عصر ایران؛ امید جهانشاهی- هوش مصنوعی یکی از فناوریهای جذاب و به شدت تاثیرگذار جهان ماست؛ فناورییی که به گونهای انقلابی پردازش اطلاعات و حل مسئله را تسهیل و تسریع میکند؛ بهره وری را به شدت افزایش میدهد و در حال جایگزینی کار انسانی است.
از این رو، پیشبینی در مورد آثار انقلابی آن، چه از جنبه مثبت و چه منفی از حوزههای داغ و جذاب است و آخرین اخبار تحولات آن بسیار مورد استقبال قرار میگیرد. اما فارغ از پیشبینیهای پرشور و آخرینهای آتشین از بهروزهای فناوری، نگاهی به پژوهشهایی که در این زمینه انجام میگیرد هم نکتهآموز و جالب است.
یکی از این پژوهشهای اخیر به مسئله تفکر انتقادی میپردازد: استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، با مهارتهای تفکر انتقادی افراد چه میکند؟ در این پژوهش تخلیه شناختی به عنوان یک عامل میانجی مطرح بود.
تخلیه شناختی یعنی به جای حافظه و محاسبه با ذهن، از ابزارها برای محاسبات خود استفاده کنیم. به این دلیل میگویند تخلیه شناختی که بار پردازشی ذهن کم میشود. انواع امکاناتی که همین گوشیهای همراه در اختیار ما قرار داده است از جمله مثالهای شایع تخلیه شناختی است.
تخلیه شناختی امر تازهای نیست، در گذشته هم ماشین حساب همین کارکرد را داشت، اما گسترش ابزارهای هوش مصنوعی تخلیه شناختی را به اوج میرساند و در همه امور کار پردازش و محاسبه را بر عهده میگیرد.
قبلاً گفته میشد که با تخلیه شناختی و کاهش بار پردازش ذهن، هم خطاهای ناشی از اشتباه فردی و مشکل فراموشی از بین میرود و هم میتوانیم ظرفیت حافظه فعال خود را برای پردازش اطلاعات مهمتر آزاد کنیم. ظرفیت تفکری خود را در امور دیگر فعال تر کنیم. متمرکز بر مسائل جدی تر شویم. و به این طریق تفکر خلاقانه خود را بیشتر کنیم.
حالا نکته در این است که با توسعه ابزارهای هوش مصنوعی دیگر همهی به اصطلاح وظایف شناختی و محاسبهگری ما برونسپاری میشود یعنی ابزارهای هوش مصنوعی بر عهده میگیرند. وابستگی به این ابزارها به حدی میرسد که مهارتهای شناختی و مهارتهای تفکر انتقادی انسان کمرنگ و تضعیف میشود و به نوعی به حاشیه رانده میشود.
این پژوهش رابطه بین استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی و مهارتهای تفکر انتقادی را بررسی کرده است و با استفاده از یک رویکرد پژوهشی ترکیبی، از روشهای کمی و کیفی بهره برده است. 666 نفر در بریتانیا از گروههای سنی مختلف و با پیشینههای تحصیلی مختلف در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
یافتهها، همبستگی منفی معناداری را بین استفاده مکرر از ابزارهای هوش مصنوعی و تواناییهای تفکر انتقادی نشان دادند که توسط افزایش تخلیه شناختی واسطهگری میشود. یعنی هرچه میزان استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی بیشتر است و وابستگی به آنها ایجاد میشود، تواناییهای تفکر انتقادی کمتر میشود. در واقع، خودکارسازی وظایف تحلیلی، نیاز به استدلال مستقل را کاهش میدهد.
البته تأثیر ابزارهای هوش مصنوعی بر مهارتهای تفکر انتقادی، پیچیده و چندوجهی است و بر ابعاد مختلف تفکر انتقادی، از جمله تحلیل، ارزیابی و استنتاج تأثیر میگذارد. بُعد تحلیلی تفکر انتقادی شامل تقسیم اطلاعات پیچیده به اجزای سادهتر برای درک بهتر آن است. ابزارهای هوش مصنوعی مانند نرمافزارهای تحلیل دادهها و الگوریتمهای یادگیری ماشینی میتوانند تواناییهای تحلیلی را با پردازش کلان دادهها افزایش دهند.
به عنوان مثال، ابزارهای تجسم داده مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به کاربران در دیدن روندها و همبستگیها در کلان دادهها کمک کنند و در نتیجه به تفکر تحلیلی کمک کنند. با این حال، نکتهی این پژوهش در این است که افرادی که بیش از حد برای انجام وظایف تحلیلی به هوش مصنوعی متکی هستند، ممکن است در تحلیل درست کمتر ماهر شوند، چون این اتکا میتواند منجر به درک سطحی از اطلاعات و کاهش ظرفیت برای تحلیل انتقادی شود.
همچنین ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است ناخواسته سوگیریها را تقویت کرده و دسترسی به دیدگاههای متنوع را محدود کنند. الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند با پیشنهاد محتوایی که با باورهای موجود کاربران همسو است، دسترسی به دیدگاههای متضاد را کاهش دهند. این پدیده، که به عنوان سوگیری الگوریتمی شناخته میشود، میتواند مانع ارزیابی انتقادی شود.
این پژوهش نشان میدهد شرکتکنندگان جوانتر که در مقایسه با شرکتکنندگان مسنتر وابستگی بیشتری به ابزارهای هوش مصنوعی داشتند، نمرات تفکر انتقادی کمتری گرفتند. از همین رو، توصیه این پژوهش، توجه جدی به آموزش مهارتهای تفکر انتقادی در مدارس است.