شناسهٔ خبر: 72084021 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

پالنگان نگین پلکانی زاگرس

کردستان، سرزمینی که در هر گوشه‌اش رازی از زیبایی نهفته است، یکی از بکرترین و دل‌نشین‌ترین جاذبه‌هایش را در دل کوه‌های سر به فلک کشیده خود پنهان کرده است، روستای پلکانی پالنگان، روستایی که همچون قصه‌ای افسونگر، هر رهگذری را به دنیای دیگری می‌برد. کردستان، سرزمینی که در هر گوشه‌اش رازی از زیبایی نهفته است، یکی از بکرترین و دل‌نشین‌ترین جاذبه‌هایش را در دل کوه‌های سر به فلک کشیده خود پنهان کرده است، روستای پلکانی پالنگان، روستایی که همچون قصه‌ای افسونگر، هر رهگذری را به دنیای دیگری می‌برد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری برنا از کردستان؛  با عبور از جاده‌ای پیچ‌درپیچ، از میان کوه‌ها و دشت‌های پوشیده از گل‌های وحشی، ناگهان نمایی از پالنگان آشکار می‌شود؛ خانه‌هایی که با نظم و زیبایی شگفت‌انگیزی بر دوش هم نشسته‌اند، رودخانه‌ای که از میان دره جاری است و پل‌های سنگی که دو سوی آب را به هم پیوند می‌دهند اینجا، گویی زمان در ایستایی جاودانه‌ای فرو رفته است.

در ورودی روستا، چشمه‌های زلال از دل سنگ‌ها می‌جوشند و مردمان مهمان‌نواز با لبخندی گرم پذیرای مسافرانند پیرمردی که روی تخته‌چوبی کنار رود نشسته است، با صدایی آرام  به مهمانان نوروزی می‌گوید پالنگان، خانه ماست، تاریخی کهن دارد، اما هنوز هم زنده است، مثل همین رود که همیشه جاری است.

در مسیر پلکانی روستا، خانواده‌ای اهل تهران  بودند وسفر به  پالنگان را  در ایام تعطیلات نوروز انتخاب کرده بودند با شوق از تجربه‌ سفرشان در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی کردتودی اظهار داشتند: ما خیلی جاهای ایران را دیده‌ایم، اما پالنگان چیز دیگری است؛ سادگی و اصالت را در اینجا می‌توان لمس کر ومردمانش چنان مهربان‌اند که انگار سال‌هاست ما را می‌شناسند.

گروهی از طبیعت‌گردان که از مسیرهای کوهستانی به پالنگان رسیده‌اند، آنان نیز از تجربه لذت در طبیعت برایمان گفتند:اینجا فقط یک روستا نیست، یک زندگی است؛ صدای رودخانه، بوی نان تازه‌ای که زنان روستا در تنور می‌پزند، صدای دف و موسیقی کردی که گاهی از خانه‌ها شنیده می‌شود… اینجا انگار زمان کندتر می‌گذرد.

پالنگان نه‌تنها با معماری پلکانی‌اش چشم را می‌نوازد، بلکه طبیعت بی‌نظیر و چشمه‌های جوشانش روح را تازه می‌کند رودخانه تنگی‌ور که همچون شاهرگ حیات از میان روستا می‌گذرد، با ماهی‌های قزل‌آلای معروفش پذیرای گردشگرانی است که به دنبال آرامش‌اند.

ینجا روستایی نیست که تنها در چشم‌ها بماند، بلکه در دل‌ها نفوذ می‌کند. در هر گوشه آن، صدایی، بویی، رنگی، حسی کهنه و درعین‌حال زنده، خاطره‌ای ماندگار بر جای می‌گذارد پیرمردی که کنار تنور نان‌پزی نشسته است، با نگاهی ژرف می‌گوید: ما در دل کوه‌ها زندگی می‌کنیم، اما هر روز اینجا، حکایت تازه‌ای دارد پالنگان را نمی‌توان شناخت، باید آن را حس کرد.

رودخانه تنگی‌ور که با صدای پرخروش خود روستا را در آغوش گرفته، نه‌تنها زندگی را به پالنگان می‌بخشد، بلکه مقصد بسیاری از مسافران است که برای ماهی‌گیری، آب‌تنی یا حتی گوش سپردن به صدای زلال آب به اینجا می‌آیند پرندگان وحشی بر فراز روستا پرواز می‌کنند و گاه عقابی با بال‌های گسترده، در آسمان بی‌کرانش چرخ می‌زند.

بهار که از راه می‌رسد، کوه‌ها جامه‌ای از سبزی بر تن می‌کنند، گل‌های وحشی دشت‌ها را رنگین می‌سازند و بوی گیاهان دارویی در هوا می‌پیچد. اما شاید پاییز پالنگان، رؤیایی‌تر از هر فصلی باشد؛ جایی که درختان زرد و نارنجی در کنار سنگ‌های خاکستری، ترکیبی از هنر دست طبیعت را به نمایش می‌گذارند.

کردستان، سرزمین موسیقی و رقص است، و پالنگان نیز از این قاعده مستثنا نیست شب‌هنگام، در خانه‌های سنگی، گاهی نوای آرام دف و صدای آوازهای کردی از دوردست‌ها شنیده می‌شود زنان با لباس‌های رنگین در کنار چشمه‌ها ظرف می‌شویند، و مردان در میدان روستا، گاه به گفت‌وگو از روزگار می‌نشینند.

در بازارچه محلی، دست‌بافته‌های کردی، نان‌های محلی و عسل کوهی به فروش می‌رسد یکی از فروشندگان، جوانی با لبخندی گرم، ظرفی از عسل را به مسافران تارف می‌کند  و می گوید:اینجا عسل طعم دیگری دارد، مثل خود پالنگان… شیرین، زلال و پر از زندگی است.

در یکی از خانه‌های بوم‌گردی، گروهی از گردشگران نشسته‌اند و از تجربه خود می‌گویند مردی میانسال از شیراز، که برای نخستین بار به اینجا آمده، با شور و اشتیاق  در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی کُردتودی اظهار داشت:

این روستا انگار از دل یک افسانه بیرون آمده است من سفرهای زیادی داشته‌ام، اما پالنگان چیزی فراتر از یک مقصد گردشگری است، انگار اینجا زندگی معنا پیدا می‌کند.

دختری جوان از اصفهان، دوربینش را کنار می‌گذارد و به خانه‌های پلکانی خیره می‌شود وی افزود: در عکس‌ها هم زیبا بود، اما تا پا به اینجا نگذاری، بوی طبیعت، صدای آب، گرمای مردم را حس نکنی، متوجه نمی‌شوی پالنگان یعنی چه و چگونه جایی است.

راز ماندگاری پالنگان

اما چیزی که این روستا را جاودانه می‌کند، نه‌تنها طبیعت چشم‌نواز آن، بلکه روح زنده‌ای است که در دل آن جریان دارد، پالنگان از دل تاریخ عبور کرده، جنگ‌ها و سختی‌ها را دیده، اما همچنان ایستاده است، همچون صخره‌هایی که بر آن بنا شده و مردمانش، همچون کوه‌های اطراف، استوارند و فرهنگ و سنت‌های خود را پاس می‌دارند.

غروب که می‌شود، نورهای زرد خانه‌های سنگی همچون ستاره‌هایی در دل کوه می‌درخشند صدای دف‌نوازی از یکی از خانه‌ها بلند می‌شود و حس و حال این روستای افسانه‌ای را تکمیل می‌کند.

در واپسین لحظات، هنگام خروج از پالنگان، نگاهی به پشت سر می‌اندازم این روستا، فقط یک مقصد گردشگری نیست، بلکه قصه‌ای است که در قلب هر رهگذری ماندگار می‌شود. پالنگان را نمی‌توان تنها یک‌بار دید؛ کسی که پا به این خاک بگذارد، بی‌شک روزی دوباره بازخواهد گشت.

انتهای پیام/

برچسب‌ها: