شناسهٔ خبر: 71834365 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

در مدرسه نقد جام‌جم سینمای ملی و ارزش‌های ایرانی بررسی شد

هویت ایرانی در قاب سینمای ملی

در ادامه نشست‌های بررسی سینمای ایران وجهان درروزنامه‌جام‌جم،بهزاد زهرایی منتقد و مدرس سینما و ازمدرسان «مدرسه‌نقد» جام‌جم، سیدعلی ماه، مجید محمدزمانی و شهاب‌الدین عالمی از هنرجویان مدرسه نقد به بررسی سینمای ملی پرداختند.

صاحب‌خبر -
سینمای ملی، مفهومی پیچیده و چندوجهی است که بازتاب‌دهنده هویت فرهنگی، ارزش‌های اجتماعی و دغدغه‌های یک ملت در قالب تصاویر متحرک است. این مفهوم، همواره با چالش‌ها و موانع متعددی روبه‌رو بوده که ازجمله آنها می‌توان به فقدان سیاست‌های فرهنگی مدون، غلبه منطق بازار، کاهش مخاطبان و محدودیت‌های مضمونی اشاره کرد. برای برون‌رفت از این وضعیت و تقویت سینمای ملی، لازم است راهکارهای عملی و مبتنی بر واقعیت اتخاذ شود. تدوین سیاست‌های فرهنگی جامع، ایجاد تنوع در مضامین و ژانرها، تقویت ارتباط بین سینما و جامعه، حمایت از هنرمندان مستقل و اصلاح ساختارهای سینمایی، ازجمله راهکارهایی هستند که می‌توانند به توسعه سینمای ملی کمک کنند. همچنین، تغییر نگرش از سینمای دولتی به سینمای مردمی و تأکید بر نقش تسهیلگر دولت و رسانه‌ها، می‌تواند در این مسیر، مؤثر واقع شود. هدف غایی، خلق آثاری است که با زبانی صمیمی، مخاطبان را به تأمل و تفکر وادارند. 
   
مفهوم سینمای ملی، هویتی در تعامل با جامعه

زهرایی:
نشست حاضر به بررسی ابعاد گوناگون «سینمای ملی» اختصاص دارد.هدف اصلی،واکاوی این مفهوم نه صرفااز منظر فرم و تکنیک‌های سینمایی بلکه بیشتر از منظر محتوا، دغدغه‌های اجتماعی و نقش آن در بازتاب و پیشبرد اهداف فرهنگی جامعه است. چراکه در عرصه فرم و ریخت‌شناسی، سینمای ایران به‌سختی می‌تواندادعای هویت مستقل وتعریف‌شده‌ای داشته باشد. 
در قیاس با سینمای ملی، ژاپن که با امضای هنرمندانی چون کوروساوا و اوزو، سبک و فرم مشخصی دارد، یا هالیوود «سینمای ملی آمریکا» با رویکرد مونتاژ منحصربه‌فرد و ژانرهای تثبیت‌شده (تریلر، جاسوسی، وسترن و...)، سینمای ایران در این حوزه فاقد ویژگی‌های متمایزکننده است. این به معنای عدم ارزش و اهمیت سینمای ایران نیست بلکه به این معناست که باید تعریف «سینمای ملی» برای این سینما در جایی غیر از آنچه به طور معمول مطرح می‌شود، جست‌وجو شود. 
در این میان، نام عباس کیارستمی به‌عنوان تنها فیلمساز صاحب سبک به معنای واقعی کلمه در سینمای ایران و جهان مطرح می‌شود. او با خلاقیت، نوآوری و سبک بصری منحصربه‌فرد خود، در عرصه فرم و ریخت‌شناسی سینمایی (فرم) توانست نام خود را در عرصه بین‌المللی مطرح کند و تحسین همگان را برانگیزد. هرچند سینماگران برجسته دیگری مانند سهراب شهید ثالث، ابراهیم گلستان، داریوش مهرجویی وناصر تقوایی نیز درتاریخ سینمای ایران نقش بسزایی داشته‌انداما عمده فعالیت آنها در راستای بازنمایی سبک و سیاق سینمای مدرن جهان بوده و کمتر به ارائه یک فرم و زبان جدید و منحصربه‌فرد معطوف شده است. 
در این نشست، منظور از سینمای ملی، فراتر از صرفا یک برچسب جغرافیایی یا مجموعه‌ای از فیلم‌های تولیدشده در یک کشور است؛ بلکه منظور محتوایی سینمایی است که دغدغه‌مند، مسئولیت‌پذیر و آینده‌نگر باشد. سینمایی که به مسائل و چالش‌های اساسی جامعه می‌پردازد، ریشه‌ها و علل آنها را واکاوی می‌کند و درعین‌حال، به ارائه راهکارها و پیشنهادهایی برای آنها می‌پردازد. 
به بیان دقیق‌تر، سینمای ملی ایده‌آل، سینمایی است که کارشناسان و متخصصان آن، با درک عمیق از تحولات جامعه و روندهای جهانی، قادر باشند مشکلات و چالش‌های فرهنگی آینده، مانند تهاجم فرهنگی و آسیب‌های فضای مجازی و تبعات رخنه فرهنگ غربی را پیش‌بینی کنند. این سینما باید با تولید محتوای مناسب، خط‌دهی و ارائه راهکارهای عملی، تلاش ‌کند تا از وقوع موضوعات فوق‌الذکر جلوگیری کرده یا اثرات منفی آنها را به حداقل برساند. به‌این‌ترتیب، سینمای ملی نه‌تنها یک سرگرمی بلکه ابزاری قدرتمند برای هدایت جامعه به‌سوی اعتلا در مسیر درست و سعادت همگان است. 
مثال بارز آنان سریال تلویزیونی ژاپنی «از سرزمین شمالی»، یک نمونه برجسته از یک اثر ملی بسیار موفق است. این سریال که به مدت 21 سال در ژاپن تولید و پخش شد، نقش بسزایی در بسترسازی فرهنگی و حتی توسعه صنعتی این کشور ایفا کرد. از سرزمین شمالی با پرداختن به مسائل روزمره و نیازهای جامعه، توانست مخاطبان گسترده‌ای را جذب کند و با ایجاد یک دهکده سینمایی و امروزه محلی برای بازدید و جذب گردشگر تبدیل شده است. این سریال، به‌عنوان رسانه‌ای قدرتمند، در تربیت نسل‌ها و ترویج ارزش‌های ملی ژاپن نقش بسیار مهمی ایفا کرد. حال تصور می‌کنم یک اثر سینمایی ملی، باید به این سؤالات پاسخ دهد: ما که هستیم؟ چه می‌خواهیم؟ به چه افقی چشم دوخته‌ایم؟ و با چه ابزار و روش‌هایی می‌خواهیم به آن هدف دست‌ یابیم؟ و مهم‌تر از همه، باید تصویری روشن از جامعه پس از رسیدن به هدف ارائه شود تا مردم را به حرکت در این مسیر تشویق کند. 

زمانی:
سینمای ملی باید دغدغه‌های ملت را دربر بگیرد و به مسائل روز جامعه، تاریخ، فرهنگ، امنیت و هویت ملی بپردازد. این سینما، الزاما سینمایی نیست که فقط در جغرافیای یک کشور ساخته شود. مهم این است که دغدغه‌های ملی را بازتاب دهد. 
دغدغه ملی زمانی محقق می‌شود که هنرمند بتواند سینمای مستقل خودش را داشته باشد. این به معنای استقلال از شهرت، پول و همه اینهاست. یک نوع استقلال درونی باید در هنرمند وجود داشته باشد.هنرمند باید با بدنه اجتماع ارتباط نزدیکی داشته باشد. متاسفانه، هنر ما کمی از بدنه اجتماع فاصله گرفته و به‌درستی در آن ادغام نشده است. هنرمندی که می‌خواهد درباره فقر فیلم بسازد اما خودش فقیرانه زندگی نکرده و فقر را لمس نکرده، فیلمش اغراق‌آمیز می‌شود. 
سینمای ملی باید هویت ایرانی را در مرکز توجه خود قرار دهد. این سینما باید بازتاب‌دهنده فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های ایرانی باشد و از تقلید کورکورانه از سینمای دیگر کشورها پرهیز کند. به‌جای بلندگوی مسئولان، جناح‌ها، دولت‌ها باید بلندگوی مردم و ملت باشد و در خدمت ملت باشد. 

سیدعلی ماه:
سینمای ملی فراتر از صرف تولید فیلم در یک جغرافیا، روایتی تصویری از زندگی، دغدغه‌ها و هویت یک ملت است. این سینما، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بصری، به کاوش در اعماق فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های یک جامعه می‌پردازد و تصویری جامع از واقعیت‌های آن ارائه می‌دهد. فیلم‌های ملی می‌توانند در قالب‌های گوناگونی همچون فیلم‌های بلند و کوتاه داستانی، مستند و پویانمایی ظهور کنند اما وجه اشتراک آنها، پرداختن به مسائل و موضوعاتی است که با زندگی شهروندان یک کشور ارتباط مستقیم دارند.سینمای ملی نباید با فیلم‌های اقتباسی که صرفا به تقلید از الگوهای خارجی می‌پردازند، اشتباه گرفته شود. درحالی‌که الهام‌‌گیری از آثار سینمایی دیگر کشورها امری طبیعی است اما سینمای ملی باید ریشه در فرهنگ و هویت خود داشته باشد و به بازتاب دغدغه‌های بومی بپردازد‌‌‌؛ به‌عبارت‌دیگر، سینمای ملی باید «بومی‌گرا» باشد و با نگاهی انتقادی و سازنده به مسائل داخلی بپردازد. 
علاوه بر این، سینمای ملی نیازمند یک اکوسیستم پویا و یکپارچه است که شامل عناصر زیر باشد:

اقتصاد:
سینمای ملی باید به‌عنوان یک صنعت سودآور عمل کند و با ایجاد گردش مالی مناسب، زمینه را برای تولید آثار باکیفیت فراهم کند. این امر مستلزم وجود تولیدکنندگان، توزیع‌کنندگان و سالن‌های سینماست که به‌صورت هماهنگ عمل کنند. 

فرهنگ:
فیلم‌های ملی باید به میراث فرهنگی، سنت‌ها، هنرهاوارزش‌های یک جامعه احترام بگذارند و تصویری واقعی از زندگی، مشکلات، نیازها، اهداف و آرمان‌های مردم ارائه دهند. سینما باید به بررسی روابط بین‌فرد و جامعه و نهادهای مختلف (خانواده، دین، اقتصاد و حکومت) بپردازد و نقش و مسئولیت هر یک را در قبال دیگری مشخص کند. 

سرگرمی:
سینمای ملی باید بتواند مخاطبان را سرگرم کند و لحظات خوشی را برای آنها فراهم کند. سرگرمی در سینما نباید به‌معنای سطحی‌نگری و بی‌توجهی به مسائل جدی جامعه باشد بلکه باید با ارائه داستان‌های جذاب و شخصیت‌های باورپذیر، مخاطبان را به تفکر و تأمل وادارد. 
در نهایت سینمای ملی باید با زبانی امروزی و قابل‌فهم، به مسائل و چالش‌های روز جامعه بپردازد و با ایجاد ‌همذات‌پنداری و همدلی، مخاطبان را به مشارکت و تفکر دعوت کند. فیلم‌های ملی باید بتوانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و به آنها احساس هویت و تعلق‌خاطر القا کنند. 

عالمی:
بحث در باب سینمای ملی، در واقع کندوکاوی است پیرامون چگونگی بازنمایی هویت یک ملت در قالب تصاویر متحرک. این مفهوم، فراتر از صرف ساخت فیلم در جغرافیای یک کشور، به‌دنبال یافتن عناصری است که این آثار را از تولیدات سینمایی سایر ملل متمایز می‌سازد. سؤال اساسی اینجاست: آیا یک اثر سینمایی که از ساختارها و الگوهای روایی وام گرفته از سینمای غرب بهره می‌برد، می‌تواند درعین‌حال حامل مؤلفه‌های هویت ملی باشد؟ آیا فرم و محتوا در این میان در تعارض قرار می‌گیرند؟
برخی بر این باورند که فرم‌های سینمایی غربی، به ذات خود، با محتوای بومی و ملی سازگار نیستند و نمی‌توانند به‌درستی بازتاب‌دهنده ارزش‌ها، باورها و سنت‌های یک جامعه باشند. از سوی دیگر پدیده جهانی‌شدن و گسترش مفهوم «شهروند جهانی» این پرسش را پیش می‌کشد که آیا اساسا می‌توان سینما را به مرزهای یک دولت ــ ملت خاص محدود کرد؟ تولیدات مشترک سینمایی که با سرمایه‌گذاری و مشارکت کشورهای مختلف ساخته می‌شوند، نمونه‌ای از این چالش هستند. 
با وجود این‌‌، تجربه‌های سینمایی نشان داده‌اند که می‌توان آثاری خلق کرد که در عین بهره‌گیری از زبان و تکنیک‌های سینمایی مدرن، ریشه در فرهنگ و هویت بومی داشته باشند. این آثار با پرداختن به مسائل و دغدغه‌های خاص یک جامعه، بازتاب‌دهنده ذهنیت، احساسات و تجربیات جمعی آن ملت هستند. در این حالت، حتی اگر فرم و ساختار فیلم، عناصری وام گرفته از سینمای جهانی داشته باشد، محتوا و مضامین آن، گویای هویت ملی خواهند بود. 
به‌عبارت‌ دیگر، سینمای ملی، سینمایی است که در تلاش برای یافتن زبان بصری و روایی خاص خود، به بازنمایی هویت فرهنگی، ارزش‌های اجتماعی، دغدغه‌های اقتصادی و باورهای دینی یک ملت می‌پردازد. این سینما، می‌تواند با بهره‌گیری از عناصر بومی، داستان‌هایی خلق کند تا در عین‌حال که برای مخاطبان داخلی قابل‌فهم و ملموس است، برای مخاطبان خارجی نیز جذاب و آموزنده باشد. سینمای ملی می‌تواند آینه‌ای باشد که جامعه در آن، تصویر خود را با تمام زیبایی‌ها و کاستی‌ها ببیند و به درک بهتری از هویت و جایگاه خود در جهان دست یابد. 
   
چالش‌ها و موانع در مسیر سینمای ملی 

زهرایی:
در شرایط کنونی، سهم نهادها و ارگان‌های دولتی در تولید فیلم و محتوای سینمایی در ایران به حدود 95 درصد می‌رسد. این تمرکز قدرت، مزایا و معایبی دارد. یکی از مهم‌ترین معایب این وضعیت، عدم هماهنگی و هم‌افزایی بین نهادهاست. به‌عنوان مثال، ممکن است چند فیلم با موضوعات مشابه و بدون برنامه‌ریزی قبلی تولید شود، درحالی‌که بسیاری از موضوعات مهم و قابل توجه دیگر جامعه به‌طور کامل نادیده گرفته می‌شود. 
علاوه بر این در بسیاری از فیلم‌های تولیدشده، تمرکز اصلی بر نمایش شرح‌حال افراد در جایگاه‌های خاص و برجسته است و کمتر به زندگی و دغدغه‌های مردم عادی کوچه و بازار پرداخته می‌شود. این امر موجب می‌شود بخش بزرگی از جامعه نادیده گرفته‌ شده و از بازتاب مشکلات و نیازهای آنها در سینما غفلت شود. 
مسأله «گروه‌گرایی» و عدم وجود یک دیدگاه واحد و منسجم نسبت به سینما نیز از چالش‌های مهم سینمای ملی ایران است. جناح‌های مختلف با رویکردها و سلیقه‌های متفاوت به سینما نگاه می‌کنند و این امر منجر ‌به برخوردهای سلیقه‌ای و اعمال‌نظرهای شخصی در فرآیند تولید و توزیع فیلم‌ها می‌شود. متاسفانه هنوز درک درست، عمیق و جامعی از هنر سینما و زبان خاص آن در میان اکثر مسئولان و تصمیم‌گیران وجود ندارد و با روش کهنه و ناکارآمد پیام‌دهی مستقیم و شعاری و دستوری در ساخت فیلم‌ها همچنان به کار خود ادامه می‌دهند. 

زمانی:
قبل از انقلاب، یک‌سری فیلمفارسی داشتیم و یک‌سری فیلم موج نو که در واقع متعلق به خودمان نبودند و اقتباسی بودند. وقتی وارد دهه 70 شدیم و فرآیندهای اقتصادی تغییر کرد، هنرمندان ما به سمت گیشه‌سازی رفتند. هنرمند اسیر پول شد و هر چیزی که می‌ساخت، دیگر متعلق به خودش نبود بلکه صرفا برای گیشه بود. در دهه‌های بعدی هم شاهد ساخت فیلم‌های سفارشی از سوی ارگان‌های مختلف بودیم اما باز هم این فیلم‌ها متعلق به خود هنرمند نبودند و آن استقلال فرمی در آنها دیده نمی‌شد. هنرمند ما آن‌قدر از بدنه جامعه فاصله گرفته که مسائل واقعی آن را درک نمی‌کند. در نتیجه یا به‌دنبال ساخت فیلم‌های گیشه‌ای می‌رود تا پول بیشتری به‌دست ‌آورد، یا به سراغ فیلم‌های اقتباسی و فرم‌های بیگانه می‌رود تا در جشنواره‌های خارجی جایزه‌ای کسب کند. این نگاه باعث شده که این سینما از دل مردم، صدای مردم دیگر نباشد به‌دلیل دیدگاه سلیقه‌ای و جناحی آن سینمای ملی که از دل مردم بجوشد آن شکل نمی‌گیرد. این مسائل باعث شده که نتوانیم آن عطش مخاطب را جواب دهیم و باعث شده از فرهنگ خودی فاصله بگیریم. 

سید‌علی ماه:
 سینمای ایران، به‌رغم پتانسیل‌های فراوان، با چالش‌ها و موانع متعددی روبه‌روست که مانع از شکل‌گیری یک سینمای ملی قوی و مستقل شده است. این چالش‌ها را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

چالش‌های تاریخی:
سینمای ایران در طول تاریخ خود، تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار داشته که مسیر آن را تحت‌تأثیر قرار داده‌اند. ازجمله این عوامل می‌توان به تأثیر سینمای قبل از انقلاب، سینمای پس از انقلاب، سینمای جنگی و سینمای گیشه‌پسند اشاره کرد. هر یک از این دوره‌ها، ویژگی‌ها و محدودیت‌های خاص خود را داشته‌اند که باعث شده‌اند سینمای ایران نتواند به یک هویت ملی منسجم دست یابد. 

چالش‌های ساختاری:
سینمای ایران با مشکلات ساختاری متعددی روبه‌روست که مانع از توسعه و پیشرفت آن شده‌اند؛ ازجمله این مشکلات می‌توان به عدم هماهنگی بین ارگان‌ها و نهادهای مختلف، تأثیر سینمای خارجی، عدم حمایت کافی از فیلمسازان و عدم توجه به سلیقه مخاطبان اشاره کرد. 

فاصله فیلمساز از دغدغه‌های واقعی مردم:
یکی از مهم‌ترین چالش‌های سینمای ایران، فاصله گرفتن فیلمسازان از دغدغه‌های واقعی مردم است. بسیاری از فیلمسازان به ‌جای پرداختن به مسائل و مشکلات جامعه به‌دنبال ساخت فیلم‌های گیشه‌پسند یا جشنواره‌ای هستند که هیچ ارتباطی با زندگی واقعی مردم ندارند. 
برای غلبه بر این چالش‌ها، لازم است که سینمای ایران به یک خودآگاهی تاریخی دست یابد و با بررسی انتقادی گذشته خود، به‌دنبال راهکارهایی برای بهبود شرایط باشد. همچنین لازم است که ساختارهای سینمایی اصلاح شوند و با ایجاد هماهنگی بین ارگان‌ها و نهادهای مختلف، زمینه برای تولید آثار باکیفیت و متنوع فراهم شود. 

عالمی:
سینمای ملی ایران، با وجود ظرفیت‌های بالقوه فراوان، با چالش‌ها و موانع متعددی روبه‌روست که مانع از شکل‌گیری یک سینمای ملی قوی و تأثیرگذار شده است. این چالش‌ها، ریشه در عوامل مختلف زیر دارد:

الف) فقدان سیاست‌های فرهنگی جامع و مدون:
یکی از مهم‌ترین موانع پیش‌روی سینمای ملی، عدم وجود سیاست‌های فرهنگی بلندمدت و کارآمد است که بتواند از تولید و ترویج آثار سینمایی با هویت ملی حمایت کند. تغییر رویکردها و سیاست‌های فرهنگی با تغییر دولت‌ها، موجب ناپایداری و سردرگمی در این عرصه شده است. 

ب) غلبه منطق بازار: در سال‌های اخیر، با ورود بخش خصوصی به عرصه تولید فیلم، منطق بازار و سودآوری، بر ارزش‌های فرهنگی و هنری غلبه کرده است. بسیاری از تهیه‌کنندگان، به‌جای تمرکز بر کیفیت و محتوای فیلم، در پی تولید آثاری هستند که بتوانند در گیشه موفق باشند. این امر، موجب تولید فیلم‌های سطحی و کم‌مایه و فاقد عمق و اصالت شده است. 

ج) کاهش مخاطبان:
متاسفانه در سال‌های اخیر، تعداد تماشاگران سینما در ایران به‌طور چشمگیری کاهش‌یافته است. این امر، نشان‌دهنده شکاف بین سینما و جامعه است و بیانگر این واقعیت است که فیلم‌های تولیدشده، نتوانسته‌اند با نیازها و دغدغه‌های مردم ارتباط برقرار کنند. 

د) محدودیت‌های مضمونی:
برخی از سیاست‌گذاران، به‌اشتباه سینمای ملی را محدود به موضوعات خاصی مانند دفاع‌مقدس و اسطوره‌سازی از شهدا می‌کنند. این رویکرد، موجب نادیده گرفتن سایر مسائل و موضوعات مهم جامعه می‌شود و از تنوع و گوناگونی مضامین در سینما جلوگیری می‌کند. 

ه) مشکلات ساختاری:
سازمان سینمایی و دیگر نهادهای متولی سینما، مشکلات ساختاری متعددی دارند ازجمله نبود دبیرخانه دایمی جشنواره فیلم فجر و تعیین نشدن رئیس برای بنیاد سینمایی فارابی. این مشکلات، موجب ناکارآمدی و ناهماهنگی در این نهادها شده است. 

و) حمایت نکردن از هنرمندان:
بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان مستقل، از عدم حمایت دولت و نهادهای خصوصی گلایه دارند. این امر، موجب دلسردی و مهاجرت نخبگان سینمایی شده است. 

راهکارها و پیشنهاد‌ها، ترسیم مسیر تعالی برای سینمای ملی

زهرایی:
به‌منظور احیای سینمای ملی و ارتقای جایگاه آن در جامعه، پیشنهاد می‌شود ‌نهادی‌بالادستی با مسئولیت مستقیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی و با حضور متخصصان فن تشکیل شود. این نهاد، باید به‌عنوان یک اتاق فکر و مرکز سیاست‌گذاری، وظیفه تبیین سیاست‌های کلی سینما، نیازسنجی دقیق از جامعه و ایجاد هماهنگی و هم‌افزایی بین سازمان‌ها و نهادهای مختلف را بر‌عهده داشته باشد. 
و طبیعتا این نهاد بالادستی باید به‌تمامی موضوعات مهم و مرتبط با جامعه، از جمله مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی توجه داشته باشد و از تمرکز بیش‌ازحد بر موضوعی خاص و غفلت از سایر موضوعات جلوگیری کند. به‌عنوان مثال، درحالی‌که پرداختن به موضوعات مربوط به دفاع‌مقدس از اهمیت بالایی برخوردار است، نباید از پرداختن به مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه غافل شد. 
علاوه براین، باید از تجربیات موفق سایر کشورها در زمینه توسعه سینمای ملی بهره برد و با همکاری استادان برجسته دانشگاهی در رشته‌های مختلف، هنرمندان متعهد و متخصص، نهادهای فرهنگی و اجرایی، اساسنامه و چارچوبی مشخص و جامع برای فعالیت‌های سینمایی تدوین کرد. این اساسنامه، باید به تعیین اهداف و ارزش‌های سینمای ملی، تعیین استانداردهای کیفی، حمایت از تولید آثار ارزشمند و ترویج فرهنگ سینمایی در جامعه بپردازد و مدیران سینمایی ادوار مختلف فقط وظیفه اجرای دقیق این برنامه جامع را بر عهده داشته باشند. 

زمانی:
بازآفرینی فضای دفاع‌مقدس در حوزه‌های اجتماعی: اگر بتوانیم فضای سینمای ژانر دفاع‌مقدس را در حوزه‌های اجتماعی بازتولید کنیم - یعنی هنرمندان را به بدنه جامعه بفرستیم تا درگیر مسائل آن شوند و فرم خاص خود را تولید کنند - به آن فیلم‌های ارزشمندی که در آن ژانر دیدیم، خواهیم رسید. 

تکیه‌بر دغدغه‌های خود هنرمند:
مسیله باید از درون هنرمند بجوشد.سفارشی‌سازی می‌تواندبه هنرمندان کمک کنداما باز هم مسیله باید دغدغه خود هنرمند باشد و با مسائل روز او در ارتباط باشد تا بتواند آن را پرورش دهدوخود را درقالب فرم هنری ارائه کند. 

تزریق روحیه امید و مشارکت:
سینمای ملی باید صدای همه گروه‌های اجتماعی، ازجمله نظامیان، اقتصاددانان، سیاستمداران و مردم عادی را منعکس و امید و مشارکت مردم را تقویت کند. سینمای ملی نباید صرفا به بازتولید خشونت و ناامیدی بپردازد، بلکه باید سازوکارهای تغییر و بهبود را نشان دهد. 

توجه به مخاطب فعال:
مخاطب باید جهت‌گیری سینما را تعیین کند، نه ارگان‌ها و سازمان‌ها. باید صدای مخاطب را شنید و به سلیقه او احترام گذاشت. اگر مخاطب ببیند سینما صدای اوست، از آن حمایت می‌کند. 

سید علی ماه:
برای تقویت سینمای ملی و غلبه بر چالش‌ها و موانع موجود، لازم است یک نقشه راهی جامع و عملی تدوین شود که شامل اقدامات زیر باشد:
اولین قدم برای رسیدن به سینمای ملی، تعریف دقیق و روشن این مفهوم است. باید مشخص شود که سینمای ملی چه ویژگی‌هایی و چه اهدافی دارد. 
تشکیل کارگروه‌های تخصصی: برای بررسی و تحلیل چالش‌ها و فرصت‌های سینمای ایران، لازم است که کارگروه‌های تخصصی تشکیل شوند که با حضور کارشناسان و متخصصان حوزه سینما، به بررسی مسائل مختلف بپردازند و راهکارهای مناسب را ارائه دهند، برای جلوگیری از تکرار و موازی‌کاری، لازم است بین ارگان‌ها و نهادهای مختلف سینمایی هماهنگی ایجاد شود و وظایف و مسئولیت‌های هر یک مشخص شود. 
حمایت از تولید آثار باکیفیت: دولت و نهادهای خصوصی باید باحمایت از تولید آثار باکیفیت و متنوع و ارائه تسهیلات و امکانات، زمینه را برای فعالیت فیلمسازان فراهم کنند. برای حفظ و تقویت سینمای ملی، لازم است برای مقابله با تأثیرات منفی سینمای خارجی برنامه‌ریزی دقیقی انجام شود. این برنامه‌ریزی باید شامل اقداماتی چون حمایت از تولید آثار ملی، ترویج فرهنگ ایرانی و آگاه‌سازی مردم از خطرات تهاجم فرهنگی باشد. برای این‌که فیلمسازان بتوانند فیلم‌هایی تولید کنند که مورد استقبال قرار گیرد باید با نیازها و دغدغه‌های مخاطب آشنا باشد. باید با زبانی که جوانان آن را درک می‌کنند، محتوایی درخور فهم آنها ارائه شود. 

عالمی:
برای برون‌رفت از وضعیت فعلی و تقویت سینمای ملی، لازم است راهکارهای عملی و مبتنی بر واقعیت اتخاذ شود. در این راستا، پیشنهادهای زیر ارائه می‌شود:

تدوین و اجرای سیاست‌های فرهنگی جامع و بلندمدت:
دولت باید با همکاری متخصصان و صاحب‌نظران سینمایی، سیاست‌های فرهنگی جامع و بلندمدتی را تدوین و اجرا کند که بتواند از تولید و ترویج آثار سینمایی با هویت ملی حمایت کند. این سیاست‌ها، باید شامل حمایت مالی، تسهیلات اداری و ایجاد فرصت‌های آموزشی و پژوهشی برای هنرمندان باشد. 

ایجاد تنوع در مضامین و ژانرها:
باید از تولید فیلم‌هایی با مضامین و ژانرهای متنوع حمایت شود تا سلایق مختلف مخاطبان را پوشش دهد. سینمای ملی، نباید محدود به موضوعات خاصی باشد و باید به‌تمام مسائل و دغدغه‌های جامعه بپردازد. 

تقویت ارتباط بین سینما و جامعه:
باید ارتباط بین سینما و جامعه تقویت شود. برای این منظور، لازم است فیلمسازان با نیازها و دغدغه‌های مردم آشنا شوند و فیلم‌هایی تولید کنند که با زندگی آنها ارتباط داشته باشد. همچنین، باید با برگزاری نشست‌ها، کارگاه‌ها و نمایشگاه‌ها، زمینه را برای تعامل بین هنرمندان و مخاطبان فراهم کرد. 

حمایت از هنرمندان مستقل:
دولت و نهادهای خصوصی باید از هنرمندان مستقل و خلاق حمایت کنند و به آنها فرصت دهند آثاری نوآورانه و باکیفیت تولید کنند. برای این منظور، لازم است با ایجاد سازوکارهای حمایتی مناسب از طریق اعطای وام، جوایز و تسهیلات، از هنرمندان حمایت شود. 

اصلاح ساختارهای سینمایی: باید با اصلاح سازمان سینمایی و سایر نهادهای متولی سینما، ساختارهای ناکارآمد آنها تغییر کند. برای این منظور، لازم است از نظرات متخصصان و صاحب‌نظران سینمایی استفاده شود و با ایجاد شفافیت و پاسخگویی، زمینه را برای بهبود عملکرد این نهادها فراهم کرد. 

بازنگری در تعریف سینمای ملی:
لازم است تعریف جدیدی از سینمای ملی ارائه شود که جامع و فراگیر باشد و تمام آثار سینمایی که به بازنمایی هویت و فرهنگ ایرانی می‌پردازند، در بر گیرد. این تعریف، باید بر پایه ارزش‌های انسانی، اخلاقی و فرهنگی استوار باشد و از هرگونه تعصب و تبعیض دوری کند. 

لزوم تغییر نگرش از سینمای دولتی تا سینمای مردمی

زهرایی:
برای دستیابی به یک سینمای ملی مطلوب و کارآمد، ایجاد یک تغییر اساسی در نگرش‌ها و رویکردها نسبت به سینما امری ضروری است. باید از اعمال سلیقه‌های شخصی و رویکردهای جناحی در فرآیند تولید و توزیع فیلم‌ها پرهیز کرد و با درک عمیق از هنر سینما و زبان خاص آن، به تولید آثاری پرداخت که دغدغه‌های واقعی جامعه را به تصویر بکشند و به‌دور از هرگونه آزمون و خطا به ارائه راهکارهای علمی و عملی برای حل مشکلات و چالش‌های پیش‌روی مردم بپردازند. 
توجه ویژه به مخاطبان جوان، به‌عنوان آینده‌سازان کشور، از اهمیت بسزایی برخوردار است. باید فیلم‌هایی تولید کرد که با نیازها، خواسته‌ها و دغدغه‌های این نسل سازگار باشد و بتواند ارتباط عمیق و معناداری با آنها برقرار کند. به‌عنوان مثال، فیلم‌های دفاع مقدسی که برای نسل جوان ساخته می‌شوند، باید با زبان امروزی و با توجه به مسائل و چالش‌های این نسل بازآفرینی شوند تا بتوانند تأثیرگذار باشند و ارزش‌های والای انسانی را به نسل‌های بعدی منتقل کنند. 
علاوه‌بر این، باید از تحمیل دیدگاه‌ها و ایدیولوژی‌های خاص به فیلم‌سازان خودداری کرد و به آنها اجازه داد تا با آزادی و خلاقیت کامل، به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود بپردازند. هنر و اساسا سینما، زمانی می‌تواند به‌عنوان یک رسانه مؤثر و کارآمد در خدمت جامعه قرار گیرد که از آزادی بیان و اندیشه برخوردار باشد. 

زمانی: تأکید بر منافع ملی به‌جای منافع جناحی:
سینما باید در خدمت منافع ملی و اهداف کلان کشور باشد، نه در خدمت منافع یک جناح سیاسی یا گروه خاص. این به معنای پرهیز از سیاسی‌کاری، تبلیغات حزبی و دامن زدن به اختلافات داخلی است. سینما باید به‌عنوان یک عامل وحدت و انسجام ملی عمل کند و به تقویت هویت و همبستگی ملی کمک کند. این سینما باید صدای بلند مردم باشد و مشکلات ملت، آینده ملت و چگونگی حرکت به سمت آینده‌ای مطلوب را بیان کند. 

مخاطب‌محوری به‌جای ارگان‌محوری:
یکی ازمهم‌ترین جنبه‌های تغییر نگرش،انتقال تمرکز از نهادهای دولتی و سازمان‌های خاص به سمت مخاطبان است. سینما باید به نیازها، خواسته‌ها و سلیقه‌های مخاطبان توجه کند و فیلم‌هایی تولید کند که برای آنها جذاب، معنادار و الهام‌بخش باشد. این به معنای پرهیز از فیلم‌های سفارشی، شعاری و تبلیغاتی است که مخاطبان را نادیده می‌گیرند و به آنها بی‌احترامی می‌کنند. اگر فیلمی برای مردم ساخته نشود، محکوم به فنا است. 

هنر به‌عنوان صدای مردم:
در این بخش تاکید بر لزوم دور شدن از نگاه‌های محدودکننده و حرکت به‌سوی سینمایی که صدای واقعی مردم باشد، است. این صدا نباید در خدمت تبلیغات گروه‌های خاص قرار گیرد بلکه باید منعکس‌کننده دغدغه‌ها و امیدهای جامعه باشد. درواقع، هنر و به‌طور خاص سینما، باید به ابزاری برای بیان واقعیت‌ها و چالش‌های جامعه تبدیل شود و درعین‌حال، راهکارهایی برای بهبود شرایط ارائه دهد. اگر این‌گونه نباشد، هنر از اصالت خود دور شده و تبدیل به ابزاری برای ترویج دیدگاه‌های خاص و تحریف واقعیت‌ها می‌شود. 
 
پرهیز از سانسورهای بی‌مورد و نگاه‌های سلیقه‌ای:
یکی دیگر از موانع اصلی شکل‌گیری سینمای مردمی، وجود سانسورهای بی‌مورد و اعمال‌نظرهای سلیقه‌ای است. این محدودیت‌ها باعث می‌شوند که هنرمندان نتوانند به آزادی کامل به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود بپردازند و فیلم‌هایی تولید کنند که واقعیت‌های جامعه را به‌درستی بازتاب دهند. برای شکوفایی سینمای مردمی، باید فضایی باز و آزاد ایجاد شود که هنرمندان بتوانند بدون ترس از سانسور و تعقیب، به تولید آثار خلاقانه و نوآورانه بپردازند. هنر زمانی می‌تواند به‌عنوان یک رسانه مؤثرو کارآمد در خدمت جامعه قرار گیرد که از آزادی بیان و اندیشه برخوردار باشد. 

پذیرش سلیقه مخاطب فعال:
در این قسمت، نقش مخاطب به‌عنوان یک عامل تعیین‌کننده در شکل‌گیری سینمای ملی برجسته می‌شود. مخاطب دیگر صرفا یک تماشاگر نیست بلکه فردی فعال و آگاه است که با سلیقه و دانش خود، می‌تواند جهت‌گیری سینما را تغییر دهد. اگر سینماگران به‌جای تمرکز بر خواسته‌های ارگان‌ها و نهادهای خاص، به سلیقه و نیازهای مخاطبان توجه کنند، می‌توانند آثاری تولید کنند که مورد استقبال قرار گیرند و به رونق سینما کمک کنند. 

اعتماد به توانمندی‌های داخلی:
در نهایت، برای توسعه سینمای مردمی، باید به توانمندی‌های داخلی اعتماد کرد و از تقلید کورکورانه از سینمای دیگر کشورها پرهیز کرد. هنرمندان ایرانی باید با تکیه بر فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های خود، به تولید آثاری بپردازند که هویت ملی را بازتاب دهند و به توسعه و پیشرفت کشور کمک کنند. سینمای ایران، با داشتن استعدادهای فراوان و ظرفیت‌های بالقوه، می‌تواند به یکی از قطب‌های مهم سینمای جهان تبدیل شود، به شرطی که از پتانسیل‌های خود به‌درستی استفاده کند و به مردم خود اعتماد کند. 

سید علی ماه:
توسعه سینمای ملی مستلزم یک تغییر نگرش اساسی در بین متصدیان، مسئولان و مخاطبان است. این تغییر نگرش باید بر محوریت مردم و منافع ملی استوار باشد و از نگاه‌های نخبه‌گرایانه و سفارشی پرهیز کند. 
سینما باید در خدمت منافع ملی و اهداف کلان کشور باشد، نه در خدمت منافع یک گروه یا جناح خاص. این به معنای پرهیز از سیاسی‌کاری، تبلیغات حزبی و دامن زدن به اختلافات داخلی است. سینما باید به‌عنوان یک عامل وحدت و انسجام ملی عمل کند و به تقویت هویت و همبستگی ملی کمک کند. 
سینما باید به نیازها، خواسته‌ها و سلیقه‌های مخاطبان توجه کند و فیلم‌هایی تولید کند که برای آنها جذاب، معنادار و الهام‌بخش باشد این به معنای پرهیز از فیلم‌های سفارشی، شعاری و تبلیغاتی است که مخاطبان را نادیده می‌گیرند و به آنها بی‌احترامی می‌کنند دولت و نهادهای خصوصی باید از فیلمسازان حمایت کنند و با ارائه تسهیلات و امکانات، زمینه را برای فعالیت آنها فراهم کنند. این حمایت باید به‌گونه‌ای باشد که فیلمسازان بتوانند به‌صورت مستقل و آزادانه به تولید آثار خلاقانه و نوآورانه بپردازند باید به صورتی عمل کرد که مخاطب را جذب کرد و با سلایق مردم پیش رفت. 
با این تغییر نگرش، می‌توان سینمای ملی را به یک رسانه مردمی و ابزاری برای بازتاب دغدغه‌ها، آرزوها و چالش‌های جامعه تبدیل کرد. سینمایی که نه‌تنها سرگرم‌کننده است بلکه به تفکر، تعمق و مشارکت مردم در مسائل مهم کشور نیز کمک می‌کند. 

عالمی:
توسعه سینمای ملی، مستلزم تغییر نگرش و رویکردی اساسی است.دراین راستا،لازم است ازسینمای دولتی ومتکی به بودجه‌های عمومی،به سمت سینمای مردمی ومتکی به مشارکت وحمایت جامعه حرکت کنیم. این تغییر نگرش،مستلزم آن است که:
 
الف) هنرمندان، خود را بخشی از جامعه بدانند:
هنرمندان باید خود را بخشی از جامعه بدانند و در تولید آثار خود، به نیازها و دغدغه‌های مردم توجه کنند. آنها باید به‌جای آن‌که صرفا به دنبال بیان دیدگاه‌ها و ایده‌های شخصی خود باشند، تلاش کنند تا با زبانی صادقانه و صمیمی، با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و پیام خود را به آنها منتقل کنند. 

ب) مخاطبان، به سینما به‌عنوان بخشی از زندگی خود نگاه کنند:
مخاطبان نیز باید به سینما به‌عنوان بخشی از زندگی خود نگاه کنند و از تماشای فیلم‌های ایرانی حمایت کنند. آنها باید بدانند که با خرید بلیت و تماشای فیلم، به اقتصاد سینما کمک می‌کنند و به هنرمندان برای ادامه تولید آثار باکیفیت انگیزه می‌دهند. 
 
ج) دولت، نقش تسهیلگر و حامی را ایفا کند:
دولت باید به‌جای دخالت در امور سینما، نقش تسهیلگر و حامی را ایفا کند. دولت باید با ارائه تسهیلات و امکانات، زمینه را برای فعالیت هنرمندان و توسعه صنعت سینما فراهم کند. 
 
د) رسانه‌ها، نقش ترویج‌گر و منتقد را ایفا کنند:
رسانه‌ها نیزباید نقش مهمی درترویج فرهنگ سینمایی ونقد آثار سینمایی ایفا کنند. آنها باید با معرفی فیلم‌های باکیفیت و برگزاری نشست‌هاوگفت‌وگوها،به ارتقای سطح آگاهی ودانش مردم درزمینه سینماکمک کنند. 
با ایجاد این تغییر نگرش و با اتخاذ راهکارهای مناسب، می‌توان سینمای ایران را به یک سینمای ملی قوی و تأثیرگذار تبدیل کرد که بتواند نقش مهمی در ارتقای فرهنگ و هویت ملی ایفا کند. 

زهرایی:
دریک جمع‌بندی، مسیر دستیابی به سینمای ملی پویا و اثرگذار، مستلزم تحولی بنیادین در رویکردهاونگرش‌های فعلی است. این مهم،فقط با تمرکز برنیازهاوخواسته‌های جامعه، ایجاد فضایی عادلانه ومنصفانه برای فعالیت هنرمندان وحمایت بی‌دریغ از استعدادهای متعهد و متخصص میسر خواهد شد. 
ایجاد یک نهاد فرادستی و جامع، به‌عنوان سکاندار برای هدایت وسیاست‌گذاری کلان سینما،ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این نهاد، با تدوین برنامه‌های راهبردی بلندمدت و ایجادهماهنگی بین نهادهای مختلف،می‌تواند از دوباره‌کاری‌هاواتلاف منابع جلوگیری کرده و مسیر را برای تولید آثار ارزشمند و ماندگار هموار سازد. 
تغییر نگرش‌ و افزایش آگاهی نسبت به کارکرد سینما، به‌ویژه در میان سیاست‌گذاران و متولیان فرهنگی، بسیار ضروری است و اهمیت ویژه‌ای دارد. باید از برخوردهای سلیقه‌ای وجناحی دست برداشت وبادرک عمیق ازهنرسینما وزبان تأثیرگذارآن،به تولید آثاری پرداخت که بازتاب‌دهنده دغدغه‌های جامعه باشدوبه ارائه راهکارهای عملی برای حل مسائل‌وچالش‌های پیش‌رو کمک کند. 
توجه به نسل جوان، به‌عنوان مخاطبان اصلی سینما، نباید ازنظر دور بماند. تولید آثاری که با نیازها و دغدغه‌های این نسل سازگار باشد، می‌تواند ارتباط عمیق‌تری بین سینما و جوانان برقرار کرده و آنها را به مشارکت فعال در این عرصه ترغیب کند. بازآفرینی روایت‌های ارزشمند گذشته، مانند دفاع مقدس با زبان امروز و با در نظر گرفتن دغدغه‌های نسل جدید، می‌تواند پلی بین گذشته و آینده ایجاد کرده و ارزش‌های والای انسانی را به نسل‌های بعدی منتقل کند. 
در نهایت، سینمای ملی مطلوب، سینمایی است که صدای رسا و صادقانه مردم باشد، آینه‌ای تمام‌نما از واقعیت‌های جامعه بوده و به توسعه و پیشرفت همه‌جانبه کشور کمک کند. امید است با همدلی، همفکری و تلاش جمعی، به این آرمان دست‌یافت و سینمای ایران را به‌جایگاهی شایسته در عرصه بین‌المللی رساند.