را از رسول خدا صلى الله عليه وسلم نقل می کند: پیامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: پنج چیز در برابر پنج چیز است. گفتند: یا رسول الله! آن ها چیست؟ فرمود قومی پیمان شکنی نکردند مگر اینکه خدا دشمنانشان را بر آنان چیره کرد؛ و گناه زشت زنا از آنان آشکار نشد مگر اینکه مرگ در میان آنان شایع شد؛ و دروغ و داوری خلاف حکم خدا در آنان پخش نشد مگر اینکه تهی دستی و فقر در آنان پیدا شد؛ و زکات را نپرداختند مگر اینکه باران از آنان منع شد؛ و پیمانه را کم ندادند مگر اینکه گیاهان از آنان دریغ داشته شد و به بلای خشک سالی گرفتار شدند45.

پی نوشت:

  1. برگرفته از معانی الأخبار، ص ۲۶۹؛ بحار الأنوار، ج ۷۳، ص۳۶۶ ، باب علل المصائب والمحن والامراض.
  2. قصص (۲۸)، آیه ۷۶
  1. شوری (۴۲)، آیه ۲۷
  2. مریم (۱۹)، آیه ۲۸.
  3. ثواب الأعمال، ص۱۶۶؛ الخصال، ج۱، ص۱۱۰.
  4. أعلام الدين، ص ۱۲۹؛ الخصال، ج۱، ص۳۲۵.
  1. بقره (۲)، آیه 14
  2. الكافي، ج ۲، ص۳۵۱، ح ۳؛ وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۶۶، ح ۱۶۲۶۸
  3. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۱، ح ۲؛ وسائل الشیعة، ج ۱۲، ص ۲۶۴-۲۶۵، ح ۱۶۲۶۴
  4. الكافي، ج ۲، ص ۳۵۲، ح ۶؛ وسائل الشيعة، ج ۱۲، ص۲۷۱، ح ۱۶۲۸۳
  1. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومُ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَن يكونُوا خَيرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيرًا مِنْهُنَّ؛ ای اهل ایمان! نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کنند، شاید مسخره شده ها از مسخره کنندگان بهتر باشند و نباید زنانی زنان دیگر را [مسخره کنند[ شاید مسخره شده ها از مسخره کنندگان بهتر باشند» (حجرات (۱۵)، آیه ۱۱).
  2. نحل (۱۶)، آیه ۹۱.
  3. بقره (۲)، آیه ۲۷
  4. اسراء (۱۷)، آیه ۳۴.
  5. مانده (۵)، آیه ۱.
  6. الكافي، ج ۲، ص۲۹۰ ، ح ۸؛ وسائل الشيعة، ج ۱۵، ص۳۴۰، ح ۲۰۶۸۷.
  7. الکافی، ج ۲، ص ۲۳۹ ، ح ۲۸؛ وسائل الشيعة، ج ۱۲، ص ۲۷۹، ح ۱۶۳۰۱
  8. «وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ»؛ و به کارهای زشت چه آشکار و چه پنهانش نزدیک نشوید» (انعام (۶)، آیه ۱۵۱).
  9. الکافی، ج۲، ص۱۰۶، ح ۱؛ بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۲۹، ح 1
  10. «قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله: اسْتَخيوا مِنَ اللهِ حَقَّ الْحَياءِ، قَالُوا: وَ مَا تَفْعَلُ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: فَإِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ فَلَا يَبِيتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا وَ أَجَلُهُ بَينَ عَينَيهِ وَلْيَحْفَظ الرأْسَ وَ مَا حَوَى وَ الْبَطْنَ وَ مَا وَعَى وَلْيَذْكرِ الْقَبْرَ وَ الْبِلَى وَ مَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ فَلْيَدَعْ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا». الخصال، ج۱، ص۲۹۳؛ قرب الإسناد، ص۱۳؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۳۳، ح ۹.
  11. روضة الواعظين، ج۲، ص۴۶۰؛ بحار الأنوار، ج ۷۱، ص۳۳۶، ح۲۰.
  12. الکافی، ج۲، ص۶۹-۷۰، ح۸؛ بحار الأنوار، ج ۱۴، ص ۵۰۷-۵۰۸، ح۳۲.
  1. روایات مربوط به دروغ در کتابهای الکافی، ج ۲، ص ۳۳۸، وسائل الشيعة، ج ۱۲، ص ۲۴۳، باب ۱۳۸ مفصلاً آمده است.
  2. قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمنُ مِن شَىءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكذِبُون؛ ]اهل شهر[ گفتند: شما جز بشرهایی مانند ما نیستید و [خدای[ رحمان هیچ چیزی نازل نکرده است شما فقط دروغ می گویید (یس (۳۶)، آیه ۱۵).
  3. آل عمران (۳)، آیه ۶۱
  4. زمر (۳۹)، آیه ۳.
  5. مجموعة ورّام، ج۱، ص ۱۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص۴۱۶، ح ۲۱۷۱۴
  6. بحار الأنوار، ج۷۲، ص ۲۵۹ ، ح ۲۵؛ الأمالی، صدوق، ص۵۷۷
  7. الأمالي، صدوق، ص ۷۳؛ بحار الأنوار، ج۷۲، ص ۲۵۹، ح ۲۱.
  8. المحاسن، ج۱، ص۱۱۸، ح ۱۲۶؛ بحار الأنوار، ج ۷۲، ص۲۶۲، ح۴۰.
  9. الكافي، ج۲۰، ص۳۴۰، ح ۱۱؛ بحار الأنوار، ج ۷۲، ص۲۴۹، ح ۱۴.
  10. الأمالي، صدوق، ص ۳۳۹؛ بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۵۹، ح۲۳.
  11. الخصال، ج۲، ص۵۰۵؛ بحار الأنوار، ج ۷۷، ص۴۰۳، ح ۲۵.
  12. ثواب الأعمال، ص ۲۴۴؛ بحار الأنوار، ج۷۲، ص۲۶۲، ح۳۸.
  13. جامع الأخبار، ص ۱۴۸؛ بحار الأنوار، ج۷۲، ص۲۶۲، ح۴۸.
  14. مانده (۵)، آیه ۴۴
  15. مائده (5)، آیه 45
  16. مائده (5)، آیه 47
  17. الکافی، ج 7، ص 408، ح 2؛ وسائل الشیعه، ج 27، ص 34، ح 33149
  18. كتاب من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص ۷، ۱۵۷۹؛ وسائل الشيعة، ج ۹، ص ۱۲، ح ۱۱۳۹۲.
  19. الاحتجاج، ج ۱، ۹۹؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص۲۳۳.
  20. الكافي، ج ۴، ص ۴۴، ح ۹؛ وسائل الشیعة، ج ۹، ص ۴۶۴، ح ۱۲۵۰۵
  21. مطففین (۸۳)، آیه ۱-۷
  22. تفسير منهج الصادقين، ج ۱۰، ص ۱۷۷
  23. تفسير منهج الصادقين، ج۱۰، ص 176