عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – دیدار اخیر سران امریکا و اوکراین در کاخ سفید، ترامپ صحنه بی سابقه ای از جر و بحث ، پرخاش و بی احترامی و تحقیر را علیه زیلنسکی به نمایش گذاشت.
ترامپ با کلمات تند و تن صدای بلند، زیلنسکی را متهم کرد که به دنبال صلح نیست. اشاره به جنگ روسیه علیه اوکراین و تلاش های ترامپ برای توقف آن است. ترامپ با تهدید به قطع حمایت از اوکراین گفت که زیلنسکی قدردان حمایت های امریکا نیست.
در نهایت ، توافقنامه معادن اوکراین میان سران دو کشور امضا نشد و زیلنسکی هم از کاخ سفید، اخراج شد.
اول – آنچه از رفتار و گفتار ترامپ در دیدار زیلنسکی در کاخ سفید دیدیم بخشی از شخصیت و الگوی اوست. آن کس که ترامپ و شخصیت وی را بشناسد قطعا از آنچه دید تعجب نمی کند زیرا ترامپ همین است که دیدیم. اشتباه آنجاست که ترامپ را با دیگر روسای امریکا یا دیگر سران جهان مقایسه کنیم یا انتظار حرکت و کلام محترمانه و مودبانه از او داشته باشیم.
دیدار جنجالی ترامپ – زیلنسکی ، صفحه دیگری از ترامپ را در مقابل جهانیان به نمایش گذاشت؛ صفحه ای که گرچه همه را شگفت زده کرد اما ثابت کرد در دنیای ترامپ جای هیچ تعجبی نیست و هر آن باید انتظار رفتار نامحترمانه تر و غیراخلاقی تری از وی داشت.
چیزهایی مثل احترام، اخلاق، جایگاه، پرستیژ، صداقت، تعهد، راستی، حقوق بشر، قانون مداری، کرامت و موارد مشابه، هیچ ارزشی نزد ترامپ و جماعتش ندارد.
دوم – برای شناخت دلیل رفتار ترامپ و یارانش باید وارد جهان بینی و کانال نگاه آنها شد. از نظر ترامپ، حتی اگر بدترین اتفاق هم رخ دهد باز هم آسیبی به منافع ملموس (مالی – اقتصادی) آمریکا وارد نمی شود. فرض کنیم روسیه بتواند شهر کی یف و کل کشور اوکراین را اشغال و آن را به خاک خودش اضافه کند در این صورت چه اتفاقی برای امریکا رخ می دهد؟ هیچ.
همانطور که سقوط افغانستان به دست طالبان، اتفاق مهمی برای امریکا نبود بلکه در مقابل هم امریکا را از کشته شدن نظامیانش در این کشور نجات داد و به حضور نظامیان امریکایی و درگیری آنها در جایی چند هزار کیلومتر آن طرف تر پایان داد؛ هم هزینه های مالی بی سرانجام و بحرانی بی پایان را خاتمه داد. همانطور که دهها سال قبل هم سقوط ویتنام جنوبی به دست ارتش ویتنام شمالی و فرار ارتش امریکا از این کشور، منجر به اتفاق مهمی برای منافع امریکا نشد بلکه اکثریت افراد جهان و امریکا هم اکنون نه آن حوادث را به یاد دارند نه اهمیتی برای آن قائل هستند بلکه ویتنام امروز (ویتنام شمالی دیروز) حالا به یکی از شرکای تجاری و بی سرو صدای امریکا تبدیل شده است.
فرض کنیم چین با حمله نظامی بتواند جزیره تایوان را بگیرد و آن را به خاک و حاکمیت خود اضافه کند در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ هیچ. همانطور که چندی پیش حاکمیت دولت پکن بر هنگ کنگ، تکمیل شد و تاثیری بر منافع کلان امریکا و اروپا نگذاشت.
از نگاه ترامپ و حامیانش، زیلنسکی رئیس جمهوری اوکراین توانست موضوع حمله نظامی روسیه به اوکراین را به موضوع جهانی تبدیل و حمایت غرب را پشت سر خود تجمیع کند و همزمان، ضربات و آسیب های بزرگی را به طرف روسی وارد سازد البته هیچ کدام از این ضربات و آسیب ها، ماشین جنگی روسیه در اوکراین را متوقف نکرد و مانع از اشغال خاک اوکراین به دست ارتش روس نشد.
در حالی که جنگ روسیه علیه یکی از همسایگانش، شایستگی چنین حمایت هایی از غرب و ورود به چنین نزاعی با روسیه را ندارد.
این زیلنسکی بود که توانست با ایجاد فضای جدید، حمایت از اوکراین و تحریم روسیه را به یک پارادایم و اصل اساسی در بخش های مهمی از جهان تبدیل و حمایت های مالی و تسلیحاتی و دیپلماتیک امریکا و اروپا و هم پیمانان آنها را برای کشورش در برابر روسیه جلب کند. این چیزی بود که مقامات روسیه پیش بینی نمی کردند.
فضا به شکلی تغییر کرد که حمایت از اوکراین و مخالفت با روسیه، به یک اصل اساسی در جهان غرب تبدیل شد و علاوه بر فضای سیاسی، به همه فضاهای ورزشی فرهنگی اقتصادی حقوقی و بین المللی و ... نیز گسترش یافت و زمینه را برای انزوای روسیه و پوتین فراهم کرد. تحریم های بی سابقه و بزرگ علیه روسیه نیز در نتیجه همین فضا اعمال شد.
کافی است جنگ کنونی روسیه علیه اوکراین را با حمله نظامی روسیه به گرجستان در سال 2008 مقایسه کنیم. در این جنگ، ارتش روسیه توانست دو منطقه از خاک گرجستان را جدا کند و به انها استقلال دهد. آنها به دو کشور جدید تبدیل شدند گرچه به جز انگشت شمار، کشوری در جهان آنها را به رسمیت نمی شناسند. نتیجه ای شبیه آنچه روسیه با اوکراین انجام داد.
روسیه در حمله سال 2008 به گرجستان، 2 منطقه شمالی این کشور را تصرف و آنها را از خاک گرجستان جدا کرد. روسیه به این دو منطقه استقلال داد و آنها را به دو کشور مستقل تبدیل کرد.
شرایط گرجستان و اوکراین از نظر انقلاب حامیان غرب و وجود دولت غرابگرا هم مشابه است. در زمان جنگ روسیه علیه گرجستان، دولت غربگرا در گرجستان مستقر بود. چند سال قبل از این، در انقلاب مردمی، دولت حامی روسیه سرنگون شد و دولتی غربگرا بر سر کار آمد اما به هیچ عنوان شاهد حمایت بزرگ و جهانی از گرجستان و تحریم روسیه نبودیم.
بخشی از تفاوت را باید در شخص زیلنسکی رئیس جمهوری اوکراین دانست که توانست افکار عمومی کشورهای غربی و موضع این دولت ها را به سمت حمایت همه جانبه و بی سابقه از اوکراین و اقدام علیه روسیه جلب کند.
از نگاه ترامپ، زیلنسکی توانست صدها میلیارد دلار کمک مالی از امریکا و اروپا کسب کند و روابط غرب و هم پیمانان آنها را با روسیه خراب کند در حالی که جنگ اوکراین، به امریکا مربوط نیست و حداکثر، مسئله اروپاست که انها باید آن را حل کنند ولی امریکا نباید خط مقدم باشد. از نگاه ترامپ، اوکراین، ارزش حمایت های مالی و پرداخت های پولی و خراب کردن رابطه با روسیه را ندارد.
ضمن اینکه مخالفت ها و نظرات زیلنسکی می تواند مانعی در برابر توافق روسیه - آمریکا برای پایان دادن به جنگ اوکراین باشد. ترامپ قصد دارد از کیسه اوکراین به روسیه امتیاز دهد و زیلنسکی می تواند مانع شود. همچنین بعید نیست ترامپ و پوتین بر سر قربانی کردن زیلنسکی نیز به توافق رسیده باشند. جنگ روسیه علیه اوکراین به تقابل و نزاع سران دو کشور (پوتین - زیلنسکی) هم تبدیل شده است.
فرض کنیم در مذاکرات مستقیم و دوجانبه وزیران خارجه امریکا و روسیه در عربستان سعودی، یکی از شرایط توافق برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، کنار گذاشتن ولودیمیر زیلنسکی تعیین شده باشد. شخص زیلنسکی هیچ ارزشی برای دولت ترامپ ندارد اما با حذف او هم به یکی از خواسته های روس ها و پوتین محقق می شود هم یکی از نشانه های پیروزی برای پوتین خواهد بود. هم امریکا امتیازی از سبد اوکراین داده و امتیازی در مقابل گرفته باشد. برای ترامپ پایان جنگ اولویت است و نه زیلنسکی یا تضمین امنیت اوکراین.
سوم – برندگان این دیدار جنجالی را باید ترامپ و پوتین دانست.
گرچه رفتارهای ترامپ ، غیراخلاقی و نامحترمانه و توهیم آمیز بود اما از نگاه حامیانش در امریکا، کاملا مثبت است.
تمرکز ترامپ بر حامیانش و کسب رضایت آنهاست. همانطور که در گذشته، رفتن ترامپ به دادگاه و محاکمه او یا اثبات دروغ گویی و همه رفتارها و گفتارهای زشت و شرم آورش، تنها باعث شد ترامپ بیش از پیش، در تمرکز نگاه ها قرار بگیرد و نزد حامیانش، عزیزتر شود.
هیچ دیداری با رهبران خارجی در کاخ سفید بیش از دیدار ترامپ – زیلنسکی در جهان دیده نشد و مورد توجه قرار نگرفت. همین برای ترامپ یک پیروزی است. همانطور که وقتی او به دادگاه می رفت و به اتهاماتش پاسخ می داد.
هر چیزی که به افزایش شهرت و جلب توجه ها به ترامپ اضافه کند مثبت یا منفی، حتما به سود ترامپ خواهد بود. به ویژه که او در این دیدار، از موضع بالا به تحقیر میهمان و رئیس جمهوری دیگری پرداخت. حامیانش، چنین چیزی را دوست دارند هر چند از نگاه اخلاقی نادرست باشد.
ترامپ در دیدار با زیلنسکی نه در قامت یک رئیس کشور، بلکه به عنوان سردسته اراذل و اوباش ظاهر شد و در این نقش خوب بود. از دید افرادی با چنین ذهنیت و نگاهی، ترامپ تحسین برانگیز است.
ترامپ و معاونش جی دی ونس در دیدارهای دوجانبه با سران کشورها، رویه مختلف و البته غیرمحترمانه ای را در پیش گرفته است. در دیدارش با عبدالله دوم پادشاه اردن و استامر کر نخست وزیر بریتانیا هم بخش هایی از رفتارهای نامحترمانه بروز کرد اما در دیدار با زیلنسکی به اوج رسید.
از نگاه ترامپ، رفتارهای نامحترمانه، ابزار فشار بر سران کشورهاست و آنها بیش از پیش از او خواهند ترسید. ابزار فشار و مجازات جدیدی حالا در دستان ترامپ قرار گرفته و آن، حملات لفظی و توهین و تحقیر سران کشورها در کاخ سفید است.
پوتین، دیگر برنده این دیدار بود چرا که دشمنش (زیلنسکی) مورد تحقیر و توهین قرار گرفت. تنش و اختلاف میان آمریکا و اوکراین به این معنی است که اوکراین مهمترین وبزرگترین حامی سیاسی – مالی – تسلیحاتی اش را دست خواهد داد و این خبر خوبی برای پوتین و روسیه است.
زیلنسکی و اوکراین بازنده این دیدار بودند. رئیس جمهوری اوکراین باید محتوای این جلسه را پیش بینی و برای آن برنامه ریزی می کرد. اگر چنین رفتاری از ترامپ پیش بینی می شد چرا برای مقابله و جلوگیری از آن فکری نکرد. اگر پیش بینی نشده بود که این خود نقطه ضعف بزرگتری است.
دیدار ترامپ - عبدالله دوم پادشاه اردن در کاخ سفید - ترامپ به شدت عبدالله دوم را تحت فشار قرار داد
این همان اشتباهی است که عبدالله دوم پادشاه اردن هم مرتکب شد و بدون پیش بینی و برآورد قبلی به دیدار ترامپ رفت و با چالش جدی و فشار زیادی روبه رو شد و شکست خورده از این نشست بیرون آمد. ترامپ آنچنان پادشاه دوم را تحت فشار و در منگنه قرار داد که نشانه های ترس و اضطراب در چهره او نمایان شد. کار به جایی رسید که پادشاه دچار تیک عصبی شد و بارها چشمان خود را باز و بسته می کرد.
اتفاقی که باعث شد رئیس جمهوری مصر (عبدالفتاح سیسی) درس عبرت بگیرد و سفر به آمریکا و دیدار با ترامپ را به تعویق بیاندازد.
امریکا، مقام ریاست جمهوری امریکا و کاخ سفید دیگر بازندگان این دیدار بودند چرا که جایگاه و تصویر آنها در جهان در نتیجه این اتفاق به شدت آسیب دید و تنزل یافت. آبروریزی بزرگی برای کشور امریکا و سیاستمداران و مقامات این کشور بود.
چهارم - واقعیت اوکراین به رغم همه مباحث و حملات تبلیغاتی و سیاسی دو طرف اما حکایت جدایی است. ارتش روسیه 4 منطقه شرقی اوکراین را اشغال و به خاک خود اضافه کرده است. این علاوه بر منطقه پنجم یعنی شبه جزیره کریمه است که در سال 2014 به خاک روسیه اضافه شد.
روسیه عملا 5 منطقه اوکراین را تصاحب و به خاک خود اضافه کرد هر چند جهان این اتفاق را به رسمیت نمی شناسند و این مناطق را اشغالی می داند اما در عمل و واقعیت این روسیه است که این مناطق را در دست دارد.
آیا اوکراین می تواند این مناطق را پس بگیرد؟ محسابات نظامی روی زمین، جواب منفی می دهند. در نتیجه، حمایت ها از اوکراین در برابر روسیه نه با اعتقاد به توانایی اوکراین برای پس گرفتن خاک خود از روسیه یا پیروزی اوکراین در برابر روس ها بلکه با هدف افزایش حداکثری هزینه و آسیب به روسیه انجام شد.
روسیه به دلیل توان اقتصادی - سیاسی ، امکان ادامه جنگ و حفظ مناطق در کنترل خود را دارد اما اوکراین بدون حمایت های غربی، چنین امکانی را ندارد. گرچه ادامه جنگ، بر هر دو طرف، ضرر است اما کفه ضرر برای اوکراین به مراتب سنگین تر و غیرقابل تحمل تر است.
قشه اوکراین - مناطق قرمز رنگ در شرق و جنوب اوکراین، توسط ارتش روسیه در سال 2014 و جنگ کنونی، تصرف و به خاک روسیه اضافه شده است.