شناسهٔ خبر: 71701179 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

ماه رمضان، ماه نزول قرآن/ نوشتار آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

صاحب‌خبر -

شفقنا- آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در چهارمین شماره از سلسله نوشتارهایی با عنوان «ماه مبارک رمضان عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق» اینگونه آورده است:

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ﴾

بنا بر تفسیر معتمد و مأخوذ از روایات و احادیث از آیه شریفه: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ… ﴾ نزول قرآن کریم در این ماه مبارک، مستفاد است و احتمال اینکه مراد از جمله: ﴿اُنْزِلَ فِیهِ… ﴾، «اُنْزِلَ فِی صَوْمِهِ، أَوْ فِی فَرْضِ صَوْمِهِ» باشد ـ یعنی درباره روزه ماه رمضان یا وجوب آن، [آیات] قرآن نازل شده است ـ خلاف ظاهر و مرجوح است و تفسیر اوّل موافق با ظاهر است. ازاین رو، احتمال خلاف ظاهر، محتاج به حذف و تقدیر است. علاوه بر آنکه بر حسب این احتمال، نزول قرآن در فرض روزه ماه رمضان، امتیاز خاصّ روزه نمی‎ شود؛ زیرا واجبات دیگر مانند: نماز، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و… نیز این امتیاز و شرافت را دارند که قرآن، در فرض آنها نازل شده؛ علاوه بر اینکه بنا بر این احتمال، امتیاز نزول قرآن در فرض روزه، مربوط به روزه یا فرض آن می‎ شود و مستقیماً و بالذّات به روزه یا فرض روزه ارتباط دارد و ثانیاً و بالعَرَض و بالواسطه، به ماه رمضان مربوط می ‎شود و این نیز، خلاف ظاهر است.

بنا بر این آیه شریفه، بیان کرامت و شرافت ماه رمضان، به واسطه نزول قرآن مجید است و بلکه از این آیه، اختیار این ماه از میان ماه‎های دیگر برای همین شرافت و فضیلت ـ ‎که قرآن در آن نازل شده است‎ ـ استفاده می‎ شود و شاید یکی از حکمت‎های روزه در این ماه، قیام به وظیفه شکر نعمت و به پاکردن سالگرد نزول قرآن و تجدید ارتباط با کتاب خدا و تعالیم و برنامه های قرآنی است تا مسلمانان همه ساله به مدّت یک ماه، سالگرد نزول کتاب مقدّس الهی را درضمن انجام یک عبادت بزرگ، به نام «روزه» گرامی بدارند و شکر خدا را به جای آورده و به قرائت و تأمّل در معانی آیات الهی و استفاده از علوم و دانش‎های قرآن ـ ‎که متضمّن سعادت دنیا و آخرت است‎ ـ مشغول باشند.

حکمت اینکه تلاوت قرآن در این ماه فضیلت و ثواب بیشتری دارد نیز محتمل بر این است که چون این ماه، ماه نزول قرآن است، هیچ زمانی برای قرائت قرآن و الهام گرفتن از علوم و معارف آن، از این ماه مناسب‎تر نیست.

همان‎گونه که نبوّت محمّدیه، نبوّت جاودان و پیامبری به سوی همگان است، قرآن مجید نیز کتاب جاودان و پاینده این نبوّت می‎ باشد که برای جهانیان نور و دعوت پایدار به توحید، حق و عدالت، صلح و صفا، آزادی و مساوات، رحمت و هدایت، شفای بیماری‎های اجتماعی، اخلاقی و فکری، در مرور تمام ازمنه و اعصار است.

پس، برترین شرافت‎های این ماه، نزول قرآن و از برترین عبادات در آن، تلاوت و تفکر و تأمّل در معانی و حقایق قرآن است.

این مسئله را که: «مراد از نزول قرآن چیست؟ و آیا مراد، نزول تمام قرآن یا مراد، آغاز نزول قرآن است؟» را، به دلیل آنکه سخن به درازا می ‎کشد فعلاً مطرح نمی ‎کنیم و ان شاءالله تعالی در مجالی دیگر، از آن بحث می ‎نماییم.

پس از اینکه دانسته شد نزول قرآن در ماه مبارک رمضان بوده، برای تعیین آنکه بدانیم این واقعه بی ‎نظیر و عظیم در شب اتّفاق افتاده و یا در روز به وقوع پیوسته است، به خود قرآن مراجعه می ‎کنیم.

برحسب اوّلین آیه سوره «قدر» و آیه سوّم سوره «دخان» نزول قرآن در «لیله القدر» یا «لیله المبارکه» واقع شده است.

امّا اینکه این شب، کدام یک از شب‎های ماه رمضان بوده است، برحسب اخبار و روایات از یکی از شب‎های «نوزدهم» و «بیست ویکم» و «بیست وسوّم» ـ که همان «شب قدر» است ـ بیرون نیست. که درضمن فصل دیگر، مختصری از فضایل آن شب را تذکر می ‎دهیم. ان شاء الله تعالی.

نکاتی که در اینجا به طور اشاره یادآور می ‎شویم، فضیلت قرآن و دیگر، معجزه بودن آن است:

 

1. فضیلت قرآن

از حضرت امیرالمومنین علیه السلام روایت است که: «شنیدم پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‎ فرمود:

زود باشد فتنه ها پدید شود! عرض کردم: ای رسول خدا! به چه چیز یا به چه راه از آن فتنه ها بیرون توان شد؟».

فرمود:

«به کتاب خدا که خبر آنچه پیش از شما بوده و خبر آنچه بعد از شما و حکم آنچه بین شماست، در آن است؛ جداکننده میان حقّ و باطل است و هَزل و بازی و باطل نیست؛ هواهای مردم آن را منحرف نگرداند و دانایان از آن سیر نشوند و از تکرار قرائت و بسیاری تلاوت کهنه نگردد؛ و عجایب آن تمام نشود، و هرکس آن را از روی تجبّر و تکبّر، ترک کند خدا او را بشکند؛ و هرکس هدایت را در غیر آن طلب کند، حق تعالی او را گمراه سازد؛ ریسمانِ استوار خداست و صراط مستقیم است. هرکس به آن عمل کند، اجر یابد و هرکس به آن حکم کند، حکم به عدل کند و هرکس به سوی آن بخواند، به سوی راه مستقیم خوانده است.»

در نهج البلاغه از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام است که فرمود:

«وَاعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یغُشُّ، وَالْهَادِی الَّذِی لَا یضِلُّ، وَالْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یکذِبُ، وَمَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیادَهٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِیادَهٍ فِی هُدًی، أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی، وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ لِأَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَهٍ وَلَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی، فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکمْ، وَاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَی لَأْوَائِکمْ، فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکبَرِ الدَّاءِ، وَهُوَ الْکفْرُ وَالنِّفَاقُ وَالْغَی وَالضَّلَالُ»؛

«بدانید این قرآن آن نصیحت کننده ای است که خیانت نمی‎ کند و راهنمایی است که گمراه نمی‎ سازد و محدّثی است که دروغ نمی‎ گوید. هیچ کس با این قرآن همنشین نشد، مگر آنکه از نزد آن، به زیادتی یا نقصان ـ زیادتی در هدایت، و نقصان در کوری و گمراهی ـ برخاست. بدانید که هیچ کس را بعد از قرآن، نیاز و فقری نیست (بعد از نزول قرآن، به هیچ قانون و برنامه ای در اصلاح امور معاش و معاد و دنیا و آخرت نیازی نیست) و هیچ‎کس را پیش از قرآن، بی نیازی نیست.

پس، برای دردهای خود از آن شفا بجویید و بر سختی‎ها از آن کمک و یاری بخواهید؛ زیرا در آن شفای بزرگ‎ترین دردهاست؛ و آن، درد کفر و نفاق و تباهی و گمراهی است».

 

2. فضیلت قرائت قرآن

برحسب روایاتی که در کافی شریف آمده است قرائت قرآن، کفّاره گناهان و پرده از آتش و امان از عذاب است و به قرائت هر آیه، ثواب صد شهید و به تلاوت هر سوره، ثواب پیغمبر مرسل نوشته می‎ شود.

این فضیلت و فضایل دیگر که در سایر احادیث رسیده است، در ماه رمضان چندان زیاد می‎ شود که برحسب خطبه شریفه «رمضانیه»، قرائت یک آیه در این ماه، اجر ختم قرآن در ماه‎های دیگر را دارد.

قرآن شفای بیماری‎های روحی، هدایتگری در ضلالت و گمراهی، رحمتی از برای مومنین، و موعظه و پند و عهد خداست. ازاین رو، باید مومنان با الفاظ و معانی آن، دل‎ها، زبان‎ها، خانه ها، بازارها، مدارس و اجتماع خود را روشن و منوّر سازند و از تلاوت آن غفلت نورزند.

 

3. معجزه جاودان

هرچه بر عمر جهان بگذرد، اعجاز قرآن ظاهرتر و عظمت و بزرگی آن بیشتر نمودار می ‎گردد.

قرآن یکصد و چهارده معجزه باقیه است و خداوند معجزه بودن هریک از آنها را به وسیله وحی الهی اعلام و از خواص و عوام دعوت فرموده است که:

﴿وَ إِنْ کنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ إِنْ کنْتُم صَادِقِینَ﴾؛

«و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردیم شک دارید، پس ـ اگر راست می ‎گویید ـ سوره ای مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را ـ به جز خدا‎ ـ فرا خوانید».

چهارده قرن است که هزاران مرد برجسته و برترین نوابغ فنّ ادب و قهرمانان میدان سخن و خطابه و نظم و نثر از عرب و عجم، مسیحی و مسلمان و ملّیت‎های دیگر، که نامشان در تاریخ به ثبت رسیده است، در صفحه تاریخ اعلام ادب عربی ظاهر شده، و این اعلان رسمی خداوند را در قرآن خوانده و شنیده اند؛ ولی هیچ یک از آنان نه در خود و نه در دیگران توانایی این کار را ندیده اند؛ و قرآن را مافوق کلمات بلغا و فصحای بشر یافته اند.

در بشر، غریزه ای به نام «حبّ شهرت و نام جویی» وجود دارد. هرکس می‎ خواهد نام و آوازه اش جهان را فرا گیرد و نامش بر سر زبان‎ها باشد و شهرتش از دیگران بیشتر شود و از هم‎ردیفان خود سبقت گیرد و شهرت و معروفیت بیشتری پیدا کند، می‎ کوشد تا به گونه ای، برتری خود را به نمایش گذارد. تفوّق و پیشرفت بشر در صنعت و ادب و هنر را باید مدیون این غریزه دانست.

این غریزه را اعراب عصر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و دیگران از آن عصر تا زمان ما دارا بوده اند؛ و بازار مسابقات ادبی در بین اعراب دوران جاهلیت و معاصر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم گرم بوده است؛ و افتخار و اشتهار، بیشتر نصیب کسی بود که زیباترین قصیده را سروده و یا خطبه ای جذّاب بیان کرده و بر شهرت خود و قوم و قبیله اش افزوده باشد.

پس چگونه شد که از آن زمان تا حال کسی در مقام معارضه با قرآن برنیامد؟ و چرا هزاران تن از نوابغ جهان ادب و بلاغت، به طور فردی یا جمعی در اندیشه چنین کسب شهرت و بلندنامی برنیامدند؟

چرا تا حال که نزدیک به چهارده قرن است که از نزول آخرین کتاب الهی می‎ گذرد همچنان فریاد قرآن و ندای آسمانی:

﴿قُلْ لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَایأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً﴾

در جهان بلند است؟

چرا با وجود آنکه برخی در مقام مبارزه با اسلام و کارشکنی و جلوگیری از پیشرفت آن به هر اقدام ممکن و خطرناک، به جنگ و خون‎ریزی، نیرنگ‎های سیاسی، فتنه و آشوب‎گری و… دست زده اند، امّا از نیروی ادب و بیان و از تلفیق حروف و الفاظ و کلمات ـ که بعد از نیروی تفکر آسان‎ترین اعمال بشر است ـ استفاده نکرده اند و حجّت قرآن، برهان و معجزه باقیه اسلام را باطل نساختند؟!

پاسخ روشن است: چون از همان آغاز کار، کلام خدا را بر فراز آسمان و کلمات فُصَحا و بُلَغای نامی را بر زمین و از آن هم فروتر دیدند و دانستند که بنده عاجز و مخلوق محتاج، نمی‎تواند با خدای توانا و خالق بزرگ جهان معارضه کند!

حقیقت شگفت انگیز است: پیامبر ارجمند اسلام برای اینکه هیچ گونه برخوردی میان او و کفّار واقع نشود، عذری برای آنها باقی نماند، قطره خونی از کسی نریزد و آتش جنگ و نبرد روشن نشود، به مردم مکه و به تمام فُصَحا و بُلَغا و به جمیع جنّ و انس، حاضر و غایب، اعمّ از معاصران و آیندگان ابلاغ کرد که اگر همه، اجتماع کنند و به پشتیبانی هم در آیند، نمی‎توانند مانند این قرآن را بیاورند.

چرا با اینکه اُمَرای کلام و قهرمانان صحنه سخنوری، شاهد و ناظر چنین ابلاغی بودند، در این میدان وارد نشدند و به شمشیر متوسّل گردیدند؟!

آری، آنان می‎ دانستند که شرکت در این مسابقه، جز رسوایی و شکست نتیجه ای نخواهد داشت.

رَدَّتْ بَلَاغَتُهَا دَعْوَى مُعَارِضِهَا    رَدَّ الْغَیورِ یدَ الْجَانِی عَنِ الْحَرَمِ

دَامَتْ لِدُنْیا فَفَاقَتْ کلَّ مُعْجِزَهٍ    مِنَ النَّبِیینَ إِذْ جَاءَتْ وَلَمْ تَدُمِ

ناتوانی و عجز بشر از آوردن کلامی مثل قرآن، اکنون چنان تثبیت و پابرجا شده که مخالفان و دشمنان اسلام با شدّتِ مخالفت و با تمام اهتمامی که در دشمنی و جلوگیری از تحقّق مقاصد اسلام دارند، از معارضه با قرآن مأیوس و ناامید گردیده اند و اگر قدرت های نیرومند استعماری و تبشیری مسیحی و یهودی و… این کار را امکان‎پذیر می‎ دانستند، بدان اقدام می‎کردند.

کسانی که با قدرت سیاسی و مادّی خود، مسلمانان را تحت فشار گذارده، از اجرای احکام اسلام جلوگیری کرده و از هیچ چیز مانند: قیام مسلمین و به پاخاستن پرچم وحدت اسلامی و توحید، هراسناک نیستند؛ اگر می ‎توانستند از این راه با اسلام مبارزه می ‎کردند و این راه را که در جهان معاصر موثّرتر و آسان‎تر است برمی‎ گزیدند؛ امّا همه دانشمندان، سخن شناسان، اساتید و ادبای عرب زبان شرقی و غربی اتّفاق دارند که این معارضه به جایی نمی ‎رسد و جز تثبیت بیشتر اعجاز قرآن و تأیید خبر غیبی ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا﴾ ثمری ندارد.

قصد ما این نیست که در این مجال، از اعجاز قرآن سخن بگوییم. اساتید و مشاهیر علوم ادب درباره اعجاز قرآن کتاب‎ها نوشته اند و این بحثی است که روزبه روز دامنه آن وسیع‎تر می‎شود و هرکدام از رشته ها و نواحی متعدّده آن محتاج به کتابی ویژه است. وجوه اعجاز قرآن منحصر به فصاحت و بلاغت نیست؛ بلکه قرآن از نواحی مختلف مانند: فصاحت و بلاغت، اسلوب، اخبار غیبی، جذبات روحی، جامعیت تعالیم و کامل بودن احکام و قوانین، بیان معارف و الهیات و علوم ماورای طبیعت، و… معجزه می ‎باشد.

قرآن، کتاب حکمت، شریعت و قانون، اخلاق، توحید و خداشناسی، تاریخ و عبرت است و اصول علوم زیست‎ شناسی، بهداشت، اقتصاد، زراعت، نجوم و حقوق مدنی، جامعه‎شناسی، روان‎شناسی و… در آن درج است.

اقبال پاکستانی چه نیک و زیبا سروده است که:

نقش قرآن چون در این عالم نشست    نقش‎های کاهن و پاپا شکست

فاش گویم آنچه در دل مضمر است    این کتابی نیست چیز دیگر است

چون به جان در رفت، جان دیگر شود    جان که دیگر شد، جهان دیگر شود

در پایان این بحث، شهادت چند تن از دانشمندان مسیحی و مادّیون را راجع به قرآن ـ ‎این کتاب بزرگ آسمانی‎ ـ ذکر می ‎کنیم:

 

گواهی بیگانگان بر عظمت قرآن

1. دکتر شبلی شمیل، لبنانی، متوفّی 1917 میلادی، مولّف کتاب الحقیقه در قصیده مشهوری که در مدح رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم دارد، می‎گوید:

دَعْ مِنْ مُحَمَّدٍ فِی صَدَى قُرْآنِهِ    مَا قَدْ نَحَاهُ لِلُحْمَهِ الْغَایاتِ

إِنِّی وَإِنْ أَک قَدْ کفَرْتُ بِدِینِهِ    هَلْ أَکفُرَنَّ بِمُحْکمِ الْآیاتِ؟!

وَمَوَاعِظُ لَوْ أَنَّهُمْ عَمِلُوا بِهَا    مَا قَیدُوا الْعُمْرَانَ بِالْعَادَاتِ

بِبَلَاغَهِ الْقُرْآنِ قَدْ خَلَبَ النُّهَى    وَبِسَیفِهِ أَنْحَى عَلَى الْهَامَاتِ

مِنْ دُونِهِ الْأَبْطَالُ فِی کلِّ الْوَرَى    مِنْ حَاضِرٍ أَوْ غَائِبٍ أَوْ آتٍ

2. ناصیف یازجی، مسیحی، متوفی 1871 میلادی نویسنده و ادیب مشهور و مولّف کتب طوق الحمامه و مجمع البحرین به فرزندش ابراهیم یازجی ـ ‎که از رهبران نهضت علمی، ادبی و لغوی عرب، حافظ قرآن و موسّس مجلّه الضیاء به شمار می‎رود ـ چنین وصیت کرده است:

إِذَا شِئْتَ أَنْ تَفُوقَ أَقْرَانَک فِی الْعِلْمِ وَالْأَدَبِ وَصَنَاعَهِ الْإِنْشَاءِ فَعَلَیک بِحِفْظِ الْقُرْآنِ وَنَهْجِ الْبَلَاغَهِ.

3. استاد سنایس می ‎گوید: قرآن، قانون عامی است که باطل از هیچ سویی به آن راه ندارد و صالح و شایسته برای هر زمان و مکان است و اگر مسلمانان به آن تمسّک جسته و طبق تعالیم و احکام آن عمل می ‎نمودند، صبح می ‎کردند درحالی که مانند گذشته بر همه امّت‎ها سیادت داشتند.

4. بوسور سمیث انگلیسی می‎ گوید: در تاریخ این موضوع، یگانه و بی ‎مانند است که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ‎کتابی آورد که آیتِ بلاغت و دستور شرایع و نماز و دین است.

5. دکتر گوستاولوبون فرانسوی می ‎گوید: تعالیم اخلاقی قرآن، برگزیده آداب عالی و خلاصه مبادی کرایم اخلاق است و از آداب انجیل، به درجات بالاتر است.

6. ادوار لوهارت می‎ گوید: نور حکمت قرآن، نوری است که بر سینه پیغمبری که برای ارشاد بشر مبعوث شد، نازل گشت و دستوری باقی گذارد که هرگز با آن گمراه نمی‎ گردند؛ قرآنی که جامع مصالح دنیا و خیر آخرت است.

7. کنت هنری دی کستری می گوید: اگر در قرآن، غیر از جلوه و روشنی معانی و جمال و زیبایی مبانی دیگری نبود، کافی بود که بر افکار مسلّط شود و قلوب را فرا گیرد.

8. ریتورت می گوید: واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعی و فلک و فلسفه و ریاضیات که در اروپا در قرن دهم رواج و رونق یافت، اقتباس از قرآن گردید و اروپا مدیون اسلام است.

9. جویث می گوید: قرآن، به جهت کثرت فصاحت و بلاغت، خواننده را به محاسن خود جذب می ‎نماید و شوق و علاقه او را به قرائت، زیاد می ‎کند.

10. دکتر موریس فرانسوی می گوید: قرآن فاضل‎ترین کتابی است که دست صناعت ازلی برای بشر پدید آورده و کتابی است که در آن شک و شبهه ای نیست.

11. بولاتیتلر می گوید: دشوار است که انسان گمان کند، قوّه فصاحت بشری دارای تأثیر قرآنی باشد. قرآن معجزه است؛ زیرا مردان زمین و فرشتگان آسمان از ساختن مثل آن عاجز و قاصرند.

12. پروفسور سیلقیو فردیو ایتالیایی می‎ گوید: بیشتر کسانی که در قرآن بحث و بررسی دارند و در تاریخ شرق متخصّص هستند و از تعصّب برکنارند؛ اجماع دارند بر اینکه: بزرگ‎ترین عمل ممکن برای خدمت بشر تا این زمان قرآن است.

13. مستر کرنیکو انگلیسی، استاد آداب عربی در دانشگاه «الیگره»، وقتی که اساتید و ادبا در مجمعی از او درباره اعجاز قرآن پرسش کردند، پاسخ داد: قرآن برادر کوچکی به نام نهج البلاغه دارد. آیا در امکان کسی هست که مانند این برادر کوچک بیاورد تا برای ما جایز باشد که در امکان آوردن مثل برادر بزرگ، سخن بگوییم.

14. لیون می گوید: در جلالت و مجد قرآن، همین بس که مرور چهارده قرن نتوانسته از آن چیزی بکاهد، و همچنان تازه و زنده است.

15. جیبوس نیز، از کسانی است که اعتراف می‎کند به اینکه: قرآن، دستور اساسی و قانون عام برای عالم اسلامی است، دین و دنیا، سیاست و اجتماع، جنگ و تجارت، دادگستری و داوری و آنچه بر آن حیات انسانی دور می ‎زند، در قوانین قرآن فراهم شده است.

16. ادموند یورک می گوید: قانون محمّدی، قانونی است که برای همگان از سلطان تا کمترین فرد مقرّر شده، و استوارترین نظام حقوقی و بزرگ‎ترین موازین علمی قضایی و عظیم‎ترین تشریع روشن و منوّری است که همانند آن در عالم، هرگز پدیدار نشده است.

17. الکس لوازون می گوید: محمّد صلی الله علیه و آله و سلم کتابی به جا گذارد که در میان مسائل علمی جدید و نوین، آیت بلاغت و سجل اخلاق و کتاب مقدّس است؛ مسئله ای که با اساس و پایه های اسلامی معارضه نماید، وجود ندارد و بین تعالیم قرآن و قوانین طبیعت مناسبت و سازگاری و مطابقت تمام برقرار است.

18. جیمس متشز می گوید: شاید قرآن از هر کتابی در عالم، بیشتر خواننده داشته باشد و به طور حتم از هر کتابی برای حفظ، آسان‎تر و تأثیرش در دل ها بیشتر است و از مزایای آن این است که هنگام شنیدن آن، دل‎ها خاشع و ایمان زیاد می‎شود.

19. لویس صابونجی، متوفّی 1928 میلادی، قصیده ای در مدح پیغمبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم سروده است که مَطْلَع آن این است:

إِلَی الْعُرْبِ وَافَی بِالرِّسَالَهِ أَحْمَدُ     وَجَاءَ بِآیاتِ الْکتَابِ یوَحِّدُ

20. عبدالله یورکی، در اشعار بسیاری رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن مجید را مدح و ستایش فراوان کرده که از آن جمله این ابیات است:

قَبَسٌ مِنَ الصَّحْرَاءِ شَعْشَعَ نُورُهُ    فَجَلَا ظَلَامَ الْـجَهْلِ عَنْ دُنْیانَا

وَمَشَی وَفِی أَرْدَانِهِ عَبَقُ الْـهُدَى    وَأَرِیجُ فَضْلٍ عَطَّرَ الْأَکوَانَا

بَثَّ الشَّرِیعَهَ مِنْ غَیاهِبِ رَمْسِهَا    فَرَعَی الْـحُقُوقَ وَفَتَّحَ الْأَذْهَانَا

مَرْحَی لِاُمِّی یعَلِّمُ سِفْرَهُ    نُبَغَاءَ یعْرُبَ حِکمَهً وَبَیاناً

تا اینکه می‎گوید:

إِنِّی مَسِیحِی اُجِلُّ مُحَمَّداً    وَرَآهُ فِی سِفْرِ الْعُلَا عُنْوَاناً

وَأُطَأْطِئُ الرَّأْسَ الرَّفِیعَ لِذِکرِ مَنْ    صَاغَ الْـحَدِیثَ وَعَلَّمَ الْقُرْآنا

إِنِّی اُبَاهِی بِالرَّسُولِ لِأَنَّهُ    صَقَلَ النُّفُوسَ وَهَذَّبَ الْوُجْدَانَا

وَلِأَنَّهُ دَاسَ الْـجَهَالَهَ وَانْتَضَی    سَیفَ الْجِهَادِ فَحَطَّمَ الْأَوْثَانَا

غیر از شخصیت‎های مذکور، دانشمندان، شعرا و ادبای دیگری مانند: «ودیع بستانی»، «خلیل مطران»، «شبلی ملاط»، «سابا زاریق» (شاعر فیحاء)، «حلیم دموس»، «تولستوی» روسی، «میس کوک» آمریکایی، «کارلایل» و «ولز» انگلیسی، «مونتیه» فرانسوی و دیگر دانشمندان بزرگ کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکایی ـ که حتّی آوردن نام آنها در این مجال امکان ندارد ـ از قرآن به بزرگی و اعجاز یاد کرده اند که یکی از اهل اطّلاع، کتابی بزرگ در این موضوع نگاشته و در آن، اعترافات بیگانگان را از هر ملّت، هر کشور و هر زبان، با همان لغات و خطّ خودشان جمع آوری کرده و کرامت اسلام، جامعیت، مزایا و مفاخر این دین حنیف را از زبان و قلم آنان شرح داده است.

وَالْفَضْلُ مَا شَهِدَتْ بِهِ الْأَعْدَاءُ.