شفقنا – نتایج یک مطالعه که اخیراً در مجله اختلالات عاطفی (Journal of Affective Disorders) منتشر شده است، نشان میدهد که داشتن فرزند ممکن است تا حدی از زنان در برابر اختلال دوقطبی و افسردگی شدید محافظت کند.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، پژوهشگران دادههای جمعآوریشده از یک نمونه بزرگ از زنان در بریتانیا را تحلیل کردند و دریافتند زنانی که زایمان کردهاند، در مقایسه با زنانی که فرزندی نداشتهاند، کمتر احتمال دارد به این شرایط سلامت روانی دچار شوند.
یافتهها همچنین نشان میدهند که داشتن دو فرزند ممکن است با کمترین خطر ابتلا به این اختلالات مرتبط باشد.
پژوهشگران دانشگاه سوژو (Soochow University) انگیزه انجام این مطالعه را دو روند مهم در سلامت جهانی عنوان کردند؛ نرخ زادوولد در بسیاری از کشورهای جهان در حال کاهش است. در عین حال، اختلالات سلامت روان از جمله اختلال دوقطبی و افسردگی شدید، رو به افزایش هستند. دانشمندان میدانند که داشتن فرزند میتواند تأثیر قابل توجهی بر بدن و ذهن زنان بگذارد. تغییرات فیزیکی در دوران بارداری و پس از زایمان رخ میدهد و همچنین ممکن است تغییرات عاطفی و اجتماعی نیز اتفاق بیفتد.
با این حال، تحقیقات زیادی وجود ندارد که به طور خاص به این موضوع بپردازد که چگونه داشتن فرزند با خطر ابتلا به اختلال دوقطبی و افسردگی شدید در زنان مرتبط است. درک این رابطه مهم است، به ویژه زمانی که جوامع با کاهش نرخ زادوولد و افزایش نرخ بیماریهای روانی دستوپنجه نرم میکنند. پژوهشگران میخواستند با توجه به این چالشهای دوگانه، اطلاعات بهتری را در اختیار زنانی قرار دهند که در حال تصمیمگیری درباره برنامهریزی خانواده هستند.
برای بررسی این موضوع، پژوهشگران از دادههای یک پروژه بزرگ به نام یوکی بیوبانک (UK Biobank) استفاده کردند که مجموعهای از اطلاعات سلامت حدود نیم میلیون نفر ساکن بریتانیا است. این دادهها بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ جمعآوری شدهاند. شرکتکنندگان در بیوبانک که در زمان ثبتنام بین ٣۷ تا ۷٣ سال سن داشتند، پرسشنامههای مفصلی را تکمیل کردند و تحت ارزیابیهای سلامت قرار گرفتند.
در این مطالعه خاص، پژوهشگران بر روی زنان حاضر در بیوبانک تمرکز کردند. آنها با دادههای بیش از ۲۷٣ هزار زن شروع کردند. اما برای به دست آوردن تصویری واضح، لازم بود برخی از شرکتکنندگان را حذف کنند. آنها زنانی را که اطلاعاتی درباره اختلال دوقطبی یا افسردگی شدید نداشتند و زنانی که اطلاعاتی درباره تعداد فرزندان خود نداشتند، از مطالعه خارج کردند. پس از این حذفها، گروه مطالعه شامل کمی بیش از ۵۵۷۰۰ زن بود.
اطلاعات کلیدی که پژوهشگران بررسی کردند، تعداد زایمانهای زنده هر زن بود. این اطلاعات از طریق یک پرسشنامه صفحهلمسی جمعآوری شد که در آن از زنان به طور مستقیم پرسیده شده بود: «چند فرزند به دنیا آوردهاید؟ (لطفاً فقط زایمانهای زنده را در نظر بگیرید)». زنان یک عدد وارد کردند یا گزینه «ترجیح میدهم پاسخ ندهم» را برگزیدند.
سپس پژوهشگران بررسی کردند که آیا هر زن تشخیص اختلال دوقطبی یا افسردگی شدید دریافت کرده است یا خیر. این اطلاعات زمانی جمعآوری شد که زنان به بیوبانک پیوستند و از طریق یک پرسشنامه روانشناختی استاندارد و مصاحبه با کارکنان آموزشدیده انجام شد. تشخیصها بر اساس دستورالعملهای تثبیتشدهای بود که توسط پزشکان و متخصصان سلامت روان استفاده میشود.
پس از تحلیل تمام دادهها، پژوهشگران ارتباط معناداری بین زایمانهای زنده و کاهش خطر ابتلا به اختلال دوقطبی و افسردگی شدید پیدا کردند. هنگامی که آنها زنانی که زایمان کرده بودند را با زنانی که زایمان نکرده بودند مقایسه نمودند، دریافتند که زنانی با سابقه زایمان زنده، احتمال کمتری برای ابتلا به این شرایط سلامت روانی داشتند.
به طور خاص، آنها تخمین زدند که خطر ابتلا در زنانی که زایمان کرده بودند حدود ٣۰% کمتر بود. پژوهشگران همچنین بررسی کردند که آیا رابطهای بین تعداد زایمانهای زنده و خطر سلامت روان وجود دارد یا خیر. آنها یک الگوی غیرخطی پیدا کردند. با افزایش تعداد زایمانهای زنده از صفر به دو، خطر اختلال دوقطبی و افسردگی شدید کاهش یافت. اما پس از دو زایمان زنده، اثر محافظتی به نظر میرسید که ثابت میماند و داشتن فرزندان بیشتر خطر را بیشتر کاهش نمیداد.
در واقع، داشتن بیش از دو فرزند مزایای اضافی برای سلامت روان به همراه نداشت. در برخی از تحلیلها، خطر به نظر میرسید که کمی افزایش یابد، اما این یافته از نظر آماری معنادار نبود. این موضوع نشان میدهد که داشتن دو فرزند ممکن است با کمترین خطر ابتلا به اختلال دوقطبی و افسردگی شدید در زنان مرتبط باشد.
جالب اینجاست که وقتی پژوهشگران به زیرگروههای خاصی از زنان نگاه کردند، برخی تفاوتها را مشاهده کردند. به عنوان مثال، در زنانی که سقطجنینهای خاصی را تجربه کردهبودند یا سقطجنین القایی داشتند، و در زنانی که از قرصهای ضدبارداری استفاده نمیکردند، اثر محافظتی زایمانهای زنده چندان واضح نبود یا حتی در برخی موارد معکوس شده بود. با این حال، در بیشتر زیرگروههای تحلیلشده، یافته کلی که زایمانهای زنده با کاهش خطر اختلال دوقطبی و افسردگی شدید مرتبط است، صادق بود.
پژوهشگران عوامل دیگری که میتوانستند بر سلامت روان تأثیر بگذارند را نیز کنترل کردند. این عوامل شامل سن، سطح تحصیلات، درآمد، قومیت، محل زندگی و وضعیت اشتغال بودند. آنها همچنین عوامل مرتبط با سبک زندگی مانند شاخص توده بدنی، عادات سیگار کشیدن، مصرف الکل و سطح فعالیت بدنی را در نظر گرفتند. در نهایت، عوامل بالینی مانند تشخیص شرایطی مانند فشار خون بالا، دیابت یا سرطان نیز مورد توجه قرار گرفتند.
آنها همچنین عوامل مرتبط با سلامت باروری زنان را نیز در نظر گرفتند، مانند اینکه آیا سابقه سقطجنین داشتهاند، از قرصهای ضدبارداری استفاده کردهاند، سن شروع قاعدگی، استفاده از هورموندرمانی جایگزین یا برداشتن تخمدانها.
اما هنوز محدودیتهایی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. از آنجا که پژوهشگران از دادههای جمعآوریشده در یک مقطع زمانی خاص استفاده کردند، نمیتوانند به طور قطعی بگویند که داشتن فرزند باعث کاهش خطر ابتلا به بیماریهای روانی میشود. اگرچه پژوهشگران بسیاری از عوامل تأثیرگذار بر نتایج را در نظر گرفتند، اما همیشه این احتمال وجود دارد که عوامل اندازهگیرینشده دیگر، مانند سطح حمایتی که زنان از خانوادههای خود دریافت میکنند یا استعداد ژنتیکی آنها برای ابتلا به بیماریهای روانی، نیز مهم باشند. علاوه بر این، شرکتکنندگان در این مطالعه همگی از یوکی بیوبانک بودند و بیشتر آنها از تبار اروپایی بودند. این بدان معناست که یافتهها ممکن است برای زنان در سایر نقاط جهان یا از پیشینههای قومی مختلف دقیقاً یکسان نباشد.
برای تحقیقات آینده، دانشمندان پیشنهاد میکنند که مطالعات طولانیمدتی که زنان را در طول زمان دنبال میکنند، درک بهتری از چگونگی تأثیر زایمان بر سلامت روان ارائه خواهد داد. همچنین تحقیقات بیشتری برای بررسی دلایل پشت این ارتباط مشاهدهشده مورد نیاز است — از جمله عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی که ممکن است دخیل باشند.
این خبر را اینجا ببینید.