به گزارش شهدای ایران، روزنامه سازندگی به مناسبت ترور رزمآرا تصویری قهرمانگونه از وی ساخته است. گویی که فدائیان اسلام یک ژنرال قهرمان را به سزای اعمالش رسانده اند. این روزنامه حتی سرکوب نهضت ضداستعماری میرزا کوچکخان جنگلی توسط رزمآرا را جزو تجربیات جدی او خواند و در پایان نوشت: «رزم آرا محقق نظامی برجستهای بود و مقالات بسیاری هم با عنوان جغرافیای نظامی ایران و... دارد.»
رزونامه هممیهن هم به همین مناسبت، به اسم رمزگشایی از مرگ نخستوزیر شاه، تلاش کرده محمدضاشاه را هم در ترور رزمآرا دخیل کند و فدائیان اسلام را همدست شاه و انگلیسها نشان دهد. البته این روزنامه در خلال تحریف این رویداد تاریخی، انتقامی هم از اسدالله علم گرفته، شاید به علت مواضعاش در قبال جمهوری اسلامی، در سالهای واپسین عمر. این روزنامه در بخشی از مطلب خود نوشت: «جالب این که 7 سال بعد هم شاخه نظامی مؤتلفه با هدف ادامۀ راه فداییان اسلام دست به ترور حسنعلی منصور زد و باز از اسدالله علم گذشتند تا برخی این فرضیه را مطرح کنند که با سیاستمداران متمایل به آمریکا کار داشتند نه با آنها که با انگلیسیها سر و سرّی داشتند»!
این روزنامه در واکنش به خاطرات عبدخدایی(از اعضای فدائیان اسلام)، مبنی بر اینکه ترور رزمآرا به دست فدائیان و شخص خلیل طهماسبی(حضرت) انجام شده است، به شکلی کنایهآمیز و کینهتوزانه پرسیده: «ضارب فاطمی بدین ترتیب اصرار دارد تا بگوید ترور کار «حضرت» بوده و بدین ترتیب نقش «اعلیحضرت» را انکار میکند یا نمیگوید کار «حضرت» به خواست «اعلیحضرت» بود یا نه؟!»
سید محمد واحدی از اعضای برجستهٔ فداییان اسلام و مهدی عراقی،پیش از ترور رزمآرا از جلسهای با رهبران جبهه ملی گفتهاند که به منظور جلوگیری از اقدامات رزمآرا تشکیل شده بود. آنها در این جلسه از فداییان اسلام درخواست میکنند رزمآرا از سر راه نهضت ملی بردارند. مهدی عراقی از اعضای فداییان اسلام در خاطرات خود میگوید: «در جلسهای با حضور نواب صفوی، مظفر بقائی، حسین فاطمی، محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، ابوالحسن حائریزاده، کریم سنجابی، علی شایگان و حسین مکی از طرف جبههٔ ملی حضور پیدا میکنند و فاطمی تأکید میکند که من اصالتاً از طرف خودم هستم و وکالتاً از طرف مصدق (چون کسالت داشت) و ایشان گفتهاند هر تصمیمی که در این جلسه گرفته شود «برای خود من هم لازمالاجرا است».»
هم میهن سپس بدون ارائه هیچ سندی به مخاطب یادآوری و ادعا میکند که «یادمان باشد قرار نبود نواب صفوی و دوستان بعد از کودتای 28 مرداد 1332 مورد غضب باشند». این درحالی است که دو سال پس از این رخداد نواب صفوی به همراه سه تن از یارانش، ربوده و سپس توسط دادگاه نظامی شاه تیرباران شدند.
این روزنامه در آخر اینگونه نتیجه گیری میکند که فدائیان اسلام با شاه همدست بوده و پس از حذف رزمآرا و مصدق، شاه تصمیم به حذف نواب صفوی میگیرد: «با این وصف در مخالفت با رزمآرا بین شاه و مصدق و فداییان اسلام اتحادی نانوشته برقرار بود بی آن که جبهه ملی برنامه ترور داشته باشد. در مخالفت با مصدق هم بین شاه و فداییان اسلام اتحاد و اتفاق نظر بوده و وقتی نه رزمآرایی باقی مانده بود و نه مصدقی بین فداییان اسلام و شاه اختلاف میافتد اما به خاطر همان روابط امتیازاتی در نظر میگیرند و ترور حسین علاء ولو نافرجام بهانهای به دست شاه میدهد تا از آنان خلاص شود»!
سالهاست که اصلاحطلبان در تلاش برای روایتسازیهای خلاف واقع و دروغین از تاریخ معاصر ایران هستند. موضوع ترور رزمآرا نیز احتمالاً بخشی از همین پازل تحریف تاریخ است. در این مسیر با ژست پژوهش تاریخی، عمدتاً ناشیانه و با گزیش بخشی از واقعیات و سانسور بخشی دیگر از تاریخ، چنین روایتهای متناقض و تمسخرآمیزی را میسازند. ادعای همدستی نواب صفوی با شاه، مرغ پخته را هم به خنده وامیدارد، چه رسد به تاریخپژوهان.
رزونامه هممیهن هم به همین مناسبت، به اسم رمزگشایی از مرگ نخستوزیر شاه، تلاش کرده محمدضاشاه را هم در ترور رزمآرا دخیل کند و فدائیان اسلام را همدست شاه و انگلیسها نشان دهد. البته این روزنامه در خلال تحریف این رویداد تاریخی، انتقامی هم از اسدالله علم گرفته، شاید به علت مواضعاش در قبال جمهوری اسلامی، در سالهای واپسین عمر. این روزنامه در بخشی از مطلب خود نوشت: «جالب این که 7 سال بعد هم شاخه نظامی مؤتلفه با هدف ادامۀ راه فداییان اسلام دست به ترور حسنعلی منصور زد و باز از اسدالله علم گذشتند تا برخی این فرضیه را مطرح کنند که با سیاستمداران متمایل به آمریکا کار داشتند نه با آنها که با انگلیسیها سر و سرّی داشتند»!
این روزنامه در واکنش به خاطرات عبدخدایی(از اعضای فدائیان اسلام)، مبنی بر اینکه ترور رزمآرا به دست فدائیان و شخص خلیل طهماسبی(حضرت) انجام شده است، به شکلی کنایهآمیز و کینهتوزانه پرسیده: «ضارب فاطمی بدین ترتیب اصرار دارد تا بگوید ترور کار «حضرت» بوده و بدین ترتیب نقش «اعلیحضرت» را انکار میکند یا نمیگوید کار «حضرت» به خواست «اعلیحضرت» بود یا نه؟!»
سید محمد واحدی از اعضای برجستهٔ فداییان اسلام و مهدی عراقی،پیش از ترور رزمآرا از جلسهای با رهبران جبهه ملی گفتهاند که به منظور جلوگیری از اقدامات رزمآرا تشکیل شده بود. آنها در این جلسه از فداییان اسلام درخواست میکنند رزمآرا از سر راه نهضت ملی بردارند. مهدی عراقی از اعضای فداییان اسلام در خاطرات خود میگوید: «در جلسهای با حضور نواب صفوی، مظفر بقائی، حسین فاطمی، محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، ابوالحسن حائریزاده، کریم سنجابی، علی شایگان و حسین مکی از طرف جبههٔ ملی حضور پیدا میکنند و فاطمی تأکید میکند که من اصالتاً از طرف خودم هستم و وکالتاً از طرف مصدق (چون کسالت داشت) و ایشان گفتهاند هر تصمیمی که در این جلسه گرفته شود «برای خود من هم لازمالاجرا است».»
هم میهن سپس بدون ارائه هیچ سندی به مخاطب یادآوری و ادعا میکند که «یادمان باشد قرار نبود نواب صفوی و دوستان بعد از کودتای 28 مرداد 1332 مورد غضب باشند». این درحالی است که دو سال پس از این رخداد نواب صفوی به همراه سه تن از یارانش، ربوده و سپس توسط دادگاه نظامی شاه تیرباران شدند.
این روزنامه در آخر اینگونه نتیجه گیری میکند که فدائیان اسلام با شاه همدست بوده و پس از حذف رزمآرا و مصدق، شاه تصمیم به حذف نواب صفوی میگیرد: «با این وصف در مخالفت با رزمآرا بین شاه و مصدق و فداییان اسلام اتحادی نانوشته برقرار بود بی آن که جبهه ملی برنامه ترور داشته باشد. در مخالفت با مصدق هم بین شاه و فداییان اسلام اتحاد و اتفاق نظر بوده و وقتی نه رزمآرایی باقی مانده بود و نه مصدقی بین فداییان اسلام و شاه اختلاف میافتد اما به خاطر همان روابط امتیازاتی در نظر میگیرند و ترور حسین علاء ولو نافرجام بهانهای به دست شاه میدهد تا از آنان خلاص شود»!
سالهاست که اصلاحطلبان در تلاش برای روایتسازیهای خلاف واقع و دروغین از تاریخ معاصر ایران هستند. موضوع ترور رزمآرا نیز احتمالاً بخشی از همین پازل تحریف تاریخ است. در این مسیر با ژست پژوهش تاریخی، عمدتاً ناشیانه و با گزیش بخشی از واقعیات و سانسور بخشی دیگر از تاریخ، چنین روایتهای متناقض و تمسخرآمیزی را میسازند. ادعای همدستی نواب صفوی با شاه، مرغ پخته را هم به خنده وامیدارد، چه رسد به تاریخپژوهان.
*جهان
∎