شناسهٔ خبر: 72015288 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

رازهای اجتماعی در جزء بیست و سوم قرآن کریم: تهمت وتحقیر نشانه استکبار است / سلامِ بزرگ تر به کوچک تر مطلوب است / اقبال یا اعراض مردم نشانه ی حقّانیّت یا بطلان امری نیست

صاحب‌خبر -

شفقنا – در جزء بیست و سوم قرآن کریم، رازهای اجتماعی مهمی نهفته است. این آیات به ما می‌آموزند که تهمت و تحقیر دیگران، تعصب بر عقاید خرافی و پیروی کورکورانه از رهبران گمراه، همگی نشانه‌های استکبار و خودبزرگ‌بینی هستند. در این بخش از قرآن، خداوند به پیامدهای ناگوار این رفتارهای اجتماعی و لزوم دوری از آن‌ها اشاره می‌کند.

تهمت و تحقیر دیگران و تعصب بر عقاید خرافی،نشانه استکبار است

وَ یَقُولُونَ أَ إِنّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ«36» بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ«37»

و می گفتند:آیا ما به خاطر شاعری دیوانه خدایانمان را رها کنیم؟(هرگز چنین نیست)بلکه او حقّ آورده و انبیا(پیشین)را تصدیق نموده است.

إِنَّکُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِیمِ«38»

شما(نیز به خاطر این روحیه ی استکباری و تهمت ها و لجاجت ها)عذاب دردناک الهی را خواهید چشید.

پیام ها:

1- سنّت عدل الهی نسبت به مجازات مجرمان یکسان است. «إِنّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»

2- ریشه ی عذاب،جرم انسان هاست. «نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»

3- نشانه ی مجرم،داشتن روحیه ی استکباری در برابر توحید است. «یَسْتَکْبِرُونَ»

4- پیامبران،مردم را به سوی خدا می خواندند نه خود. «قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ»

5-تهمت و تحقیر دیگران و تعصب بر عقاید خرافی،نشانه استکبار است.

یَسْتَکْبِرُونَ وَ یَقُولُونَ … لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ

6- تکبّر،فکر انسان را واژگون می کند.(عاقل ترین مردم را دیوانه و بت های سنگی را خدا می پندارد). «آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ»

7- تهمت ها را باید پاسخ داد. «بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ»

8-سخنان پیامبر اسلام و شعار لا اله الا اللّه جاذبه شدیدی در فطرت ها ایجاد می کرد .(تهمت شاعر به خاطر جذّابیّت سخنان حضرت بود). «لِشاعِرٍ»

9- مشرکان معبودهای متعدّدی داشتند. «آلِهَتِنا»

10- تعالیم همه انبیا یکی است و تمام انبیا به توحید و حقّ دعوت می کردند و پیامبر اسلام نیز آنان را تصدیق می کرد. «وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ»

11- هم خود اهل حقّ باشید و هم حقّانیّت دیگران را تصدیق کنید. «جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ»

12- کیفر کسانی که از روی آگاهی،قرآن را شعر و پیامبر را مجنون می خواندند، عذاب دردناک است. «الْعَذابِ الْأَلِیمِ»

________________
سلامِ بزرگ تر به کوچک تر مطلوب است

سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ«120» إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ«121» إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ«122»

سلام بر موسی و هارون.ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم.همانا آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.

نکته ها:

* در این سوره هر کجا فرمود:برای انبیا نام نیک باقی گذاشتیم،به سه عنصر اشاره کرده است:1.احسان 2.ایمان 3.عبادت. «إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ»

پیام ها:

1- مردان خدا زنده اند و سلام ها را دریافت می کنند. سَلامٌ عَلی …

2- در احترام به دیگران،سلسله مراتب حفظ شود.(اول سلام بر موسی بعد هارون)

3- سلامِ بزرگ تر به کوچک تر مطلوب است.(خدا به مخلوق خود سلام می کند).

4- تبلیغ دین و تبیین معارف الهی،نوعی احسان است. مُوسی وَ هارُونَ … اَلْمُحْسِنِینَ

5-موسی و هارون،از الگوها و نمونه های نیکوکاران هستند. «نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»

6- الطاف الهی به نیکوکاران،یک سنّت و جریان است. «کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»

7- تشویق افراد نیکوکار لازمه مدیریّت و سنّت الهی است. «کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»

8-ایمان و احسان از یکدیگر جدا نیستند. «الْمُحْسِنِینَ – اَلْمُؤْمِنِینَ»

9- راه دریافت الطاف الهی،ایمان به او و بندگی اوست. «مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ»

_____________
اقبال یا اعراض مردم نشانه ی حقّانیّت یا بطلان امری نیست

قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ«65»

بگو:من فقط بیم دهنده ام و هیچ معبودی جز خداوند یکتای قهار و مقتدر نیست.

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفّارُ«66»

پروردگار آسمان ها وزمین وآنچه میان آن دو است،نفوذناپذیر وبسیار آمرزنده.

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ«67» أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ«68» ما کانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلی إِذْ یَخْتَصِمُونَ«69»

بگو:او خبر بزرگی است،که شما از او رویگردانید.برای من نسبت به عالم بالا هیچ آگاهی نبود،آن گاه که(درباره او با یکدیگر)مجادله می کردند.

إِنْ یُوحی إِلَیَّ إِلاّ أَنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ«70»

به من چیزی وحی نمی شود مگر از آن رو که من هشدار دهنده ای آشکارم.

نکته ها:

* «قهار»به معنای قدرت قاهره ای است که همه ی قدرت ها،مقهور و محکوم او هستند.

* در روایات می خوانیم که: «نَبَأٌ عَظِیمٌ» علیّ بن ابی طالب است و خود حضرت فرمود:«انا النبأ العظیم»[50]چنانکه در دعای ندبه نیز خطاب به حضرت مهدی علیه السلام می گوییم:«یا بن النباء العظیم»

این معنا با ضمیر «هُوَ» که در مورد انسان به کار می رود،نه اشیا،سازگارتر است.

* مراد از«ملا اعلی»همان«افق اعلی»است که در سوره ی نجم می خوانیم: «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی» و هدف معراج،بالا بردن سطح علمی پیامبر بود. «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا»

بنابراین شاید آیات مذکور این مطلب را دنبال می کنند که:

ای پیامبر! به مردم بگو:علیّ بن ابیطالب خبر بزرگی است که برخی از شما مسلمانان از او اعراض می کنید(و به سراغ دیگری می روید).

من از عالم بالا بی خبر بودم آنگاه که مردم بر ولایت او مخاصمه می کردند ولی در سفر معراج،امامت علی بن ابیطالب مطرح و تثبیت شد و فکر نکنید امامت او نظر شخصی من است،هر چه هست وحی الهی است.

البتّه این معنا با استمداد از روایات متعدّد و رهنمود تفسیر اطیب البیان استفاده شد ولی تفاسیر دیگر این آیه را مقدّمه ی آیات بعد در مورد آفرینش آدم دانسته اند.

پیام ها:

1- وظیفه و جایگاه پیامبر باید به مردم اعلام شود. «قُلْ»

2- جایی که غفلت همه را فراگرفته،باید از زاویه ی انذار سخن گفت. «إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ»

3- انسان با خطرها و آسیب هایی روبرو است که بواسطه انذار انبیا می تواند رهائی یابد. «أَنَا مُنْذِرٌ»

4- نقش هشدار و انذار در تربیت،بیش از نقش بشارت است. «أَنَا مُنْذِرٌ»

5-انذار،زمانی مؤثّر است که از سرچشمه ی قدرت باشد. «أَنَا مُنْذِرٌ – اَلْواحِدُ الْقَهّارُ»

6- اقتدار،در سایه ی وحدت است. «الْواحِدُ الْقَهّارُ» (در قرآن شش مورد کلمه ی قهار آمده که در کنار همه ی آنها کلمه ی واحد است).

7- همه هستی تحت یک مدیریّت و اراده است. «الْواحِدُ الْقَهّارُ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

8-خداوند تمام هستی را پرورش می دهد و همه را رو به کمال می برد. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا»

9- مربّی باید هم قدرت داشته باشد و هم رحمت. رَبُّ … اَلْعَزِیزُ الْغَفّارُ

10- اقبال یا اعراض مردم نشانه ی حقّانیّت یا بطلان امری نیست. «هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ»

11- در تبلیغ و هدایت مردم از روش های روشن و بدون ابهام استفاده کنید.

«نَذِیرٌ مُبِینٌ»