به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، جمعهی هفتهی گذشته در مصاحبه با شبکهی فاکسبیزینس مدعی شد که دیروز نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته و در آن، موضوع مذاکره را مطرح کرده است. این خبر، بلافاصله، تیتر اصلی بسیاری از رسانههای جهانی شد و فضای خبری جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. همه منتظر بودند که طرف ایرانی به این خبر واکنش نشان دهد و چیزی دربارهی آن بگوید. نمایندهی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل ــ مستقر در نیویورک ــ دریافت چنین نامهای را تکذیب کرد. همان روز، یک مقام دولتی آمریکا در مصاحبه با الجزیره گفت که این نامه نوشته شده ولی هنوز ارسال نشده است! روز دوشنبه نیز، علیرغم گذشت چهار روز از زمان ادّعایی ترامپ، سخنگوی وزارت امور خارجهی کشورمان اعلام کرد نامهای از سوی آمریکا دریافت نشده است.
واکنش هوشمندانه
یک روز پس از ادّعای ترامپ، مسئولان و کارگزاران نظام به طور معمول و سالانه به دیدار رمضانی رهبر معظّم انقلاب اسلامی رفتند. ایشان، در این دیدار، بدون نام آوردن از ترامپ و یا اشاره به نامهی ادّعایی، به این موضوع اشاره کردند و پاسخی اجمالی به این قضیّه دادند و البتّه افزودند که ممکن است بعداً به شکل تفصیلی به آن بپردازند:
«اینکه بعضی از دولتهای قلدر ــ واقعاً بنده هیچ تعبیری مناسبتر برای بعضی از شخصیّتها و رؤسای خارجی، جز همین کلمهی «قلدر» سراغ ندارم ــ اصرار به مذاکره میکنند، مذاکرهی آنها برای حلّ مسائل نیست، برای تحکّم است. [میگویند] مذاکره کنیم تا آنچه را که میخواهیم، بر طرف مذاکره ــ که آن طرف میز نشسته ــ تحمیل کنیم؛ اگر قبول کرد که چه بهتر، اگر قبول نکرد جنجال راه بیندازیم که اینها از میز مذاکره فاصله گرفتند، از پای میز بلند شدند! این تحکّم است. مذاکره برای آنها راهی است، مسیری است برای طرح توقّعات جدید. مسئله فقط مسئلهی هستهای نیست که حالا راجع به مسائل هستهای صحبت کنند؛ توقّعات جدیدی را مطرح میکنند که این توقّعات جدید از طرف ایران قطعاً برآورده نخواهد شد؛ [مثلاً] راجع به امکان دفاعی کشور، راجع به تواناییهای بینالمللی کشور، که فلان کار را نکنید، فلان کس را نبینید، فلان جا نروید، فلان چیز را تولید نکنید، برد موشکتان از آن فلان قدر بیشتر نباشد! مگر کسی میتواند اینها را قبول کند؟ مذاکره برای این چیزها است. و البتّه اسم مذاکره را هم تکرار میکنند برای اینکه حالا در افکار عمومی یک فشاری ایجاد کنند که بله، [این] طرف حاضر است برای مذاکره، شما چرا حاضر نیستید؟ [این] مذاکره نیست؛ تحکّم است، تحمیل است. علاوهی بر جهات دیگری، که حالا جای بحثش اینجا نیست و بنده هم امروز قصد ورود در این مسئله ندارم؛ حالا یک وقتی ممکن است در یک جاهایی بحث کنیم؛ لکن اجمالاً مسئله این است.»
نقطهی عطف طرّاحی آمریکا
بخش عمدهی آنچه رهبر معظّم انقلاب روز شنبه در پاسخ فرمودند، از منظری جدید نبود. ایشان در دیدار نوزدهم بهمن سال جاری، برای اوّلین بار پس از روی کار آمدن دولت ترامپ، به موضوع مذاکره با آمریکا پرداختند و مخالفت خود در این مورد را اعلام کردند. ایشان در آن سخنرانی که با تیتر و عنوان «دلیل: تجربه!» مشهور شد، دیدگاه حلّ معضلات و مشکلات کشور از طریق مذاکره با آمریکا را غلط خواندند و با اشاره به تجربهی برجام فرمودند: «مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، امّا نتیجهای را که مقصودمان بود به دست نیاوردیم؛ همین معاهده را هم با همهی این نقصهایی که داشت، طرف مقابل باز خراب کرد، نقض کرد، پاره کرد. با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد؛ مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.»
آنچه در پاسخ اجمالی رهبر انقلاب قابل تأمّل است و به نظر میرسد که نکتهی اصلی و رمز بازی دولت ترامپ است، مسئلهی «فشار به افکار عمومی» است. شواهد و قرائن زیادی برای اثبات این هدف آمریکاییها وجود دارد امّا به نظر میرسد اصلیترین دلیل آن، نوع حرکت و اقدام ترامپ است.
در عالم سیاست و دیپلماسی، پیغامها، نامهها و حتّی بخشی از مذاکرات در سکوت خبری و دور از چشم رسانهها و دیگر بازیگران انجام میشود؛ این شکل از کار، طبیعی و منطقی هم هست، چرا که وقتی دو طرف بخواهند مذاکرهی جدّی کنند و به نتیجه برسند، باید از جنجال و هیاهو دور باشند. در هر مذاکره و تعاملی، رقبا و دشمنانی نیز وجود دارند که با انگیزههای مختلف به دنبال تضعیف و یا اثرگذاری بر روند مذاکرات هستند؛ لذا یک علّت دیگر حرکت با چراغ خاموش در میدان دیپلماسی، ممانعت از سنگاندازی و اثرگذاری طرفهای جانبی است.
شلّیک به افکار عمومی
اینکه ترامپ نامهای را که هنوز برای ایران ارسال نشده چنین آشکارا خبری میکند، بهروشنی نشان میدهد او در واقع به دنبال مذاکره نیست و افکار عمومی را در دو سطح هدف گرفته است؛ هم در سطح جهانی و هم، به طور ویژه و اصلی، در سطح داخلی ایران.
البتّه افکار عمومی ایران در این بازی نقش محوری و اساسی دارند و افکار عمومی جهانی در حاشیه قرار دارند. اگر بخواهیم به طور واضح و صریح هدف ترامپ را بیان کنیم، باید بگوییم او میخواهد به مردم ایران چنین القا کند که من به دنبال مذاکره و توافق با کشور شما هستم، امّا این رهبر شما است که حاضر به مذاکره و توافق نیست.
از همین رو، در این چند روز، رسانههای فارسیزبان بیگانه و شبکهی گستردهی فعّالان حرفهای آنها در فضای مجازی نیز دستبهکار شده و مشغول تکمیل بازی ترامپ هستند؛ بازی سرزنش!
ترامپ، دستبهدامن «گربهی مرده»
عامل سرزنش، در دنیای دیپلماسی، اهرمی قوی است که کشورها از آن برای تأمین منافع خود استفاده میکنند. وقتی در یک موضوع مهم که توجّهات جهانی را به خود جلب کرده، مذاکرات قفل شده یا شکست بخورد، طرفی که با پافشاری روی نکات خود و عدم انعطاف باعث این قفلشدگی است مورد سرزنش همگانی قرار میگیرد و فشار زیادی را تحمّل میکند که در اغلب موارد میتواند منجر به انعطاف و کوتاه آمدن آن طرف شود. رسانهها در استفاده از این اهرم و فضاسازی علیه یک طرف، نقش مهم و عمدهای دارند. در ماجرای جنگ غزّه و مذاکرات متعدّدی که برای آتشبس انجام شده و هماکنون نیز در جریان است، بهوضوح میتوان استفاده از اهرم سرزنش را مشاهده کرد.
این موضوع که از اهمّیّت بالایی در روابط بینالملل برخوردار است، بیش از سه دهه پیش منجر به تولید یک عبارت دیپلماتیک در سطح جهانی شد: «دیپلماسی گربهی مرده». موضوع به سال 1991 میلادی و پس از جنگ اوّل خلیج فارس برمیگردد. در آن سال، جیمز بیکر، وزیر امور خارجهی وقت آمریکا، مأموریّت داشت تا اعراب و رژیم صهیونیستی را برای مذاکره و توافق پای میز بنشاند و مذاکرات مادرید را پیش ببرد.
منظور از «گربهی مرده» آن است که اگر مذاکرات به نتیجه نرسید و شکست خورد، مقصّر مشخّص شود؛ بدین صورت که طرف میانجی گربهی مرده را پشتِ درِ کدام طرف میاندازد تا او را به عنوان مقصّر معرّفی کند و در معرض سرزنش و فشارهای داخلی و خارجی قرار دهد.
فعلاً و در این مرحله، میان ایران و آمریکا میانجیای وجود ندارد امّا این باعث نمیشود که کاخ سفید قدرت و اهمّیّت عامل سرزنش را نادیده بگیرد. در واقع، ترامپ میخواهد با اعلام جنجالی و زودهنگام نامهی خود، گربهی مرده را پشتِ درِ خانهی ایران بیندازد.
چرا افکار عمومی؟
امّا چرا افکار عمومی ایرانیان برای آمریکاییها چنین مهم است که حتّی شخص ترامپ، خود به این شکل وارد بازی شده و صحنهگردانی میکند؟
واقعیّت آن است که اصل و اساس فشارهای آمریکا که عمدهی آن در حوزهی جنگ اقتصادی و تحریم است، مردم ایران را نشانه رفته است. آمریکاییها بهدرستی فهمیدهاند که پایگاه اصلی و عامل قدرت جمهوری اسلامی ایران مردم هستند؛ لذا فشار به مردم سیاستی شرورانه برای مأیوس کردن و فشار آوردن به پایهی اصلی اقتدار نظام است.
رهبر معظّم انقلاب نیز در سخنرانی روز شنبه به این قضیّه اشاره کردند و فرمودند: «این را هم توجّه داشته باشیم که تهدیدهایی که دشمنان میکنند، عمدتاً متوجّه به معیشت مردم است؛ عمدتاً تهدیدهای امنیّتی، تهدیدهای اطّلاعاتی متوجّه معیشت مردمند؛ یعنی قصد و طرح کلّی این است که کاری کنند که جمهوری اسلامی از عهدهی ادارهی معیشت مردم نتواند بربیاید، و این تبعات خودش را خواهد داشت؛ دنبال این هستند.»
سه سال پیش نیز رهبر انقلاب به همین هدف اشاره کرده و فرموده بودند: «دشمن ملّت را هدف گرفته، افکار عمومی را هدف گرفته، فکر جوانها را هدف گرفته؛ میلیاردها دلار دارند خرج میکنند، در این اتاقهای فکرشان ــ به اصطلاحِ خودشان اتاقهای فکر و گروههای اندیشهورز ــ دارند تلاش میکنند برای اینکه ملّت ایران را و بخصوص جوانها را از این راه برگردانند. و وسیلهای که آنها دنبال میکنند فعلاً دو وسیله است: یکی فشارهای اقتصادی است برای اینکه مردم را به تنگ بیاورند و از نظام اسلامی جدا کنند، یکی هم لجنپراکنی است.» 1400/11/28
تحریف؛ مکمّل تحریم
امّا با وجود آنکه فشار آوردن به مردم در میدان اقتصاد و معیشت بهتنهایی کافی است، نکتهی اصلی و مرکز ثقل ماجرا آنجا است که آحاد مردم چه درکی از علّت این فشار و تحریم داشته باشند و چه کسی را مقصّر بدانند و سرزنش کنند؛ نظام و حکومت خود را مقصّر بدانند که بدون دلیل منطقی حاضر به مذاکره و معامله با طرف مقابل نیست یا آمریکاییها را مقصّر بدانند که به بهانههای مختلف، ایران را تحریم کرده و امتیاز دادن به آنها نیز نهتنها گرهگشا نیست، بلکه زمینه را برای طرح توقّعات جدید و باجخواهی بیشتر فراهم میکند؟
در واقع، بازی جدید ترامپ و نامهی کذایی او بخشی از بازی بزرگ تحریف و فریب افکارعمومی است؛ تحریفی که میخواهد واقعیّت علّت تحریمها و راه برونرفت از آنها را طور دیگری جلوه دهد و سراب را به جای حقیقت به مردم قالب کند! و این همان چیزی است که رهبر انقلاب، بیش از چهار سال پیش، نسبت به آن هشدار دادند:
«به موازات تحریم ــ این را درست توجّه کنید ــ یک جریان تحریف هم هست؛ در کنارش یک جریان تحریف هست؛ تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیّات؛ چه واقعیّات کشور ما، چه واقعیّات مرتبط با کشور ما؛ این هم یکی از کارهایی است که آنها انجام میدهند. هدف از این تحریف دو چیز است، دو کار را میخواهند انجام بدهند: یکی، ضربه به روحیهی مردم است که حالا من عرض میکنم که چه جوری میخواهند به روحیهی مردم ضربه بزنند؛ یکی [هم] آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم است. این تحریف در این زمینهها است و با این دو هدف دارد انجام میگیرد. پول زیادی هم دارند خرج میکنند برای اینکه این حقایق را تحریف کنند. الان هم ملاحظه میکنید که همین رؤسایشان، وزیرشان، رئیسشان، دیگران، خودشان را دارند خفه میکنند از بس به اینجا و آنجا سفر کنند، علیه ایران حرف بزنند، مصاحبه کنند، در هر قضیّهای اسم ایران را یک جوری بیاورند؛ واقعاً دارند خودشان را خفه میکنند، و این جریان تحریف است که وجود دارد. ... و من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصهی جنگ ارادهها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادهی ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادهی دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد.» 1399/5/10
راز تأکید بر «جهاد تبیین»
اینجا است که چراییِ تأکید و هشدار مکرّر رهبر انقلاب دربارهی جنگ رسانهای و لزوم «جهاد تبیین» از سوی حامیان نظام و صاحبان تریبون روشن میشود. در واقع، جنگ رسانهای و «جهاد تبیین» یک موضوع صرفاً انتزاعی و در حوزهی عقاید و اندیشه نیست، بلکه با زندگی و معیشت مردم مرتبط و گرهخورده است.
منبع: khamenei.ir
انتهای پیام/
∎