به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، کمتر از 48 ساعت از انتشار قطعه «مارمولک» ساسی مانکن در فضای مجازی می گذرد. در همین دقایق نسبتا کوتاه بیش از 30 هزار بازدیدکننده و بلکه بیشتر این اثر را دنبال کرده اند و همچنان هم در فضای مجازی دست به دست می چرخد و وایرال می شود. اما به راستی دلیل این میزان استقبال چیست؟ چه چیز موجب شده هر سال و در روزهای پایانی سال علاقه مندان چنین آثار سخیفی چشم انتظار ترک دیگری از این خواننده باشند؟ تمامی این چراها و اما و اگرها شاید از عدم تولیدات خوب برای نسل امروز کشورمان باشد و شاید هم دسترسی آسان به فضاهای مجازی موجب شده سلیقه موسیقایی جامعه امروز به سمت چنین کارهای بی محتوا و سخیفی کشیده شود. آیا این تولیدات صرفا شنیده می شود و از آن عبور می کنیم یا اینکه گوش داده و توجه داده می شود؟
نسل زد خانواده گریز نیست
رضا مهدوی، منتقد هنری و کارشناس موسیقی درباره نقش مخرب موسیقی هایی همچون کارهایی که ساسی مانکن ها یا تتلوها تولید می کنند و به سرعت در جامعه جای باز کرده، اظهار کرد: «برخورد با این مسائل به دو صورت امکان پذیر است؛ اول با نگاه استیصال. یعنی به سرعت هیجان زده شویم و به این فکر بیفتیم که چرا تا امروز کاری انجام نداده ایم که مقابله با چنین آثاری باشد؟ روش دیگر بی توجهی به چنین موضوعاتی در کلان است. چرا که جامعه با سرعت در حال عبور است و این موضوعات، پدیده های تکنولوژی و دور از شئون هستند که اصطلاحا می توان گفت نشانه های آخرالزمانی است. به همین سبب هر چقدر در این زمینه سرمایه گذاری صورت گیرد یا کار تولید شود بازهم مانعی برای شنیدن چنین آثاری نخواهد بود.»او به نگاه جامعه شناسی درخصوص این موضوعات اشاره کرد و گفت: «درخصوص اینکه چرا چنین تولیداتی به این میزان تاثیرگذار است باید بررسی جامعه شناسانه صورت گیرد تا به این آمار دست یابیم که چه میزان موسیقی هایی مانند ساسی مانکن ها و این بی اخلاقی ها و نا بهنجاری ها در جامعه نهادینه سازی می شود؟ آیا این تولیدات صرفا شنیده می شود و از آن عبور می کنیم یا اینکه گوش داده و توجه داده می شود؟ البته بعید می دانم نکته دوم در جوامع وجود داشته باشد. بخصوص در جامعه ما که اساسا از گذشته های دور اخلاقمند و موحد بوده است. امروزه ثابت شده جوانان یا نوجوانان دهه هشتاد به بعد که به آنها نسل زد می گویند، آنگونه که گفته می شود خانواده گریز نیستند. البته در این زمینه هیچ گاه آمار دقیقی نداشته ایم و از سوی رسانه های مان یا سازمان هایی که به حوزه فرهنگ مربوط اند راستی آزمایی صورت نگرفته است که بدانیم چه تعداد از گروه های سنی تحت تاثیر چنین کارهایی قرار می گیرند؟ اما پلتفرم های جهان مدار نگاه دقیق تری به این موضوعات دارند و این آمارها را لحظه به لحظه و دقیقه به دقیقه رصد و بررسی می کنند.»
دنیا، دنیای ابر رسانه هاست
این نوازنده و مدرس موسیقی در ادامه صحبت هایش بیان کرد: «برخی از مسئولان بعد از انتشار چنین کارهایی شتابزده رفتار کرده و فکر می کنند جوان ها به فساد کشیده خواهند شد و باید سریعا سرمایه گذاری کنیم و کاری در نقطه مقابل آن تولید شود که باز هم نمی شود! اگر صد کار خوب هم با مضامین مناسب و با همان کیفیت تولید شود باز هم نمی توان مانع اشاعه و ترویج چنین آثاری شد، چرا که دنیا، دنیای ابر رسانه هاست. البته نباید منکر این امر باشیم که برنامه های کودک و نوجوان رادیو و تلویزیون ما از دهه 70 به بعد مانند دهه 60 دیگر پربار نبوده یا مانند دهه 60 تولید موسیقی هایی همچون خونه مادر بزرگ ساخته بهرام دهقانیارها نداریم. این درحالی است که در دهه شصت شرایط موسیقی و تولید آن نسبت به دهه های 70 و 80 و حتی الان به راحتی امروز نبود. در حال حاضر فضا بسیار بازتر شده و می توان کارهایی کرد کارستان به شرط برخورداری از تجربه های پیشین. بنابراین می بایست همان سبک و سیاق ادامه پیدا می کرد، چرا که گوش ها به تغذیه شنیداری نیاز دارد. بویژه در حال حاضر که فضای مجازی حاکم است و به رغم فیلترینگ به راحتی با فشار دادن یک دکمه می توان جست و جوهای وسیعی داشت. در صورتی که در کشورهای پیشرفته مکانیزم های کنترلی برای کودکان وجود دارد. اما جامعه ما هنوز به آن سطح از مدیریت فرهنگی نرسیده است که بتواند در برخورد با چنین معضلاتی مقابله علمی داشته باشند. براین اساس به عنوان یک کارشناس موسیقی معتقدم، اگر صدها ساسی مانکن هم بیاید نمی توانند اخلاق جامعه را عوض کنند، چون اخلاق یک امر فطری است و نه فقط تربیتی.»
این مدرس دانشگاه پیشنهاد دارد: «برای رفع معضلاتی چون ساسی مانکن ها نیاز است که حاکمیت وارد شود و با برگزاری سمینارهایی با حضور روانشناسان، روانکاوها، استادان موسیقی، فلسفه، حقوق و کسانی که تبحر در جرم شناسی و دیگر مسائل دارند مقالاتی درج شود تا بدین طریق متولیان امر بالادستی فرهنگ کشور یا سیاست گذاران کلان، تصمیمات درست بگیرند. به طور مثال، صداوسیما چه تولیداتی برای کودکان و نوجوانان داشته باشد و این خلا ها را چگونه پر کند؟ یا دیگر مدارس و آموزشگاه های موسیقی چه کارها و برنامه ریزی هایی برای تولیدات موسیقی کودکان داشته باشند؟ توجه به این موضوع نگرانی ما را از چنین کارهایی که تبلیغات ویژه برای آن صورت می گیرد و موسیقی تولید می شود که می گوید توبه کرده ام و دیگر سمت تولیدات گذشته خود نمی روم تا جمعیتی را که تا دیروز شنونده جدی او نبودند معطوف به خود کند، اما وقتی اثر منتشر می شود می بینیم به مراتب بدتر از کارهای قبلی او بوده و گویی قصد تمسخر هم داشته است و به این نکته می رسیم که توبه گرگ مرگ است. طبیعی است فردی که خود را در یک کار فکری یا جریانی نهادینه می کند و با آن شهرت پیدا می کند، بسیار بعید است که یک شبه بخواهد همه چیز را کنار بگذارد. اما ما هر سال همچنان منتظر می نشینیم تا شوک دیگری به ما وارد شود. جای تاسف است که بگویم ما هنوز هم فرق مسائل ایجابی و سلبی را نمی دانیم، اما مسئولان کلان ما اولین کاری که انجام می دهند در ممنوعیت هاست.»
چرا فضاهای مجازی پربیننده شده اند؟
این منتقد موسیقی در ادامه صحبت هایش گفت: «در حال حاضر آنقدر که فضای های مجازی دیده و شنیده می شود، فضاهای رسمی ما دیده و شنیده نمی شود اما این به آن معنا نیست که از کار اصلی خودمان و تولید محتواهای مبتنی بر فرهنگ خانواده ایرانی اسلامی عدول کنیم. تمامی مسئولان ذی ربط و هر فردی که در شاخه خود مسئولیت دارد، باید به این موضوع نگاه جدی داشته باشد. شبکه های رادیویی و تلویزیونی و رسانه های دولتی و خصوصی این موضوعات را آنالیز و مورد بررسی قرار دهند و نترسند. اگر این موضوعات را پنهان کنیم مانند ماجرای ویدیو دهه شصت یا ماجرای ماهواره دهه هفتاد و... می شود. کسانی که آن سوی آب ها هستند سرمایه گذاری و برنامه ریزی هایی انجام می دهند که جوامع را برهم بریزند، اما اگر می توانستند تا کنون موفق شده بودند. جامعه ما ساده به دست نیامده است که به راحتی آن را از دست بدهیم. خون های بسیار ریخته شده و اساس محوریت فرهنگ ایرانی از دو هزار و پانصد سال گذشته براساس اخلاق، مدنیت و وحدانیت بوده است.»
تاثیرگذاری شعرهای سهل و روان بر مخاطب
رضا مهدوی درباره تولید ترانه های سهل و روان و ارتباط گیری بهتر کودک و نوجوان با آن بیان کرد: «به سادگی و روانی اشاره کردید، موضوعی که بنده و امثال بنده این گونه فکر می کنیم و همچنان تاکید داریم تولید آثار فرهنگ شنیداری ما باید ساده محور باشد. سوال من این است، چرا سرودهای اوایل انقلاب همچنان زمزمه می شود؟ اما نکته اینجاست که دیگر نمی توانیم کار ساده انجام بدهیم. مقاطع تحصیلی بالا رفته و فارغ التحصیلان فکر می کنند اگر کار ساده بسازند کسر شان شان است و نشاندهنده این است که سواد کافی ندارند، در حالی که عکس این قضیه است؛ افرادی که به امثال ساسی مانکن ها مشورت می دهند در عین سادگی، تکنولوژی را هم در خدمت می گیرند ولی اسیر تکنولوژی نمی شوند. موضوعی که در ایران عکس آن اتفاق می افتد و موجب می شود اثرگذاری بلندمدت نداشته باشیم؛ مانند تولید برخی سرودها با جملات و کلمات پرطمطراق و سخت.»سخن بر سر عقیده و مرام و مسلک نیست، مساله بر سر فرهنگ ایران است که این ننگ ها برازنده آن نیست. فرهنگ ایران بر فراز فرهیختگی ایستاده، نباید گذاشت عزتش زیر لوای لودگی له شود. فرهنگی که شاعر فاخرش فردوسی، شاهنامه اش را این طور آغاز کرده: «به نام خداوند جان و خرد» باید هنرش خردمندانه باشد که فرهنگ ایران شاخصه شرافت ماست.
منبع: ایران
انتهای پیام/
∎