شناسهٔ خبر: 71648292 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

رازهای اجتماعی در جزء اول قرآن کریم: نفاق عامل فساد است / حق را با باطل مياميزيد / رفتار خوب با همه مردم: مومن و غیر مومن

صاحب‌خبر -

شفقنا – برخی از آیات جزء اول قرآن کریم به مسئولیت های اجتماعی هر فرد اشاره میکند،این آیات، مسئولیت‌های اجتماعی انسان را در قبال خداوند، خانواده، جامعه و حقیقت بیان می‌کنند. از جمله این مسئولیت‌ها می‌توان به وفای به عهد، رعایت عدالت، حسن معاشرت و پرهیز از نفاق و ریا اشاره کرد. این آیات به ما یادآوری می‌کنند که انسان‌ها باید در گفتار و عمل خود صادق باشند و به اصول اخلاقی پایبند بمانند.

در ادامه باتوجه به تفسیر المیزان و نور و ترجمه قران کریم ، برخی از آیاتی که مسئولیت اجتماعی هرفرد را گوشزد میکند انتخاب گردیده است:

سیمای منافق در قرآن

«11»وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ

هرگاه به آنان(منافقان)گفته شود در زمین فساد نکنید،می گویند:همانا ما اصلاحگریم.

پیام ها(تفسیر نور):

1-گرچه منافقان پندپذیر و نصیحت خواه نیستند،ولی بهتر است آنها را مؤعظه و نهی از منکر کرد. «قِیلَ لَهُمْ»

2-نفاق،عامل فساد است. «لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ»

نکته ها:

در یک بررسی اجمالی از آیات قرآن در می یابیم که نفاق،آثار و عوارض بدی در روح، روان،رفتار و کردار شخص منافق ایجاد می کند که او را در دنیا و قیامت گرفتار می سازد. قرآن در وصف آنها می فرماید:

  • دچار فقدان شعور واقعی می شوند.
  • اندیشه و فهم نمی کنند.
  • دچار حیرت و سرگردانی می شوند.
  • چون اعتقاد قلبی صحیحی ندارند،وحشت واضطراب و عذابی دردناک دارند.

پیام ها:

1-مسلمانان باید به ترفندها و شعارهای به ظاهر زیبای منافقان،آگاه شوند.«الا»

2-بلندپروازی و خیال پردازی مغرورانه ی منافق،باید شکسته شود. «إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»

3-منافقان دائماً در حال فساد هستند. «هُمُ الْمُفْسِدُونَ»

4-زرنگی اگر در مسیر حقّ نباشد،بی شعوری است. «لا یَشْعُرُونَ»

«13»وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ

وچون به آنان گفته شود،شما نیز همان گونه که(سایر)مردم ایمان آورده اند ایمان آورید،(آنها با تکبّر وغرور)گویند:آیا ما نیز همانند ساده اندیشان و سبک مغزان،ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید! آنان خود بی خردند،ولی نمی دانند.

پیام ها:

1-ارشاد و دعوت اولیای خدا،در منافقان بی اثر است. «قِیلَ… أَ نُؤْمِنُ»

2-منافقان،روحیّه امتیاز طلبی و خود برتربینی دارند. «أَ نُؤْمِنُ» 3-تحقیر مؤمنان،از شیوه های منافقان است. «کَما آمَنَ السُّفَهاءُ»

(ایمان داشتن و تسلیم خدا بودن،در نظر منافقان سبک مغزی است.)

4-مسلمانان باید هوشیار باشند تا فریب ظواهر را نخورند. «أَلا»

5-در فرهنگ قرآن،تسلیم حقّ نشدن،سفاهت است. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»

6-باید غرور متکبرانه منافق،شکسته وبا آن مقابله شود. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»

7-افشای چهره دروغین منافق،برای جامعه اسلامی ضروری است. «هُمُ السُّفَهاءُ»

8-بدتر و دردآورتر از هر دردی،جهل به آن درد است. «لکِنْ لا یَعْلَمُونَ»

«14»وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ

وچون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند:ما(نیز همانند شما)ایمان آورده ایم.ولی هرگاه با(همفکران)شیطان صفت خود خلوت کنند، می گویند:ما با شما هستیم،ما فقط(اهل ایمان را)مسخره می کنیم.

نکته ها:

«شیطان»از«شَطَن»به معنای دور شده از خیر است و به هرکس القای انحراف کند، اطلاق شده وبه انسان های بدکار و دور از حقّ نیز گفته می شود.

پیام ها:

1-منافق،نان را به نرخ روز می خورد. «قالُوا آمَنّا… قالُوا إِنّا مَعَکُمْ»

2-گرچه اظهار ایمان برای مسلمانی کافی است،ولی باید مواظب عوامل نفوذی بود. «قالُوا آمَنّا»

3-منافق،شهامتِ صداقت ندارد واز مؤمنان ترس و هراس دارد. «خَلَوْا»

تماس وارتباط منافقان با مؤمنان،آشکار وعلنی است ولی تماس آنان با کفّار یا سران و رهبران خود،سرّی و محرمانه،در نهان و خلوت صورت می گیرد.

4-دوستان منافقان،شیطان صفت هستند.«شیاطینهم»

5-کفّار و منافقان با همدیگر ارتباط تشکیلاتی دارند و منافقان از آنان خطّ فکری می گیرند.«شیاطینهم»

6-منافقان،مؤمنان را به استهزا می گیرند. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»

«20»یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

نزدیک است که برق،نور چشمانشان را برباید.هرگاه که(برق آسمان در آن صحرای تاریک وبارانی)برای آنان بدرخشد،در آن حرکت کنند،ولی همین که تاریکی،ایشان را فرا گرفت بایستند.واگر خداوند بخواهد،شنوایی و بینایی آنان را(از بین)می برد،همانا خداوند بر هر چیزی تواناست.

منافق در عقیده وعمل،برخورد وگفتگو،عکس العمل هایی را از خود نشان می دهد که در این سوره وسوره های منافقون،احزاب،توبه،نساء و محمّد آمده است.آنچه در اینجا به مناسبت می توان گفت،این است که منافقان در باطن ایمان ندارند،ولی خود را مصلح و عاقل می پندارند.با همفکران خود خلوت می کنند،نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است.نسبت به مؤمنان عیب جو و نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله موذی اند.از جبهه فراری و نسبت به خدا غافل اند.افرادی یاوه سرا،ریاکار،شایعه ساز و علاقمند به دوستی با کفارند.ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان،محرومیّت است.نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی وفایند،نسبت به خیراتی که به مؤمنان می رسد نگران،ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند.امر به منکر ونهی از معروف می کنند.قرآن در برابر این همه انحراف های فکری وعملی می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»

 

  • مسئولیت در قبال عهد و پیمان
  • مسئولیت در قبال حقیقت

40- يا بنى اسرئيل اذكروا نعمتى التى انعمت عليكم و اوفوا بعهدى اوف بعهدكم و اياى فارهبون

41- و آمنوا بما انزلت مصدقا لما معكم و لا تكونوا اول كافر به و لا تشتروا بآياتى ثمنا قليلا واياى فاتقون

42- و لا تلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و انتم تعلمون

43- و اقيموا الصلوه و آتوا الزكوه و اركعوا مع الراكعين

44- اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسكم و انتم تتلون الكتب افلا تعقلون

ترجمه آيات :

اى پسران اسرائيل نعمت مرا كه به شما ارزانى داشتم بياد آريد و به پيمان من وفا كنيد تا به پيمان شما وفا كنم و از من بيم كنيد (40) به قرآنى كه نازل كرده ام و كتابى را كه نزد خود شما است تصديق مى كند بگرويد و شما نخستين منكر آن مباشيد و آيه هاى مرا به بهاى ناچيز مفروشيد و از من بترسيد (41) شما كه دانائيد حق را با باطل مياميزيد و آنرا كتمان مكنيد (42) نماز كنيد و زكات دهيد و با راكعان ركوع كنيد(43) شما كه كتاب آسمانى ميخوانيد چگونه مردم را به نيكى فرمان ميدهيد و خودتان را از ياد مى بريد چرا بعقل در نمى آئيد (44).

تفسیر المیزان:

خداى سبحان در اين آيات عتاب ملت يهود را آغاز كرده ، و اين عتاب در طى صد و چند آيه ادامه دارد، و در آن نعمتهائى را كه خدا بر يهود افاضه فرمود، و كرامتهائى را كه نسبت به آنان مبذول داشت ، و عكس العملى كه يهود بصورت كفران و عصيان و عهدشكنى و تمرد و لجاجت از خود نشان داد، بر مى شمارد، و با اشاره به دوازده قصه از قصص آنان تذكرشان ميدهد، قصه نجاتشان از شر آل فرعون ، شكافته شدن دريا، و غرق شدن فرعونيان ، و قصه ميعاد در طور، و قصه گوساله پرستى آنان ، بعد از رفتن موسى بميقات ، و قصه مامور شدنشان بكشتن يكديگر، و داستان تقاضاشان از موسى كه خدا را بما نشان بده تا علنى و آشكارا او را ببينيم ، و به كيفر همين پيشنهادشان ، دچار صاعقه شدند، و دوباره زنده گشتند، تا آخر داستانهائيكه در اين آيات بدان اشاره شده ، و سرتاسر آن پر است از عنايات ربانى ، و الطاف الهى .

و نيز بيادشان مى آورد: آن ميثاقها كه از ايشان گرفت ، و ايشان آن ها را نقض كرده ، و پشت سر انداختند، و باز گناهانى را كه مرتكب شدند، و جرائمى را كه كسب كردند، و آثاريكه در دلهاشان پيدا شد، با اينكه كتابشان از آنها نهى كرده بود، و عقولشان نيز برخلاف آن حكم مى كرد، بيادشان مى اندازد، و يادآوريشان مى كند: كه بخاطر آن مخالفت ها چگونه دلهاشان دچار قساوت ، و نفوسشان در معرض شقاوت قرار گرفت ، و چگونه مساعيشان بى نتيجه شد.

(و اوفوا بعهدى ) الخ ، كلمه عهد در اصل بمعناى حفاظ است ، و همه معانى آن از اين يك معنا مشتق شده مانند عهد بمعناى ميثاق ، و عهد بمعناى سوگند، و بمعناى وصيت ، و بمعناى ديدار، و بمعناى نزول ، و امثال آن . #(فارهبون )، كلمه رهبت بمعناى خوف ، و مقابلش كلمه رغبت است .

(و لا تكونوا اول كافر به )، يعنى از ميان اهل كتاب ، و يا ميان اقوام گذشته ، و آينده تان ، شما كفر بقرآن را آغاز مكنيد، بگذاريد كسانى بدان كفر بورزند كه بهمه كتابهاى آسمانى كفر مى ورزند، و آن كفار مكه هستند، كه قبل از يهود بقرآن كفر ورزيده بودند.

حسن معاشرت
83- و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا اللّه و بالولدين احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين و قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة ثم توليتم الا قليلا منكم و انتم معرضون
و ياد آوريد هنگامى را كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و نيكى كنيد درباره پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران و بزبان خوش با مردم تكلم كنيد و نماز بپاى داريد و زكوة مال خود بدهيد پس شما عهد را شكستيد و روى گردانيديد جز چند نفرى و شمائيد كه از حكم و عهد خدا برگشتيد. (83)

 

رعايت ترتيب در طبقاتي كه امر به احسان آنها شده است 

تفسیر المیزان:نكته ديگريكه در آيه رعايت شده ، اين است كه در طبقاتيكه امر باحسان بآنان نموده ، ترتيب را رعايت كرده ، اول آن طبقه اى را ذكر كرده ، كه احسان باو از همه طبقات ديگر مهم تر است ، و بعد طبقه ديگريرا ذكر كرده ، كه باز نسبت بساير طبقات استحقاق بيشترى براى احسان دارد، اول پدر و مادران را ذكر كرده ، كه پيداست از هر طبقه ديگرى باحسان مستحق ترند، چون پدر و مادر ريشه و اصلى است كه آدمى بآن دو اتكاء دارد، و جوانه وجودش روى آن دو تنه روئيده ، پس آندو از ساير خويشاوندان بآدمى نزديك ترند. بعد از پدر و مادر، ساير خويشاوندان را ذكر كرده ، و بعد از خويشاوندان ، در ميانه اقرباء، يتيم را مقدم داشته ، چون ايتام بخاطر خوردسالى ، و نداشتن كسيكه متكفل و سرپرست امورشان شود، استحقاق بيشترى براى احسان دارند، (دقت بفرمائيد).

كلمه (يتامى) جمع يتيم است ، كه بمعناى كودك پدر مرده است ، و بكودكى كه مادرش مرده باشد، يتيم نميگويند، بعضى گفته اند: يتيم در انسانها از طرف پدر، و در ساير حيوانات از طرف مادر است .

كلمه (مساكين) جمع مسكين است ، و آن فقير ذليلى است كه هيچ چيز نداشته باشد، و كلمه (حسنا) مصدر بمعناى صفت است ، كه بمنظور مبالغه در كلام آمده ، و در بعضى قرائتها آن را (حسنا) بفتحه حاء و نيز فتحه سين خوانده شده است ، كه بنا بر آن قرائت ، صفت مشبهه ميشود، و بهر حال معناى جمله اين استكه (بمردم سخن حسن بگوئيد)، و اين تعبير كنايه است از حسن معاشرت با مردم ، چه كافرشان ، و چه مؤمنشان ، و اين دستور هيچ منافاتى با حكم قتال ندارد تا كسى توهم كند كه اين آيه با آيه وجوب قتال نسخ شده ، براى اينكه مورد اين دو حكم مختلف است ، و هيچ منافاتى ندارد كه هم امر بحسن معاشرت كنند، و هم حكم بقتال ، همچنانكه هيچ منافاتى نيست در اين كه هم امر بحسن معاشرت كنند، و هم در مقام تاءديب كسى دستور بخشونت دهند.

انتخاب شفقنا از تفسیر المیزان و تفسیر نور