رضا رئیسی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اگر بخواهم از میان دوستان رسانهای و اهالی سیاست که رفاقت و سر سلامتی با آنان دارم، یک نفر را به عنوان پیچیدهترین شخصیت و غیرقابل پیشبینی ترین فرد برگزینم، بی هیچ مکث و طمانینهای دست روی نام این دوست 16،17 ساله می گذارم.
در همه این سالهای سپری شده، بارها و بارها شاهد بحث های تند و تیز او با نزدیکترین رفقایش بوده ام و می دانم اگر هیچ چیز او قابل پیشبینی نباشد، حداقل او برخلاف بسیاری از سیاستمداران و رسانه ای های مدعی، به معنای اخص کلمه نقد پذیر است و در این زمینه سعه صدر بالایی دارد و عطف به همین رویکرد مسبوق به سابقه، این چند سطر را که چند صباحی است می خواستم خطاب به او بنویسم به بهانه واکنش های چند روز اخیرش قلمی کرده و در سایت خودش انتشار می دهم.
بسیاری از مخاطبان عام و شهروندان غیر سیاسی، پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری با نام او آشنا شده و با تعابیری چون چهره نزدیک رسانه ای به مسعود پزشکیان او را شناخته اند.
این عنوان و عناوین مشابه به کار رفته در رسانه های داخلی و خارجی پیرامون او به نزدیکی بیش از یک دهه ای او به مسعود پزشکیان در دوران نمایندگی مجلس باز می گردد که او را به مورد وثوقترین چهره رسانه ای به نماینده مردم تبریز در پایتخت سیاسی ایران و در منظر اهالی رسانه تبدیل کرده بود.
با تایید صلاحیت غیر منتظره پزشکیان در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، شفیعیان همانند همیشه آستین ها رابالا زد و به کارزار انتخاباتی پزشکیان پیوست و در کنار یکدیگر و از نزدیک شاهد تلاش های او در این زمینه بودیم.
اما به هر دلیل که جای آن در این مقال نمی گنجد، علی اصغر شفیعیان بعد از پیروزی پزشکیان و بر خلاف انتظار همگانی، سمت و مسئولیت رسمی در دولت و حداقل در حوزه تخصصی خود یعنی رسانه نگرفت.
اما این تازه آغاز مسیری متفاوت برای شفیعیان بود که محل بحث و مداقه در این نوشتار است.
شفیعیان در شبکه های اجتماعی شخصی خود، بهخصوص در توییتر، در حمایت از دولت و شخص مسعود پزشکیان نه تنها کناره گیری و عافیت طلبی نکرد که در بسیاری از فراز و فرودهای رخ داده چند ماه اخیر، بیشتر از هر صاحب منصبی در دولت، برای دولت مستقر سینه چاک کرده و به دفاع تمام عیار از آن پرداخت و تا جایی پیش رفت که صدای اعتراض دوست و دشمن به هوا خاست که چرا چنین بی محابا و بی مکث و دریغ از عملکردهای گاه ناصواب و اشتباه دولت دفاع می کنی؟!
هر چند ناگفته نماند که در مقاطعی هم از برخی عملکردهای دولتمردان انتقاد در لفافه داشت اما رویکرد کلی حمایت بی چون و چرا و تمام عیار بهخصوص در مواردی بود که با حساسیت افکار عمومی روبرو بود اما او ترجیح میداد جانب دولت را گرفته و ایراد را متوجه دیگران کند.
برای ساده نگاری موضوع به دو اتفاق اخیر، یعنی استیضاح همتی و استعفای ظریف اشاره می کنم تا موضوع برای مخاطبان ملموس تر شود.
علی اصغر شفیعیان در ماجرای استیضاح همتی به جای انتقاد از طراحان استیضاح و سیاسی کاری مشخص آنان در شرایط خاص فعلی، به انتقاد از رویکرد همتی و تیم همراه او در واکنش رسانه ای به استیضاح پرداخته و از آنچه آن را رویکرد تندروانه آنان خواند به انتقاد پرداخت!
در سوی مقابل نگارنده معتقد است که معاونت پارلمانی و تیم اطلاع رسانی دولت با ضعف ساختاری و ناکارآمدی در ابراز وظایف بدیهی خود، نقش عمده ای در موفقیت و کامیابی تندروها در پیشبرد پروژه استیضاح داشتند اما اینجا هم شفیعیان که خود هیچ دخل و تصرفی در این ساختارهای معیوب و فشل ندارد، ترجیح داد به جای بازخواست و انتقاد از آنان، شخص همتی و اطرافیانش را مورد نکوهش و شماتت قرار دهد.
در ماجرای استعفای ظریف نیز که جو عمومی و حامیان دولت که از آنان با عنوان سرمایه اجتماعی یاد می شود، متاثر شده و اذهان عمومی جریحه دار بود، به جای انتقاد از پدید آورندگان این وضعیت ترجیح داد با کنایه ظریف را به احساسی بودن و عدم تسلط سیاسی، بنوازد در حالی که استعفای او به توصیه رئیس قوه قضائیه و برای خنثی سازی حملات و هجمه ها علیه دولت انجام پذیرفته و اصلا موضوعیت احساسی نداشت.
اتفاقا کسانی در دولت نیز طی این چند ماه فضا را برای ظریف تیره و تار کرده بودند که او اشارتی هم در توییت خود در خصوص استعفا داشت و از حسن اتفاق همین چهره ها از علل اصلی دورمانی او از دولت بوده اند.
اما مشخص و معلوم نیست چرا شفیعیان به جای کنایه و انتقاد از آنها که دولت مورد التفات او را نیز به مخمصه کشانده اند غیر از آنکه شخص او را نیز نواخته اند، ترجیح می هد به ظریف کنایه بزند و افکار عمومی را بیش از پیش نسبت به خود بشوراند!
به معنی ساده و همگانی فهم، او ترجیح می دهد منفور و مورد انتقاد افکارعمومی باشد و چنین چهره ای از خود ترسیم کند اما به دفاع بیهوده نه آن هم از نقاط قوت و چهره های شاخص و کاربلد دولت که از کسانی یا اتفاقاتی بپردازد که خود هم در نهانگاه خود می داند جای توجیه و دفاع ندارند و جز هزینه برای دولت ندارند.
باز اگر موضوع علقه و علاقه به شخص پزشکیان هم بود، قاعدتا او نباید به دفاع غیر ضروری کسانی میپرداخت که در لباس دوست بار دولت هستند نه یار آن.
و این درست همان چیزی است که در رویکردهای چند ماه اخیر شفیعیان مایه تعجب و بهت و حیرت است و همانگونه که در ابتدای نوشتار بدان اشاره و تصریح کردم، نمی توانم آن را بفهمم و او را برای من شخصیت پیچیدهای کرده است.
شاید او خود را در قالب کاراکتر منفی و شخصیت ضد رسانهای برای حمایت از دولت تعریف کرده تا ضربهگیر انتقادات باشد و به زعم خودش سد دفاعی و حمایتی از چهره ای که او را در میان سیاستمداران اصلح و مقبول یافته است اما بی تعارف این مصداق دوستی خاله خرسه و نقض غرضی آشکار است!
اینگونه نه پزشکیان و دولتش در نهایت منتفع شده و پیش حامیان اجتماعی مقبول و سربلند خواهند بود نه آنکه خود شفیعیان از آن جایگاه پیش داشته و تاثیرگذاری در فضای رسانه ای بهرهمند خواهد بود و کسی هم این واکنش ها را به حساب رادمردی و حمایت بی دریغ وی از دولت و پزشکیان علیرغم ناملایماتی که بر او رفته، نخواهد دید.
دفاع بد یک دوست، گاهی بدتر از حمله خوب یک دشمن، یک ساختار را آسیبپذیر و درگیر در مخاطرات میکند و گاهی فضلیت سکوت برتر از هر سخنوری است، کاش دوست عزیز ما این نکته را به فراست دریابد.
انتهای پیام