شناسهٔ خبر: 71727620 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا | لینک خبر

قهرمانی که کشورش را تسلیم کرد!

با وجود تحقیر آشکار زلنسکی در کاخ سفید که در تاریخ معاصر جهان نمونه‌های مشابه اندکی دارد

صاحب‌خبر -

با وجود تحقیر آشکار زلنسکی در کاخ سفید که در تاریخ معاصر جهان نمونه‌های مشابه اندکی دارد، جریان‌های اصلاح‌طلب و حامیان برجام شکست‌خورده کوشیدند با تکیه بر روایت‌های احساسی، تصویری قهرمان‌گونه از وی ترسیم کنند؛ موضوعی که حتی ناظران بین‌المللی هم به آن پرداختند ولی اصلاح‌طلبان برای مخالفت با سیاست‌های جمهوری اسلامی، عمدتاً از این مسئله چشم‌پوشی کردند و تصویری ایده‌آل از او ارائه دادند. آنها که پیش‌تر تصویر او را به عنوان «رهبری شجاع که کشورش را ترک نکرد و در کنار مردم ایستاد» بازتاب دادند، پس از جدال لفظی وی با ترامپ همچنان او را می‌ستودند، اما واقعیت‌های کنونی دقیقاً در مقابل این دیدگاه و در تضاد با منافع اوکراین قرار دارد. چنانکه پازل ذلت زلنسکی به مرز چندپاره شدن خاک اوکراین و تصاحب معادن استراتژیک از سوی امریکا رسید. گفتنی است فارغ از اتفاقاتی که در انتظار شخص زلنسکی به عنوان رئیس‌جمهور قرار دارد، این خاک اوکراین است که به عنوان وجه‌المصالحه در بازی قدرت‌های بزرگ قرار گرفته و اوکراین را یک قربانی شکست‌خورده در جهان معنی کرده، زیرا امریکا برای سرپوش نهادن بر باخت خود در این جنگ، مجبور است امتیاز یا امتیازاتی را به مسکو پیشنهاد دهد و خود را از تله رسوایی شکست در جنگ برهاند. 

 وابستگی تدریجی است نه یک‌باره

از مهم‌ترین دلایل عبرت‌آموزی که اوکراین را به فروپاشی و حراج منابع حیاتی کشاند، وابستگی تدریجی این کشور به امریکا بود. این کشور در سال ۱۹۹۲ با امضای پروتکل لیسبون که طرف دیگر آن امریکا و روسیه بودند، خلع سلح اتمی‌اش را پذیرفت که با وجود فراز و فرود‌هایی در اوکراین مواجه شد. در نهایت امریکا با وعده ۱۵۵ میلیون دلار کمک مالی (مجموعاً ۳۳۰ میلیون دلار) به اوکراین، این کشور را متقاعد کرد مذاکرات بعدی درباره خلع سلاح اتمی اوکراین میان امریکا، روسیه و اوکراین را بپذیرد. سرانجام سه کشور بیانیه سه‌جانبه‌ای را در سال ۱۹۹۴ امضا کردند که طی آن اوکراین متعهد به خلع سلاح کامل خود در ازای حمایت اقتصادی و تضمین‌های امنیتی امریکا و روسیه شد، از این رو کلاهک‌های هسته‌ای اوکراین به روسیه منتقل شد و با کمک امریکا موشک‌ها، بمب‌افکن‌ها و زیرساخت‌های هسته‌ای اوکراین خنثی و برچیده شدند. به معنایی واقعی اوکراین در ازای دریافت پول کشورش را خلع سلاح کرد و خود را تابع امریکا گرداند، بنابراین امریکا پلن بعدی را اجرایی کرد و با وعده‌های پوچ مانند عضویت در ناتو، روسیه را تحریک به آغاز جنگ کرد. داوطلب شدن اوکراین برای اقدام جنگ علیه روسیه و کمک‌های مالی و سیاسی امریکا این وابستگی را به اوج خود رساند. 

هم اکنون نیز پلن سوم در حال اجرایی شدن است و امریکا به طور خفت‌بار کمک‌های خود را قطع و اوکراین را مجبور به زانو زدن در مقابل خود کرده است. 

 گام آخر مهره شدن است

وابستگی سیاسی به یک کشور خارجی، فرد یا گروه را در موقعیتی قرار می‌دهد که بیشتر به عنوان «ابزار» یا «مهره» در بازی سیاست بین‌الملل عمل کند، زیرا در این حالت کشور وابسته باید طوری عمل کند که هدف آن پیشبرد منافع کشور اصلی است، از این رو کشوری که تحت نفوذ یک قدرت خارجی قرار می‌گیرد، به جای حفظ استقلال و منافع ملی، در راستای منافع آن کشور عمل خواهد کرد. امریکا در جنگ اوکراین ثابت کرد مناسبات خود با سایر کشور‌ها و قدرت‌های دیگر را نه بر اساس روابط دیپلماتیک رایج، بلکه بر اساس وابستگی یا برتری قدرت بنا نهاده است. حذف حقارت‌بار اروپا، متحد سنتی امریکا از فرایند مذاکره با روسیه نمونه روشنی از این رویکرد امریکاست، از این رو کشوری که خواهان ایجاد رابطه با امریکاست یا باید وابستگی خود را محرز کند یا به برتری قدرت امریکا و تحقیر کشورش اعتراف کند که در ادامه این روند هم ناچاراً به مرحله وابستگی خواهد رسید. 

یکی از اهداف غرب‌گرایان داخلی و حاضر در بدنه اصلاح‌طلبان که بر طبق مذاکره با امریکا می‌کوبند هم همین است. در واقع، «ایجاد» راه مذاکره با امریکا و نه نتیجه مذاکرات برای آنها اهمیت دارد. آنها به خوبی آگاهند و همچنین در برجام به این واقعیت رسیده‌اند که در فضای سیاسی هیچ تعامل سازنده‌ای با امریکا وجود ندارد و این کشور هیچ گاه در حد یک توافق بین‌المللی هم حاضر نیست به تعهداتش عمل کند. اما وجود مذاکره با امریکا به عنوان کانال ارتباط مستقیم با این کشور، بخش بزرگی از آمال آنها برای مراوده با غرب را تأمین می‌کند، بنابراین هر رویدادی را به طور وارونه تعبیر می‌کنند و آن را به لزوم مذاکره با غرب گره می‌زنند، بنابراین به نظر می‌رسد سروصدا‌هایی که از برخی اتاق فکر‌های اصلاح‌طلبان همچنان در جهت مذاکره با امریکا مخابره می‌شود و افرادی، چون سیدمحمدخاتمی، رهبر جبهه اصلاحات از آن به عنوان دریچه بازشده یاد می‌کنند، برای بازکردن «راه ارتباطی» با امریکاست و نه توافقی برای رفع تحریم‌ها. بخش بزرگی از مشکلات معیشتی که زاده برجام ناموفق و خسارت‌آور بود هم دستاویزی برای فشار بر ارکان سیاسی در جهت مذاکره است. 

 مذاکره هم پلنی از امریکا برای ایران است

در نهایت، بازکردن مسیر مذاکره اولین گام برای وابستگی تدریجی به سوی امریکا خواهد بود. تکاپو‌های ترامپ با سیاست چماق- هویج و تهدید- تطمیع برای فشار بر ایران جهت مذاکره هم برای اجرایی‌کردن پلن دوم وابستگی جهت است، چراکه ایران پیش‌تر در برجام و توافق هسته‌ای به عنوان گام یا پلن اول خسارت بسیاری به صنعت هسته‌ای وارد کرد و حضور دولت «معتدل» در ایران و مخابره صدا‌های داخلی، کاخ سفید را برای خسارت به منافع حیاتی دیگر، چون صنعت موشکی و ویژگی منطقه‌ای ترغیب کرد و در گام‌های بعدی هم صنایع استراتژیکی و فناوری‌های نوین را هدف قرار داده است.

منبع: روزنامه جوان