شناسهٔ خبر: 71709642 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

نبود باورپذیری در فیلم‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟

سومین نشست از سلسله نشست‌های «سینمایی که بود سینمایی که هست» با عنوان «سینمای آرمانی؛ رویا یا واقعیت؟» با حضورمنتقدان سینما برگزار شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، سومین نشست از سلسله نشست‌های «سینمایی که بود سینمایی که هست» با عنوان «سینمای آرمانی؛ رویا یا واقعیت؟» با حضور سیدباقر نبوی ثالث نویسنده و منتقد سینما و سیدعلی سیدان منتقد سینما و سردبیر ماهنامه سوره در کانون اندیشه جوان برگزار شد.

سیدباقر نبوی ثالث در این نشست، با طرح این سوال که اگر سیاستگذار و تصمیم‌ساز در سینمای ایران باشید چه پیشنهادی ارائه می‌کنید؟ گفت: باید یادآور شد که از وضعیت سینمای ایران به نارضایتی پی می‌بریم. ما به عنوان دغدغه‌مندان جمهوری اسلامی یک جور اعلام نارضایتی می‌کنیم و دیگران به شکل دیگر؛ اما به طور کل در این عدم رضایت‌مندی نوعی اشتراک وجود دارد اگرچه این موضوع نوعی از عدم رضایت در همه دنیاست و خیلی مختص ایران نیست.

وی با تاکید بر اینکه این عدم رضایت‌مندی باعث تامل، نوشتن، کار کردن و فیلمسازی بیشتر می‌شود عنوان کرد: از نظر خیلی از افراد که جهت متضادی با حاکمیت دارند، مسئله اصلی سینمای ایران سانسور است و اگر از این افراد پرسیده شود که چرا فیلم خوب ساخته نمی‌شود کمتر به این موضوع می پردازند که آدم ایرانی در این دوران زندگی نمی‌کند و شیوه توزیع و شکل پول در ایران اجازه تجربه کردن زندگی را از ایرانیان می‌گیرد و سخت می‌کند و اصلاً ایرانیان به آن معنا تولید را تجربه نمی‌کنند بلکه به این می‌پردازند که ما می‌خواهیم فیلم بسازیم ولی در فیلمسازی ما دخالت می‌شود، سانسور می‌شود و سناریوهای ما رد می‌شود. اما از نظر من بی‌مسئله‌گی، گم شدن و گیجی مساله اصلی سینمای ایران است.

نبود باورپذیری در فیلم‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟

نبوی ثالث تاکید کرد: سینمای امروز، حاصل اتمسفر فرهنگی است که ما را دعوت به نرمال بودن می‌کند. در این گفتار فرهنگی گفته می‌شود که کاری ندارم چه هستید فقط رادیکال نباشید چراکه رادیکالیسم خیلی بد و خطرناک است. گفته می‌شود که رادیکالیسم یعنی ریشه‌ای نباشید بلکه سطحی باشید و نرمال و سازگار باشید، ما بودجه می‌دهیم و آثارتان را هم سانسور نخواهیم کرد. این سینما که از آغاز بنا را بر معمولی بودن گذاشته بالنده، زاینده و برانگیزاننده نیست و قصه تولید نمی‌کند در حالی‌که نقاطی که سینما درخششی داشته اتفاقاً حرف بسیار رادیکالی داشته است. به عبارت قصه، فیلم و رمانی که رادیکالی نباشد فیلم نمی‌شود.

وی تصریح کرد: ما چند سال است که مشغول فیلم ساختن هستیم و به مردم می‌گوییم مگر شما زندگی و رفاه نمی‌خواهید؟ اینها را قهرمانان ما به شما هدیه می‌دهند. به عبارتی جنگ نیابتی است و جنگ مشروعیت خود را از زندگی نرمال می‌گیرد و زمانی جنگ شما مشروع است که برای زندگی عادی بجنگید و این است که ما را به زمین زده است. در جریان روشنفکری هم آرزو زندگی نرمال و عادی است. حتی وقتی سراغ قهرمانان ملی و شهدا می‌رویم مشروعیت عمل آنها را این نمی‌دانیم که آنها فی‌نفسه آرمانی داشته‌اند و خود آرمان یک دعوت و مدلی از زندگی است. این نوع نگاه باعث عدم باورپذیری در فیلم هم می‌شود.

فیلم «خدای جنگ» می‌توانست رادیکال درست باشد

نبوی ثالث گفت: فیلم «خدای جنگ» می‌توانست رادیکال درست باشد ولی اتمسفر مسموم فرهنگی که علیه رادیکالیسم است ما را دعوت به این می‌کند که هرچه می‌خواهیم باشیم فقط رادیکال نباشیم همین مساله کار را به جایی می‌رساند که فیلم از نفس بیفتد. ما حدود ۱۰۰ عملیات داریم که چرایی انجام آن حتی توضیح داده نشده است.

وی درباره عملکرد انسان انقلابی در سینما تشریح کرد: ما سال‌ها فیلم «محمد رسول الله» را پخش کردیم که از نظر من فیلمی انقلابی است. این فیلم در میانه یک مبارزه توسط مصطفی عقاد ساخته شد. فیلم قرار بود در اردن فیلمبرداری شود ولی با فشار عربستان این امکان مهیا نشد و بعد از تشکیلات «امل» کمک گرفته شد که قذافی قبول کرد به بهای اینکه فیلم «شیر صحرا» هم تولید شود و در نهایت لوکیشن به لیبی تغییر یافت و این اثر ساخته شد. مصطفی عقاد سوریه‌ای است و دهه ۷۰ وارد دانشگاه آمریکا می‌شود که بحث اسلام و ظهور جریان‌های اسلامی جدید و جریان مالکوم ایکس مطرح است. او می‌گوید از من راجع به اسلام خیلی سوال می‌شد. در فیلم دیالوگی وجود دارد که خیلی کم به آن توجه شده و آن هم دیالوگ اولیه حضور حضرت حمزه است که خطاب به پیامبر می‌گوید «راست چیه دروغ چیه تو حتی نمی‌گذاری که او حرفش رو بزنه». از نظر عقاد این جمله مانیفست فیلم است و اگر بگذاریم اسلام حرفش را بزند کار تمام است.

وی توضیح داد: تولید پایدار خود به نوعی دارای شعور است و ما این را نداشتیم و باید به آن فکر کنیم و به سمتش حرکت کنیم. یعنی ما در میان دوستان حزب اللهی که مدیر سینمایی هستند و شناختی از سینما دارند البته نه شناخت پژوهشی، حرکت مستمر نداشتیم. به عبارتی دیگر عدم وجود سازمان پایدار تولید باعث می‌شود از سنت‌ها هم عقب بمانید. درست نیست که فکر کنیم فیلم‌های خوبی مثل «بچه‌های آسمان» یا «موقعیت مهدی» شانسی ساخته شده است. این در حالی است که برای ما پژوهش و تاریخ سینما باید امری زنده باشد و باید سازماندهی بلندمدت معنادار داشته باشیم.

نبود باورپذیری در فیلم‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟

مسئله سینما مسئله استقلال ملی است

سیدعلی سیدان نیز درباره وضعیت موجود سینمای ایران گفت: نیروی رادیکالی که جریان روشنفکری و غرب‌زده نامیده می‌شوند مسئله سانسور را در سینما پیش می‌کشند. سانسور یک پیش فرض دارد یعنی وقتی سانسور مسئله می‌شود که تلقی ما این باشد که سینما یک اکوسیستم طبیعی دارد که مداخله قدرت، آن اکوسیستم را بر هم می‌زند. یعنی وضع طبیعی توسط قدرت‌های مداخله‌گر و سانسور شرایطی را ایجاد می‌کند که باعث عدم ساخت فیلم خوب می‌شود. این قشر موافق وضعیت موجود هستند و معتقدند کار باید به هنرمند سپرده شود. این یک نگاه است اما نگاه مقابل معتقد است که مسئله سینمای ایران سانسور نیست چون وضع طبیعی وجود ندارد که سانسور مسئله‌اش باشد.

وی ادامه داد: موضوع این است که جایی که ظاهراً آزادی حداکثری و مطلق وجود دارد هم فیلم خوب تولید نشده است. جایی که فیلم زیرزمینی در خارج از مرزها ساخته می‌شود سطح کیفی بسیار نازلی دارد و سوال این است آنجا که دیگر سانسور نیست پس چرا این اتفاق آنجا هم رخ می‌دهد؟ و سینمای مطلوب ایجاد نمی‌شود؟

سیدان در ادامه تشریح کرد: در برابر این موضوع من احساس می‌کنم تاریخ سینما به‌ویژه سینمایی که فراگیر، هژمونیک و جریان اصلی است به ما می‌گوید مسئله سینما، مسئله استقلال ملی است. شما اگر جهان مستقلی نداشته باشید و فکر کنید همه فرهنگ‌ها هم عرض هم هستند و فقط در عوارض و اعراض با هم تفاوت دارند به جایی نمی‌رسید که سینما داشته باشید و سینما از ضرورت خود می‌افتد. وقتی بهترین، سرگرم کننده‌ترین، هنری‌ترین، تجربی‌ترین و همه ترین‌ها در سینمای جهان تولید می‌شود و شما استقلال فرهنگی ندارید که سینمای دیگری به جهان عرضه کنید و قصد دارید کپی و بازتولید دسته چندم سینمای جهان باشید چه ضرورتی دارد که سینما داشته باشید؟ شما می‌توانید فیلم وارد کنید و اگر کشورهایی مثل امارات، عربستان، قطر، ترکیه توسط روشنفکران به عنوان الگو به ما معرفی می‌شود مگر تولید سینمایی دارند؟ آنها هم واردکننده فیلم هستند یا نهایتاً تک محصولی هستند. پس آنچه مسئله سینماست، استقلال سینما از فرهنگ جهانی مسلط هژمون است و مبارزه برای این استقلال و تولید بومی برای این استقلال که مبتنی بر جهانی که انقلاب اسلامی است و تداوم هم دارد، باشد.

وی با بیان اینکه فیلم‌های سینمای ایران اگر در سیر تاریخ قرار گیرد که آغاز و انجام دارد، فیلم‌ها هم دارای آغاز و انجام خواهند شد، عنوان کرد: انقلاب اسلامی جهانی است که هم شامل یک رخداد آفاقی است که آن هم تبار و سرانجام دارد و هم شامل رخداد انفسی است که انسانش کاری با هستی دارد. مسئله این است که سینمای ما چقدر در این چارچوب مستقل است و برای حفظ این جهان می‌جنگد و تولید می‌کند.

سردبیر هفتمین دوره نشریه سوره با بیان اینکه محبوب‌ترین فیلم‌های جهان فیلم‌های جنگی است، گفت: برای اولین بار در طول بیش از چهل سال اسرائیل خاک ما را زده و ما هم او را هدف اصابت قرار دادیم. اگر الان درباره آن فیلم ساخته نشود پس چه زمانی باید ساخته شود؟ در جمهوری اسلامی جریان فراگیری وجود دارد که می‌گوید چرا فیلم جنگی می‌سازید و سینمای انقلاب اسلامی هم امتداد ندارد. چه کسی گفته که امتداد ندارد؟ واقعاً سینمای انقلاب اسلامی امتداد داشته و وجود دارد. آنچه می‌بینیم پدیده‌های جدید در سینما است و این به دلیل جلو آمدن سینمای ما و انسان انقلاب اسلامی است که مسائل جدید داشته است.

حاکم بودن اتمسفری که جان سینمای انقلاب را می‌گیرد!

وی تصریح کرد: دشمنان جدیدی که وارد سینما شده‌اند هم در همین زمره قرار می‌گیرند و ما پیش از این فیلمی درباره منافقان نداشتیم یا مثلاً داعش، چون سینمای ما ساختش آماده این نیست که توضیح دهد ما در سوریه چه کردیم. سینمای انقلاب ادامه داشته ولی اتمسفر فرهنگی نرمال و نرمال‌ساز و نرمال‌خواه چیزی است که جان سینمای انقلاب را می‌گیرد، چون مبارزه را از ضرورت می‌اندازد و سازگاری را پیشنهاد می‌دهد و حواسش نیست که اگر سازگار شویم ما نه فقط سینما نمی‌خواهیم بلکه روشنفکر هم نمی‌خواهیم. فقط در صورت انقلابی بودن و مبارز بودن ما است که می‌توانیم سینما داشته باشیم.

سیدان در پایان گفت: یکی از مسائل این است که ما می‌خواهیم برای همه فیلم بسازیم و این همه مساوی با هیچکس است. شما وقتی می‌خواهید برای همه فیلم بسازید باید آن را گرد کنید و وقتی گرد کنید حتی برای گروه محدودی که سمپاد شما هستند هم فیلم نخواهید ساخت و آنها را هم به وجد نخواهد آورد. سیدمرتضی آوینی در دو جا می‌گوید هنرمند مسلمان نمی‌تواند و نباید همه را مخاطب خود قرار دهد. مخاطب در عمل حاوی گرایش‌های متعارض و متضاد است و شما باید برای گروهی که می‌خواهید فیلم بسازید کار کنید و بعد به میزانی که سخن اصیل باشد، فیلم مخاطب فراگیر هم پیدا می‌کند.