گروه سیاست سایت فردا: حامیان دولت مسعود پزشکیان در یک شوک فرو رفته اند چرا که در روز یکشنبه دوازدهم اسفند ماه، دو عضو مهم کابینه را از دست دادند. در حالی که جلسه استیضاح عبدالناصر همتی با خروج او از کابینه به پایان رسید، لحظاتی پس از اذان مغرب و افطار اولین روز ماه رمضان، خبر استعفای محمد جواد ظریف ابتدا به صورت شایعه و سپس توسط خود او منتشر شد. ریشه استعفای ظریف، غیرقانونی بودن حضور وی به عنوان معاون رییس جمهور بوده که آن طور که خودش می گوید بعد از گفت و گو با محسنی اژه ای آن را علنی کرده است.
عمده حامیان دولت، سیاست وفاق پزشکیان با اصول گرایان را شکست خورده و ناموفق می دانند و معتقدند که رییس جمهور نباید با مخالفانش وفاق می کرد. از نظر طیف گسترده ای از اصلاح طلبان در پروژه وفاق تنها پزشکیان به توافق پایبند است و مخالفانش در مقابل او پیشروی می کنند و مسیر را تا استعفای پزشکیان ادامه می دهند. این طیف، همتی و ظریف را دو چهره نمادین دولت می دانند که در نقطه مقابل برخی از اعضای دولت قبل و حلقه سعید جلیلی قرار دارند. و خروج آنها از دولت زمینه ساز شکست دولت چهاردهم خواهد بود. به نظر می رسد که نسخه نهایی این طیف در نهایت رادیکال شدن پزشکیان است که یا استفاده از چهره ها و سیاست های رادیکال در دولت را توصیه می کند یا استعفای مسعود پزشکیان را.
در سمت مقابل، مخالفان دولت که عمدتا اعضای ستاد جلیلی در انتخابات تیر ماه بوده اند اما متشکل و منسجم عمل می کنند و در پوشش نابسامانی بازار ارز بدون حتی اشاره ای به نوع مدیریت رییس بانک مرکزی توانستند علاوه بر جمع حدودا ۱۰۰ نفره خود، بیش از ۸۰ نماینده را هم همراه کنند و همتی را از ساختمان باب همایون کنار بگذارند. در این میان البته پاسخ نیافتن درست درباره دلایل افزایش قیمت ارز و ایجاد نشدن چشم انداز برای آینده اقتصاد از سوی همتی هم از دلایل اصلی رای آوردن استیضاح بود. نوع بیان پزشکیان هم چیز جدیدی برای نمایندگان نداشت و قدم رو به جلویی محسوب نشد. به همین دلیل می توان گفت که گرچه استیضاح همتی توسط حلقه ای سیاسی شروع و دنبال شد اما فضای عمومی نمایندگان را همراه کرد.
این طیف از نمایندگان مخالف دولت پزشکیان در ظاهر، کنار رفتن همتی و ظریف را کمک به دولت عنوان می کنند اما لحن و ادبیاتی متفاوت از خیرخواهی دارند و در کلام و عمل شان کمتر همراهی با راهبرد « موفقیت دولت، موفقیت کشور است»، دیده می شود. به نظر می رسد هسته اصلی این طیف حرکت خود را به قصد تصاحب دولت ادامه دهند و این کار را با خالی شدن چند وزیر دیگر از دولت پی بگیرند.
در این میان اما دولت در سطح انسجام ایده و عملکرد از مخالفانش عقب تر است و در مدت اخیر اگر چه در حوزه های فرهنگی و اجتماعی دستاوردهایی داشته اما در حوزه اقتصادی چندان وضعیت مناسبی ندارد. لحن و کلام رییس جمهور خسته است و گرچه قصد جدال و منازعه ندارد اما به مجموعه دولت حس اقتدار نمی دهد. از پروژه در دولت خبری نیست و کارگزاران ذیل ایده واحد و پاستور قوی عمل نمی کنند. تصویر کلی دولت یک تصویر منسجم و شکوهمند و یا حداقل منظم نیست و ممکن است با ادامه این روند معنای خود را از دست دهد. در این شرایط دولت اولا در سطح داخلی نیاز به انسجام دارد و نیازمند بازآرایی مدیریتی است. ثانیا در سطح سیاسی نیازمند توضیح معنا و ادامه خود است. منطقی ترین کار در این شرایط تمرکز بر پروژه هایی است که بیشترین نفع اقتصادی را برای جامعه دارد. گرچه کار آسان و راحتی هم نیست.