شناسهٔ خبر: 72005460 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

در سالنامه گروه رسانه‌ای دنیای اقتصاد منتشر شد؛

خسته از گذشته، ناامید از آینده

دنیای اقتصاد: میترا تقی‌زاده، تحلیلگر اقتصاد در سالنامه گروه رسانه‌ای دنیای اقتصاد که از سوی «تجارت فردا» منتشر شده، به این موضوع پرداخته است که بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی چه عواقبی به‌ دنبال دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ وقتی حال اقتصاد خوب است، اکثر افراد جامعه از آن منتفع می‌شوند، اما زمانی که اوضاع بد می‌شود، همه در کاهش رفاه شریک می‌شوند.

اقتصاد ایران سال‌هاست که درست کار نمی‌کند و بد کار کردن این اقتصاد، به زیان بسیاری از گروه‌های جامعه تمام می‌شود. 

یکی از گروه‌های زیان‌دیده از این وضعیت، جوانانی هستند که در دانشگاه تحصیل کرده‌اند، اما انتخابی در بازار کار ندارند. 

اخیراً رئیس‌جمهوری گفته، «دانشجویانی تربیت کرده‌ایم که بیکار هستند؛ برخی هم که اصلاً کار بلد نیستند؛ مقصر این وضعیت منِ سیاست‌گذار هستم».

بدیهی است که در صورت بیکاری این افراد، در بلندمدت پس‌انداز ملی نیز کاهش خواهد یافت و به تبع آن سرمایه‌گذاری و رشد اقتصاد متاثر می‌شود

بر اساس گزارش‌های رسمی مرکز آمار، نرخ بیکاری میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به‌طور قابل‌توجهی بالاتر از میانگین کلی نرخ بیکاری در کشور است. 

برای نمونه، در سال‌های اخیر، حدود ۴۰ درصد از کل جمعیت بیکار کشور را فارغ‌التحصیلان آموزش عالی تشکیل داده‌اند.

این آمار نشان‌دهنده آن است که بخش قابل‌توجهی از دانش‌آموختگان، به‌رغم برخورداری از تحصیلات دانشگاهی، موفق به یافتن شغل مناسب نشده‌اند.

دلایل متعددی از جمله کمبود مهارت‌های عملی، نبود ارتباط موثر میان دانشگاه‌ها و صنایع، و همچنین اشباع برخی رشته‌های تحصیلی در این امر دخیل هستند.

در پاییز سال ۱۳۹۹، مرکز آمار ایران تعداد کل بیکاران کشور را حدود دو میلیون و ۴۳۵ هزار نفر اعلام کرد که از این میان، حدود یک میلیون نفر فارغ‌التحصیل دانشگاهی بودند.

بااین‌حال با توجه به تغییرات جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی در سال‌های بعد، تخمین‌های غیررسمی حاکی از آن است که این تعداد ممکن است افزایش یافته باشد. 

بر اساس گزارش‌های مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در کل کشور به‌طور متوسط حدود ۱۳ تا ۱۹ درصد در سال‌های اخیر بوده است.

همچنین، داده‌ها نشان می‌دهند که حدود ۴۵ درصد از فارغ‌التحصیلان علوم انسانی شانس اشتغال دارند، که این رقم در مقایسه با رشته‌های علوم پزشکی (۶۳ درصد)، یا فنی‌ و مهندسی (۶۱ درصد) پایین‌تر است.

بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان علوم انسانی به مشکلات اجتماعی مانند افزایش مهاجرت، کاهش انگیزه برای ادامه تحصیل در این رشته‌ها و گسترش نارضایتی در میان قشر جوان و تحصیل‌کرده منجر شده است.

این گروه همچنین به دلیل انتظارات بالای شغلی، کمتر به پذیرش مشاغل غیرمرتبط با تحصیلات خود تمایل دارند، که این امر مدت زمان بیکاری را طولانی‌تر می‌کند.

علاوه بر این، نظام آموزشی ما با نیازهای بازار کار مدرن همخوانی ندارد. 

برنامه‌های درسی اغلب تئوری‌محور و قدیمی هستند و مهارت‌های عملی مانند کار با فناوری‌های نوین یا توانایی‌های نرم را که کارفرمایان به دنبال آن هستند، تامین نمی‌کنند. 

فشارهای اقتصادی نیز این وضعیت را تشدید می‌کند؛ هزینه‌های تحصیل، حتی در دانشگاه‌های دولتی با شهریه‌های جانبی یا در دانشگاه‌های آزاد، برای خانواده‌هایی که با تورم و مشکلات معیشتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند سنگین است.

در نتیجه، بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند به جای سرمایه‌گذاری در تحصیل، مستقیماً وارد بازار کار شوند، یا به دنبال راه‌های سریع‌تر کسب درآمد مانند تجارت باشند، به‌ویژه در میان اقشار کم‌درآمد که تحصیل را یک انتخاب غیرضروری می‌بینند.

ناامیدی از نظام آموزشی و اجتماعی نیز عامل دیگری است. 

کیفیت پایین آموزش در برخی مراکز، تبعیض در دسترسی به فرصت‌ها (مانند سهمیه‌ها) و ناکارآمدی سیستم در ارائه آینده‌ای روشن، حس سرخوردگی را تقویت کرده است. 

تجربه‌هایی مانند رقابت ناسالم کنکور یا امتحانات دشوار، این احساس را تشدید می‌کند که تلاش برای تحصیل نتیجه ملموسی ندارد. 

این عوامل یک چرخه معیوب ایجاد کرده‌اند؛ تحصیل تضمین‌کننده امنیت شغلی یا رفاه نیست، و جوانان یا به دنبال راه‌های جایگزین می‌روند یا به انفعال و ناامیدی کشیده می‌شوند.

متن کامل این مطلب را در سالنامه نوروزی گروه رسانه‌ای دنیای اقتصاد بخوانید.//