شناسهٔ خبر: 71809755 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

رفیق‌دوست علیه کی افشاگری کرد؟!

این حرف‌ها را اگر منشه امیر - مفسر سیاسی رادیو اسرائیل – زده بود، کسی تعجبی نمی‌کرد ولی شنیدن شان از زبان وزیر سپاه پاسداران در در دهۀ 1360 و رئیس بنیاد مستعضفعان در دهۀ دوم انقلاب، واقعا عجیب بود.

صاحب‌خبر -
    
   عصر ایران؛ احمد فرتاش-  محسن رفیق‌دوست در یک مصاحبۀ تصویری دربارۀ نقش خودش در ترور چهره‌هایی مثل ارتشبد غلامعلی اویسی، فریدون فرخزاد، شاپور بختیار و ... توضیحاتی داده است که باید جزو عجایب تاریخ سیاسی معاصر ایران ثبت شوند.  (دفتر آقای رفیق‌دوست عصر دوشنبه در توضیح دلیل شگفتی گفته ایشان به تازگی جراحی مغز انجام داده).
 
   آقای رفیق‌دوست از سال 1361 تا 1367 وزیر سپاه پاسداران بود و از سال 1368 تا 1378 هم رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان. غلامعلی اویسی در بهمن 1362 در پاریس به همراه برادرش ترور شد. با شلیک گلوله به سر. کسانی که او و برادرش را ترور کردند، اعضای گروه لبنانی جهاد اسلامی به رهبری عماد مغنیه بودند که خودش 24 سال بعد، یعنی در بهمن ماه 1386، در انفجاری در دمشق ترور شد و معلوم هم نشد چه کسی او را ترور کرده. حزب‌الله لبنان، اسرائیل را عامل ترور مغنیه دانست اما اسرائیل این ادعا را تکذیب کرد و همسر مغنیه هم دولت سوریه را عامل ترور شوهرش معرفی کرد.  
 
   ارتشبد اویسی متهم بود به دست داشتن در کشتن معترضین در تظاهرات 15 خرداد 1342 در تهران و نیز در واقعۀ 17 شهریور 1357. او در این دو مقطع زمانی، فرماندار نظامی تهران بود. بنابراین اگر ترور او مصداق اجرای عدالت قلمداد شود، معلوم نیست چرا برادر او هم در سال 1362 در پاریس ترور شده است.  
 
   به هر حال اگر از ترور تیمسار اویسی بگذریم، بختیار و فریدون فرخزاد به ترتیب در مرداد 1370 و مرداد 1371 ترور شدند. وقتی که این دو نفر ترور شدند، محسن رفیق‌دوست رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بود. یعنی حتی اگر ترور تیمسار اویسی را جزو وظایف مرتبط با سمت و مقام رفیق‌دوست در سال‌های 1361 تا 1367 بدانیم، بعید به نظر می‌رسد ترور بختیار و فرخزاد به وظایف رئیس بنیاد مستضعفان مربوط بوده باشد.  
 
   اما نکتۀ مهم‌تر، نفس افشای این اطلاعات است. رفیق‌دوست در مصاحبه‌اش در واقع مهر تایید زده است بر اتهاماتی که بیش از سه چهار دهه است که مخالفان متوجه جمهوری اسلامی کرده‌اند. تاکید وی بر نقش محوری‌اش در وقوع این وقایع نیز قاعدتا برایش مسئولیت حقوقی در بر دارد. اما اگر از این جنبۀ شخصی ماجرا بگذریم، معلوم نیست هدف او از افشای این اطلاعات و یا تایید این اتهامات چیست.  
 
  چنین حرف‌هایی را اگر یک روزنامه‌نگار یا فعال سیاسی مطرح کرده بود، بعید بود بتواند آزادانه و با خیال راحت مشغول کار و زندگی‌اش باشد. اما آقای رفیق‌دوست ظاهرا به دلیل خدماتش، خیالش راحت است که می‌تواند افشاگری کند! یا شاید هم شخصا به این نتیجه رسیده است که چون بیش از سه دهه از ترور بختیار و فرخزاد گذشته است، اطلاعات پروندۀ ترور آن‌ها دیگر مشمول قید "محرمانه" نیست.  
 
   چنین کاری را دولت‌های غربی معمولا بعد از پنج دهه یا بیشتر انجام می‌دهند. اما در آن‌جا هم دولت (به معنای کل قوای حکمرانی) بر اساس سازوکاری قانونی و مشخص، یا بر اساس صلاحدید ناشی از عقل جمعی حکمرانان، اطلاعات یک پروندۀ سیاسی یا امنیتی محرمانه را در دسترس محققان و پژوهشگران و روزنامه‌نگاران و ... می‌گذارد.  
 
  اگرچه گذشت زمان از حساسیت موضوع می‌کاهد، ولی نهادهایی مشخص تصمیم می‌گیرند که مثلا فلان پروندۀ مهم از محرمانگی خارج شود. از نهادهای اطلاعاتی گرفته تا وزارت مربوطه و شخص رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر.  
 
   مثلا جزئیات پروندۀ آلن تورینگ (ریاضیدان انگلیسی، که او را پدر علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی می‌دانند) در شکستن قفل رمز پیام‌های ارتش نازی در جریان جنگ جهانی دوم، به دلیل اهمیت نظامی و سیاسی و ابعاد اخلاقی‌اش، تا مدت‌ها بر اکثر مورخان هم پوشیده بود تا اینکه در اوایل دهۀ 1990 دولت بریتانیا اجازه داد پروندۀ عجیب و جذاب عملکرد هوشمندانۀ تورینگ در جنگ جهانی دوم، منتشر شود. 
 
   در جریان جنگ جهانی دوم، فقط چرچیل و دو وزیر دولت وی و احتمالا یکی دو مقام دیگر، از کار تورینگ و تیم تحت نظر او مطلع بودند. طبق برآورد مورخان، نبوغ تورینگ موجب شد که تعداد کشته‌های جنگ جهانی دوم، حدود 14 میلیون نفر کاهش یابد؛ اما آن‌ها صرفا در پی شکست ارتش هیتلر بودند و در بسیاری از موارد با اینکه می‌دانستند زیردریایی‌های آلمان قرار است فلان کشتی بریتانیا یا آمریکا را هدف بگیرند و غرق کنند، اطلاعی به آن کشتی‌ها نمی‌دادند و صرفا کشته شدن سرنشینان نظامی یا عمدتا مسافران عادی آن‌ کشتی‌ها را تماشا می‌کردند.  
 
   پروندۀ تورینگ به لحاظ اخلاقی جای محل بحث و بررسی فیلسوفان اخلاق تواند بود ولی به هر حال او نقش بسیار مهمی در کم شدن شر هیتلر و نازیسم از سر دنیا و پایان زودتر جنگ جهانی دوم داشت. ماجرای آلن تورینگ را می‌توانید در فیلم تماشایی "بازی تقلید" (2014) به کارگردانی مورتن تیلدام ببینید.
  
  از اصل سخن دور نشویم. نکته این بود که افشاگری محسن رفیق‌دوست آیا حساب و کتاب اطلاعتی-امنیتی-سیاسی دارد یا اینکه چون در کشور ما کارها به شکل هیأتی اجرا می‌شود و هر کسی یه گوشۀ کار را می‌گیرد تا کار زمین نماند و پیش برود، آقای رفیق‌دوست هم شخصا به این نتیجه رسیده است که بد نیست اسرار  را رسما بریزم روی داریه!  
 
   این حرف‌ها را اگه منشه امیر - مفسر سیاسی رادیو اسرائیل – زده بود، کسی تعجبی نمی‌کرد ولی شنیدنشان از زبان وزیر سپاه پاسداران در در دهۀ 1360 و رئیس بنیاد مستعضفعان در دهۀ دوم انقلاب، واقعا عجیب بود.  
 
  به هر حال زندگی در ایران عجب و اعجاب کم ندارد. و اصلا آدمی وقتی که شگفتی می‌کند، جهان برایش جای جذاب‌تری می‌شود! شاید آقای رفیق‌دوست هم در میانۀ این همه مشکل اقتصادی، خواسته است مردم را کمی به شگفتی و وادی حیرت بکشاند تا کسالت روزمرگی و اندوه مشکلات را لختی فراموش کنند!