شناسهٔ خبر: 71729875 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شهدای ایران | لینک خبر

وقتی ۲ دشمن...

صاحبان صنایع بزرگ وقتى مى‌بینند رقابت برای‌شان صرف نمى‌کند با هم همکارى مى‌کنند و مى‌گویند ما چرا با هم رقابت کنیم؟ براى اینکه بهتر بتوانند طبقه کارگر را استثمار کنند، رقابت را تبدیل به همکارى مى‌کنند که این یک امر طبیعى است.

صاحب‌خبر -

به گزارش شهدای ایران به نقل از جوان، حمید کثیری در کانال شخصی خود در پیام‌رسان ایتا بیانی از استاد شهید مرتضی مطهری (ره) را به استناد کتاب «فلسفه تاریخ، جلد سه، صفحه
 ۳۰۷- ۳۰۶» با اندکی تلخیص به اشتراک گذاشت. شهید مطهری روایت کرده‌اند: صاحبان صنایع بزرگ وقتى مى‌بینند رقابت برای‌شان صرف نمى‌کند با هم همکارى مى‌کنند و مى‌گویند ما چرا با هم رقابت کنیم؟ براى اینکه بهتر بتوانند طبقه کارگر را استثمار کنند، رقابت را تبدیل به همکارى مى‌کنند که این یک امر طبیعى است. 
همیشه دو نفرى که مى‌خواهند یک جایى را بچاپند وقتى که دیدند زورهای‌شان با هم برابر است، مى‌گویند چرا با هم بجنگیم با هم مى‌سازیم تا ببینیم چطور مى‌شود. 
در فریمان ما -، چون مردمش بیشتر دامدار بودند - قصه‌هاى عجیبى از هوش گرگ‌ها نقل مى‌کردند. چوپانى براى اخوى ما نقل کرده بود که روزى من دیدم یک گرگ مراقب است و مى‌خواهد بیاید گوسفند‌ها را ببرد. من به او حمله کردم. دیدم این حیوان مى‌شلد. ما طمع کردیم که این گرگ را هر طور است، بگیریم. (در میان چوپان‌ها هم اگر کسى یک گرگ بگیرد و کله گرگ را ببرد نشان بدهد - آنجا کله گرگى مى‌گویند - یک جایزه به او مى‌دهند که یک گرگ کم کرده است.) شروع کردیم به دنبال کردن، او هم لنگ‌لنگان مى‌رفت. همینطور مى‌رفت، همین که ما را خوب از گله دور کرد، یک‌مرتبه برگشت و مثل تیر خودش را به گله رساند. معلوم شد حقه بازى کرده (خنده استاد و حضار). یا یک گرگ از یک طرف مى‌آید چوپان را دور مى‌کند، آن دیگرى از آن طرف حمله مى‌کند، گوسفند را مى‌گیرد و مى‌برد و بعد با هم مى‌خورند. 
وقتى که گرگ‌هاى درنده در عالم درندگى خودشان این مقدار هوشیارى داشته باشند که بتوانند رقابت‌ها را تبدیل به همکارى کنند آیا استثمارگر اینقدر هوش و فهم ندارد که وقتى همه‌شان براى یکدیگر خطر هستند بیایند با هم همکارى کنند براى چاپیدن مردم؟
پی‌نوشت: شما را یاد چه قصه‌ای در این روز‌ها می‌اندازد؟!