به گزارش گروه رسانه ای شرق، در هر نقطهای از دنیا به کسی که سرمایهای با ارزشی حداقل برابر «یک میلیون» از واحد پول آن کشور را داشته باشد، «میلیونر» میگویند. در حالت بعدی اگر دارایی او بیش از یک میلیارد باشد «میلیاردر» است و در صورتی که از یک تریلیارد بالاتر بزند هم تریلیاردر محسوب میشود.
به نظر می رسد در ایران شاید ۸۰ درصد مردم میلیونر هستند، زیرا میلیون آنقدر بیارزش شده که اگر این رقم ته کارت بانکی خرید خیلیها باشد، دچار اضطراب بیپولی میشوند و قدم در بقالی هم نمیگذارند. یک میلیون دیگر برای خیلیها پولی نیست. اگر کسی وارد فروشگاه لوازم الکترونیکی شود و بگوید موبایلی میخواهد که فقط یک میلیون تومان قیمت داشته باشد، محصولی را میخرد که کمترین امکانات را دارد.
اگر شخصی که خودرو شخصی ندارد، برای رفت و برگشت به محل برگزاری یک مهمانی سراغ خدمات مسافریابهای اینترنتی برود، ممکن است بسته به مسافت و ترافیک مجبور باشد حدود ۶۰۰ هزار تومان بپردازد. در صورتی که بخواهد هدیهای هم همراه خود ببرد، بدون تردید هزینههای آن شب از یک میلیون تومان فراتر میرود.
در گذشته خیلیها حیرت میکردند که کسی یک میلیون پرداخته و وسیلهای مانند لپتاپ خریده، اما امروز قیمت موشواره و صفحه کلیدی که قابل اعتماد باشد از ۳ میلیون تومان به بالاست.
خانوادههایی که از فروشگاههای بزرگ خرید میکنند این را میدانند که تهیه اقلام معمولی حداقل یک میلیون تومان تمام میشود. همچنین به خوبی واقفند، اگر گوشت سفید یا قرمز درون سبد قرار گیرد، آن هنگام رقم فاکتور از ۲ میلیون هم فراتر میرود.
ما سالها پیش آمدن امروز را پیشبینی کرده بودیم، اما آیا میتوانستیم از وقوع آن پیشگیری کنیم؟
از سال ۸۴ موج تازهای از اتفاقات و فجایع و رخدادهای سیاسی و اقتصادی به وقوع پیوست و در سالهای ۸۸ و ۹۹ و ۹۶ شدت گرفت، تا به ۱۴۰۳ رسید. به سالی که میلیون دیگر جدی گرفته نمیشود. همانطور که بسیاری از کارشناسان اقتصادی در دهههای گذشته درباره سرعت بالای رشد تورم در ایران هشدار داده بودند، امروز خریدن یک وعده شام از یک رستوران غذاهای فوری، حداقل یک میلیون تومان هزینه میتراشد.
هر چند محدودیتهای دوران کرونا در کاهش تمایل جامعه ایران به برپایی مهمانی یا حتی حضور در مراسمها تاثیرگذار بوده، اما هزینههایی که میزبان باید متحمل شود را نیز باید در نظر گرفت. امروز برگزاری یک جشن یا دورهمی خانوادگی کوچک شاید نیازمند حداقل ۵ میلیون تومان بودجه باشد.
هزینه بالای مهمانی دادن نه تنها برگزارکننده را تحت فشار قرار میدهد، بلکه مدعوین نیز با این هدف که برای میزبان خرج نتراشند، با ارائه بهانههای مختلف میکوشند تا دعوت را رد کنند.
عکس بالا از برگههای دفترچه یادداشت شخصی ثبت شده که سال ۱۳۸۷ در قالب گروهی ۱۰ نفره به شهربازی ارم رفتند. آنها بابت کالباس و خیارشور تنها ۱۶۰۰ تومان هزینه کردند، نان ۳۰۰ تومان شده، نوشابه ۷۲۰ و کیک یزدی هم ۳۰۰ تومان برای شان آب خورده است.
همه ما میدانیم اگر بخواهیم امروز همان ساندویچ کالباس و کیک یزدی را بخریم، شاید مجبور باشیم یک صفر اضافه مقابل همان قیمتهای ۱۶ سال پیش قرار دهیم.
گروهی که در سال ۸۷ به شهربازی ارم رفته بودند، سر جمع ۹۲۲۰ تومان هزینه کردند. امروز حداقل کرایه تاکسی از ۱۰ هزار تومان شروع میشود که البته آن هم کم است و باید بیشتر شود زیرا با سرعت رشد تورم همخوانی ندارد.
سقوط میلیون
جامعه ایران برای چندین دهه (یا حتی پیشتر از آن) ارزش پولی کار یا خدمات را با خوراکیها مقایسه کرده است.
«با این پول آدامس هم بهت نمیدن!»
در گذشته قیمتها با اقلامی چون «آدامس» و «پفک نمکی» یا «بیسکوئیت رنگارنگ» سنجیده میشد، اما شاید آخرین مورد آن قرص پیتزا باشد.
کسی که خدماتی را ارائه میکند یا قرار است مالی را بفروشد که نرخ مصوب ندارد، نزد خودش اینطور فکر میکند که باید آن را در ازای پول کافی برای انجام کاری از دست بدهد.
در شبکههای اجتماعی ویدئوهای بیشماری را میتوان دید که به کوچکتر شدن سبد خرید مردم میپردازد. این موضوع فقط درباره ایران نیست، بلکه در همه کشورهای جهان شهروندان روی گران شدن اقلام خوراکی و آب رفتن کیسه خرید روزمرهشان حساسیت دارند.
ما بدون این که متوجه شویم، دوران حکمرانی میلیون را پشت سر گذاشتیم. امروز دیگر خیلی از اعداد برایمان بیمعناست. در حال حاضر اگر مردم بشنوند کسی چند ده یا حتی چند صد میلیون تومان اختلاس کرده، به آن توجهی نشان نمیدهند.
خانههایی که در گذشته چند ده میلیون میارزیدند و سندشان ارزش حقوقی نداشت، امروز قیمت میلیاردی دارند و با آن برای دریافت وام یا تضمین اشخاص به عنوان وثیقه پذیرفته میشوند.
یک باب حجره زیرپلهای در بازار تهران که ابعادش با توالت هواپیمای ایرباس A300 برابر است، چند ده میلیارد ارزشگذاری میشود. این در حالی است که اگر کسی بخواهد کابین سرویس بهداشتی همان هواپیما را مستقیم از سوله خط تولید ایرباس در فرودگاه تولوز–بلانیاک فرانسه بخرد، با یک هزارم قیمت آن حجره بازار به خواستهاش میرسد.
اتومبیلهایی که تا چند سال قبل کسی به آنها نگاه نمیکرد، امروز ارزشی بالای یک میلیارد دارد. چه کسانی میتوانست پیشبینی کند خودرو کلاسیک کهنه و پوسیدهای که حتی یک قطعه سالم هم ندارد، اکنون سه میلیارد تومان ارزشگذاری شود؟
در چنین شرایطی میلیون دیگر پول خرد محسوب میشود و کسی آن را جدی نمیگیرد. شاید به همین دلیل بوده که مسؤولان واحد اختصاری «همت» را برای «هزار میلیارد تومان» برگزیدند تا به راحتی آن را به کار ببرند. از اختلاس مبهم و مهر و موم شده بانک ملی در دهه ۸۰ گرفته تا چای دبش، میلیون هیچ نقشی نداشته است.
ما امروز با هزاران میلیارد تومان مواجه هستیم که در ردههای بالای اقتصادی در حال تبادل است، در حالی که بخش بزرگی از جامعه تاکنون میلیارد را از نزدیک ندیده و قادر نیست صفرهای آن را بشمارد.
دوران میلیون اکنون به پایان رسیده. البته دهها میلیون و صدها میلیون هنوز کمی قدرت دارند، اما به زودی زود آنها نیز به سرنوشت میلیون دچار خواهند شد، همانطور که اسکناس هزار تومانی از یاد رفت و بیارزش شد.