روابط دیپلماتیک ایران و ترکیه در آستانه تنشی تازه قرار گرفته است؛ تنشی که با اظهارات تند هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، در انتقاد از سیاستهای منطقهای ایران، به ویژه در سوریه، شعلهور شد. فیدان در مصاحبهای با الجزیره، از نقش آفرینی تهران در سوریه و دیگر نقاط منطقه انتقاد کرد و این موضوع واکنش تند ایران را در پی داشت.
وزارت امور خارجه ایران با احضار سفیر ترکیه در تهران، نسبت به این اظهارات هشدار داد و تأکید کرد که چنین مواضعی میتواند اختلافات دوجانبه را عمیقتر و فضای همکاریهای مشترک را تیرهتر کند. این رویارویی دیپلماتیک، بار دیگر نشان میدهد که چگونه اختلافات منطقهای میتواند روابط دو همسایه مهم را تحت تأثیر قرار دهد.
زبان تند و غیردیپلماتیک فیدان حکایت را معادلات جدید ترکیه می دهد؟
استفاده وزیر امور خارجه ترکیه از ادبیاتی تند و غیردیپلماتیک در انتقاد از ایران، نشاندهنده افزایش تنشها و احتمالاً تغییر در استراتژی ترکیه در قبال ایران است. این رویکرد ممکن است ناشی از تحولات اخیر در منطقه یا تغییر در اولویتهای سیاست خارجی ترکیه باشد. به خصوص که یک هفته پیش از مصاحبه فیدان با الجزیره، عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، در پیامی خواستار انحلال این گروه و آغاز مذاکرات صلح شده است. این موضوع میتواند برای ترکیه یک فرصت استراتژیک محسوب شود، زیرا پ.ک.ک سالها به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای امنیتی ترکیه در مرزهای جنوب شرقی این کشور مطرح بوده است.
اگر ترکیه بتواند از این فرصت برای کاهش تنشها با گروههای کردی استفاده کند، ممکن است معادلات امنیتی نوینی در مرزهای خود با ایران و عراق تعریف کند و ادعاهای فیدان مبین این فضای تازه است. لذا ریل گذاری تازه ترکیه می تواند وقوع هر سناریویی را محتمل کند. کما اینکه می توان گزاره «تغییر موازنه قدرت در سوریه، عراق و قفقاز، یا حتی تغییر اولویتهای سیاست خارجی ترکیه» را مطرح کرد.
دو روی سکه، همکاری و تقابل
پیرو نکته فوق ترکیه ممکن است در تلاش باشد تا با انتقاد علنی از ایران، موضع خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه تقویت کند و از این طریق حمایت بازیگران بینالمللی مانند ناتو یا اتحادیه اروپا را جلب نماید. این رویکرد همچنین میتواند نشاندهنده نگرانی ترکیه از افزایش نفوذ ایران در منطقه، به ویژه در سوریه و عراق، باشد.
پیام اخیر عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، مبنی بر انحلال این گروه و آغاز مذاکرات صلح، میتواند یک فرصت استراتژیک بزرگ برای ترکیه محسوب شود. چر که اگر آنکارا بتواند از این فرصت برای کاهش تنشها با گروههای کردی استفاده کند، میتواند معادلات امنیتی نوینی در «خارج نزدیک ترکیه» ترسیم نماید. این موضوع میتواند به اردوغان اجازه دهد تا تمرکز خود را از مسائل داخلی و مرزی به سمت نقشآفرینی گستردهتر در منطقه معطوف کند.
البته این سکه روی دیگر هم دارد. چون اگر ترکیه بتواند با موفقیت به کاهش تنشها با کردها دست یابد، ممکن است فشارهای امنیتی در مرزهای مشترک با ایران نیز کاهش یابد. در این صورت موضوع شاهد بهبود روابط دو کشور خواهیم بود. زیرا ایران نیز در سالهای اخیر با چالشهای مشابهی در مناطق کردنشین خود مواجه بوده است. برای حل این چالشها، دو کشور نیاز به گفتوگوهای جدی و سازنده دارند و استفاده از فرصت ایجاد شده توسط پیام اوجالان میتواند به عنوان نقطه شروع برای این گفتوگوها باشد.
فراخواندن سفرای ایران و ترکیه به وزارت امور خارجه همدیگر، مویدی بر حساسیت روابط ایران و ترکیه و اهمیت مدیریت اختلافات بین دو کشور است. اگرچه دو کشور در گذشته توانستهاند اختلافات خود را کنترل کنند، اما ادامه چنین تنشهایی میتواند چالشهای جدیدی را در روابط دوجانبه و منطقهای ایجاد کند. در این بین ایران و ترکیه به دلیل منافع مشترک اقتصادی، امنیتی و منطقهای، معمولاً تلاش میکنند اختلافات خود را مدیریت کنند. با این حال، ادامه اظهارات تند و انتقادات علنی به تشدید اختلافات و کاهش همکاریهای دوجانبه منجر خواهد شد که در این شرایط به سود دو کشور نیست.
کمک ایران به ترکیه در باتلاق سوریه!
البته ترکیه در مسیر ترسیم احتمالی خود چندان راه آسانی در پیش رو ندارد. چرا که تحولات سوریه میتواند به یک باتلاق برای ترکیه تبدیل شود، به ویژه اگر آنکارا نتواند به اهدافش در این کشور دست یابد و هزینههای حمایت از احمد الشرع در سوریه افزایش یابد. به هر حال در سال های گذشته ادامه حضور نظامی ترکیه در سوریه میتواند به تشدید چالشهای امنیتی، افزایش هزینههای مالی و انسانی، و تنشهای دیپلماتیک منجر شد. در این شرایط، ترکیه باید به دقت استراتژی خود در سوریه را بازنگری کند تا از تبدیل شدن این کشور به یک باتلاق جلوگیری کند.
در یک مورد مشخص، اسرائیل طی هفته اخیر با حمایت از دروزیهای سوریه، به ویژه پس از اظهارات بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع این کشور، تلاش کرده است تا از این جامعه به عنوان ابزاری برای تضعیف دولت سوریه استفاده کند. این حمایت شامل پیشنهاد شغل با حقوق بالا به دروزیها در سرزمینهای اشغالی و اعلام آمادگی برای واکنش شدید در صورت تهدید آنها توسط دولت سوریه است.
این اقدامات نشاندهنده استراتژی اسرائیل برای بهرهبرداری از اختلافات قومی و مذهبی در سوریه به منظور ایجاد بیثباتی و تضعیف حکومت مرکزی است. اسرائیل از این طریق میخواهد از یک سو مانع از تقویت دولت جدید سوریه به عنوان هم پیمان ترکیه شود و در سوی دیگر تلاش دارد که سناریوی احیای قدرت ایران در منطقه را بلااثر کند. لذا اسرائیل به دنبال ایجاد یک منطقه حائل در جنوب سوریه است که از طریق آن بتواند نفوذ حکومت جدید سوریه و نیز سایه ترکیه را محدود کند. استفاده از دروزیها به عنوان یک گروه قومی-مذهبی که نسبت به دولت سوریه بیاعتماد هستند، میتواند به این هدف کمک کند.
علاوه بر این، اسرائیل میخواهد با جذب دروزیها به سرزمینهای اشغالی، جمعیت خود را افزایش دهد و از این طریق بر دموگرافی منطقه تأثیر بگذارد. دروزیهای ساکن اسرائیل، اگرچه شهروندان درجه دو محسوب میشوند، اما در ارتش این کشور خدمت میکنند و این موضوع میتواند به تقویت امنیت داخلی اسرائیل کمک کند. این استراتژی میتواند به تشدید تنشها در منطقه منجر شود.
آینده جنوب سوریه به نحوه مدیریت این تنشها توسط دولت سوریه، جامعه دروزی و بازیگران منطقهای مانند ترکیه و ایران بستگی دارد. اگر تنشها به درستی مدیریت نشود، ممکن است شاهد تشدید درگیریها و بیثباتی بیشتر در این منطقه باشیم و اینجاست که آنکارا می تواند به نقش تهران نیاز داشته باشد.