شناسهٔ خبر: 71900473 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام و المسلمین حامد کاشانی درباره امام حسن مجتبی(ع)که با کرامت خود دل‌ها را تسخیر کرد

وقتی خدا خواست لقب «کریم» قداست یابد

در روز میلاد نخستین ثمره کوثر، امام حسن مجتبی(ع) که تجسم مهربانی بی‌کران الهی بر زمین است، سخن از لقبی به میان می‌آید که نه بر سنگ لوح وصیت نبوی حک شده و نه بر زبان مبارک امامان پیشین جاری شد، اما از ژرفای دل‌های مردم و حتی دشمنان سربرآورد: «کریم». این کرامت، روایتی است از شکوه سکوت آسمانی‌ها در برابر فریاد زمینیان که مهربانی‌های بی‌منت حضرت را در تاریخ جاودانه کرد. گویی خداوند خواست این لقب، نه از آسمان که از خاک سوخته‌ مدینه و از زبان بی‌مهران زمانه، قداستی دوچندان بیابد.

صاحب‌خبر -
 
به بهانه سالروز ولادت امام مجتبی(ع)، امام حسن و کرامت؛ پای صحبت‌های حجت‌الاسلام والمسلمین حامد کاشانی، کارشناس تاریخ اسلام نشستیم تا ندای «یا کریم» را از اعماق تاریخ تا امروز بشنویم.

کریم اهل بیت(ع)؛ لقبی که از تکرار نیکی‌ها رویید
حجت‌الاسلام کاشانی با اشاره به اینکه لقب «کریم اهل بیت(ع)» به‌عنوان اصلی‌ترین اوصاف امام حسن مجتبی(ع) شناخته می‌شود، توضیح می‌دهد: این عنوان هر چند در میان مردم رواج گسترده‌ای دارد اما در احادیث معتبر، زیارت‌نامه‌ها یا اسناد تاریخی منتسب به پیامبر(ص) و ائمه(ع) به‌عنوان لقبی رسمی برای ایشان تعیین نشده است. به بیان دیگر «کریم» ازجمله اوصافی است که اگرچه براساس سیره و فضائل اخلاقی امام حسن(ع) در میان شیعیان شهرت یافته، اما از القاب تعیین‌شده از سوی خداوند یا معصومان محسوب نمی‌شود. هرچند امام حسن(ع) بحق شایسته لقب «کریم» هستند، اما این عنوان برخلاف القابی مانند «زین‌العابدین» برای امام سجاد(ع) یا «تقی» برای امام جواد(ع)، از سوی معصومان پیشین به صورت رسمی به ایشان اختصاص داده نشده است.
وی ادامه می‌دهد: فرض کنید در بازاری شلوغ، ده‌ها مغازه جنس خاصی می‌فروشند اما تنها یکی از آن‌ها نه با تبلیغات، بلکه با رفتارش مشتریان را مجذوب می‌کند. نخستین بار، فروشنده بی‌آنکه حرفی بزند، درصدی تخفیف می‌دهد. بار دوم متوجه می‌شوید قیمت‌هایش از همه پایین‌تر است. بار سوم، همسایه‌ها هم با شوق از او تعریف می‌کنند: «همه جا گران می‌فروشند، جز اینجا!» رفته‌رفته اگر کسی بپرسد جنس باکیفیت و قیمت مناسب را از کدام مغازه بخریم، بدون ذکر نام، انگشت‌اشاره همه به سمت همان یک دکان می‌رود. این همان لقبی است که با تکرار نیکی و انصاف، در جان مردم نشسته است. کرامت امام حسن(ع) نیز چنین بود. هر چند معصومان(ع) هرگز به‌طور رسمی ایشان را «کریم» نخواندند، اما مردم مدینه حتی آنان که پیرو اهل‌بیت(ع) نبودند؛ بارها شاهد بخشش‌های بی‌شمار او بودند. گاه سیل نیازمندان را سیراب می‌کرد، گاه اموال خود را میان مردم پخش کرده و گاه آبروی شکست‌خورده‌ای را نجات می‌داد. این تکرار مکرر بزرگواری‌ها چنان در خاطره‌ها حک شد که زبان‌ها ناخودآگاه او را «کریم اهل بیت(ع)» خواندند؛ لقبی که نه از روی کاغذ، بلکه از عمق جان جامعه رویید. همین ریشه‌دار بودن در تجربه مردم، ارزش تاریخی این عنوان را به اوج می‌رساند.

مهربانی در کویر کینه
حجت‌الاسلام کاشانی با اشاره به گسترش فساد و بی‌بندوباری در مدینه پس از رحلت پیامبر(ص) می‌گوید: مدینه که روزی پایگاه اسلام بود، پس از پیامبر(ص) آرام آرام به مرکز فساد جهان اسلام تبدیل شد؛ چنان‌که مورخان، وضعیت آن در سال ۷۵ هجری را از اندلسِ فاسد نیز تاریک‌تر توصیف کرده‌اند. در این فضای مسموم، جایی که حتی نیازمندان مدینه نیز محبتی به اهل بیت(ع) نداشتند، کرامت‌های بی‌حساب امام حسن مجتبی(ع) چنان تأثیری گذاشت که مردم با وجود دشمنی آشکار با خاندان رسالت، او را «کریم اهل بیت(ع)» خواندند. مروان بن حکم، یکی از سرسخت‌ترین دشمنان اهل‌بیت(ع)، در مقابل کرامات امام حسن(ع) ناچار شد اعتراف کند: «این مرد، سخاوتمندترین عرب است». راز این تحول تاریخی در سه بار تقسیم تمام اموال و دو بار بخشش نیمی از دارایی‌های خود بود، آن هم به کسانی که نه دوستدار اهل‌بیت(ع) بودند و نه نیازشان از سر مهر بود.
این کارشناس دینی با اشاره به ابعاد کمتر شناخته شده تقوای امام حسن مجتبی(ع) توضیح می‌دهد: برخی روایات، کرامت بی‌همتای حضرت را با عنوان «تقی» که نشانگر تقوای عمیق ایشان است ثبت کرده‌اند. این تقوا در پرتو اعمالی مانند ۲۰ تا ۲۵ بار با پای پیاده به حج رفتن و تحمل نکردن رنج دیگران به اوج رسید. امام حسن مجتبی(ع) حتی با مخالفان سرسخت و کسانی که کوچک‌ترین محبتی به خاندان پیامبر(ص) نداشتند، چنان بزرگمنشانه رفتار می‌کرد که گویی دردهای جامعه را بر دوش خود حس می‌کند؛ مانند زمانی که تمام اموال خود را سه بار میان نیازمندان تقسیم کرد، بی‌آنکه میان دوست و دشمن تفاوتی بگذارد. این اقیانوس مهربانی، اگرچه برای همگان قابل مشاهده بود، اما بی‌گمان برای پیروان راستینش، گنجینه‌ای از عنایات ناپیدا را در دل تاریخ به یادگار گذاشته است؛ گنجینه‌ای که راز لقب جاودانه «کریم اهل بیت(ع)» را در خود نهفته دارد.

درس امام مجتبی(ع) برای عصر کینه‌ها
حجت‌الاسلام کاشانی با اشاره به اینکه کرامت در ذات تمام ائمه(ع) جاری است، توضیح می‌دهد: سیره اهل‌بیت(ع) یکپارچه لطف و بزرگواری است؛ حتی در سخت‌ترین لحظات. وقتی شمشیر می‌کشند، برای خداست و وقتی می‌بخشند، از سر عشق به خداست. امام حسن مجتبی(ع) نیز این کرامت ذاتی را با حکمت درهم آمیخت. در روایتی از جلد ۴۳ بحارالانوار، تصویری زنده از این کرامت حکیمانه ترسیم شده است. مردی شامی که سال‌ها تحت تأثیر تبلیغات معاویه، کینه امیرالمؤمنین(ع) و فرزندانش را در دل پرورانده بود، روزی در مدینه به امام حسن(ع) برخورد. بی‌پروا شروع به فحاشی و ناسزا کرد؛ فریاد می‌کشید و لعن می‌فرستاد. امام(ع) اما همچون کوهی استوار، سکوت کرد و اجازه داد آتش خشم مرد شامی خاموش شود. وقتی مرد از نفس افتاد، امام با لبخندی آمیخته به مهر نزدش آمد و فرمود: «به نظر می‌رسد در این شهر غریب هستی. اگر نیاز به پناه، غذا، پوشاک یا حتی ثروت داری، همه را برایت فراهم می‌کنیم. بیا میهمان خانه‌ام باش». مرد شامی که انتظار تلافی یا تحقیر داشت، زیر باران این مهربانی‌ها ذوب شد. اشک‌هایش جاری شد و فریاد زد: «اکنون می‌فهمم چرا تو جانشین خدا روی زمینی! تو و پدرت، روزی منفورترین مردم برایم بودید اما امروز محبوب‌ترینید». این همان کرامت زنده است که نام کریم اهل‌بیت(ع) را بر پیشانی تاریخ حک کرد؛ کرامتی که نه با دستور، بلکه با رفتار آمیخته به حکمت و گذشت، حتی دشمنان را به زانو درمی‌آورد. امام حسن(ع) نه فقط اموال خود بلکه قلب‌هایی را که پر از کینه بود، می‌بخشید.

روایت نان غلام و دست گشاده امام حسن(ع)
این کارشناس تاریخ اسلام با استناد به منابع معتبر اهل سنت مانند تاریخ ابن عساکر و نقل روایت خطیب بغدادی از بزرگان قرن پنجم، شاهد دیگری از کرامت بی‌همتای امام حسن مجتبی(ع) را برمی‌شمارد: اگرچه ائمه(ع) به دلیل تقوای مثال‌زدنی امام حسن(ع)، او را با لقب «تقی» می‌شناختند، اما داستانی از ایشان نقل شده که ریشه لقب کریم اهل‌بیت(ع) را روشن می‌کند. روزی امام(ع) در باغی در مدینه قدم می‌زد که ناگاه چشمش به غلامی سیاه‌چهره افتاد. غلام، لقمه‌ای نان را به دهان خود می‌گذاشت و لقمه‌ای دیگر به سگی گرسنه می‌داد که کنارش نشسته بود. این بخشش آن‌قدر ادامه یافت تا نان تمام شد. امام(ع) با شگفتی پرسید: «چرا تمام نان را بخشیدی و چیزی برای خود نگه نداشتی؟» غلام با چشمانی پر از حیا پاسخ داد: «نگاه التماس‌آمیز این سگ، شرمم داد که سیر بخورم و او گرسنه بماند». امام(ع) که از این پاسخ به وجد آمده بود، پرسید: «اربابت کیست؟» غلام پاسخ داد: «آقایم ابان بن عثمان بوده و این باغ نیز مال او است». امام(ع) از غلام خواست حرکت نکند و بی‌درنگ به خانه ابان بن عثمان رفت. پس از خرید غلام و باغ، نزد او بازگشت و فرمود: «ای غلام! از این لحظه تو آزادی و این باغ نیز ملک تو است. تو به خاطر مهربانی‌ات به یک حیوان، سزاوار این کرامت بودی». این روایت، تنها نمونه‌ای از دریای کرم امام حسن(ع) است که لقب کریم را نه در قالب واژه، بلکه در عمل، بر پیشانی تاریخ حک کرد.

خبرنگار: مریم احمدی شیروان