شناسهٔ خبر: 71636434 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

«ماه رمضان، ماه خدا و ماه انسان»؛ استاد سروش محلاتی: در ماه رمضان از لقمه هایی که شبهه دارد، دوری کنیم/ همه اعمال را از «ریا» پاک نگه داریم/ یکی از ریاضت‌های مهم ماه رمضان، کم‌گویی و پرهیز از پرگویی است

صاحب‌خبر -

شفقنا- استاد سروش محلاتی در آستانه آغاز ماه مبارک رمضان تأکید کرد: در ماه مبارک رمضان هر گوشی باید از شنیدن سخنان بیهوده دور باشد؛ هر چشمی باید از دیدن لهو و محرمات جلوگیری کند. حتی برخی از اعمالی که ظاهراً گناه نیستند، اما با روحانیت و پاکیزگی ماه رمضان تناسب و سنخیت ندارند، باید کنترل شوند. زبان انسان در این ماه، باید به سوی سخنانی که خدا می‌پسندد، سوق یابد. در منابع اسلامی، یکی از ریاضت‌های مهم ماه رمضان، کم‌گویی و پرهیز از پرگویی است. در ماه مبارک رمضان، توجه به حلال بودن لقمه بیشتر از هر وقتی ضروری است. اگرچه طول سال باید انسان به منبع لقمه‌اش دقت کند، اما در این ماه مبارک، باید تمرین بیشتری انجام دهد و لقمه‌های پاک‌ترین و حلال‌ترین را برای خود انتخاب کند. اگر در زندگی‌اش لقمه‌هایی وجود دارد که شبهه دارد، باید در ماه رمضان از آن‌ها دوری کند تا از روزه خود نفع واقعی ببرد و اثر ماندگاری در روحش بگذارد

آیت الله سروش محلاتی در سخنرانی که به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان برای اعضای مركز اسلامي آموزشي سياتل – واشنگتن با عنوان «ماه رمضان، ماه خدا و ماه انسان» داشت، بیان کرد: تعبیر “شهر الله” یا “ماه خدا” در متون و منابع اسلامی، به‌ویژه دربارهٔ ماه رمضان، به‌صورت مکرر به‌کار رفته است. از جمله، پیامبر اکرم (ص) نیز در خطبه‌ای که در استقبال از ماه مبارک رمضان ایراد فرمودند، از این تعبیر استفاده کرده‌اند. فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ؛ ماه خدا با برکت، رحمت و مغفرت به سوی شما نزدیک شده است.»

وی ادامه داد: موضوع صحبت ما این است که این عبارت «شهر الله» دقیقاً به چه معناست؟ زمانی که واژه‌های «شهر» یا «ماه» به خدا اضافه می‌شوند، چه معنایی پیدا می‌کند؟ اینکه یکی از ماه‌های سال را «ماه خدا» می‌نامیم، حکایت از چه حقیقتی دارد؟ در متون دیگر نیز همین تعبیر به‌کار رفته است. به عنوان مثال، در صحیفه سجادیه، در دعای شماره ۴۵ که دعای وداع با ماه مبارک است، حضرت سجاد (ع) چنین می‌فرماید: «السلام علیک یا شهر الله!»؛ یعنی: «سلام بر تو، ای شهر الله!» و در ادامه این دعای وداع، این تعبیر دوباره تکرار می‌شود: «السلام علیک یا شهر الله الاکبر!»؛ یعنی: «سلام بر تو، ای شهر بزرگ خدا !» این تعبیرات می‌توانند زمینه‌ای برای فهم عمیق‌تر این حقیقت فراهم کنند که ما در چه فضایی وارد می‌شویم و چگونه باید از این فضا بهره‌مند شویم.

وی به تعبیر “شهر الله” پرداخت و گفت: برای بررسی دقیق‌تر این موضوع، چند فرضیه مطرح می‌شود؛ فرضیه اول: ماه رمضان «ماه خدا» است، نه ماه انسان. فرضیه دوم: ماه رمضان «ماه انسان» است، نه ماه خدا. فرضیه سوم: ماه رمضان «ماه خدا» است، اما برای انسان. فرضیه چهارم: ماه رمضان «ماه انسان» است، اما برای خدا. فرضیه پنجم: این دوگانگی اساساً وجود ندارد، و ماه هم خدا و هم انسان را در بر می‌گیرد.

استاد سروش محلاتی افزود: این نوع تعبیرات دوگانه در ادبیات اسلامی بسیار رایج است. به‌طور کلی، در بسیاری از موارد، مفاهیمی به خدا اضافه می‌شوند و این اضافه‌ها به‌صورتی معنایی و تعلیقی قابل تحلیل هستند. در قرآن کریم، بعضی از مکان‌ها به خدا نسبت داده شده‌اند. به‌عنوان مثال، مساجد و به‌خصوص مسجد الحرام و کعبه به عنوان «خانه خدا» (بیت الله) شناخته می‌شوند. این نشان می‌دهد که برخی از مکان‌ها نسبت ویژه‌ای به خداوند دارند.

وی گفت: گاهی اوقات خاصی وجود دارند که به خدا نسبت داده می‌شوند. در قرآن کریم، از اصطلاح «ایام الله» نیز استفاده شده است. این نشان می‌دهد که برخی از زمان‌ها نیز نسبت ویژه‌ای به خداوند دارند. در حقوق اسلامی نیز، تقسیم‌بندی حقوق به «حق الله» و «حق الناس» (حق مردم) وجود دارد. این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد که برخی از حقوق به خدا نسبت داده شده‌اند، در حالی که برخی دیگر به انسان‌ها تعلق می‌گیرند.

برخی از اموال نیز به خدا نسبت داده می‌شوند و به‌عنوان «مال الله» شناخته می‌شوند. این اموال از نظر طبیعتی ممکن است به انسان‌ها تعلق داشته باشند، اما به دلایل خاصی به خدا نسبت داده می‌شوند.

وی اظهار داشت: برای یک انسان متدین، فهم اینکه چرا برخی از مکان‌ها، زمان‌ها، حقوق یا اموال به خدا نسبت داده می‌شوند، اهمیت زیادی دارد. لازم است توجه داشته باشیم که این دوگانگی (مثل «خدا» و «انسان») لزوماً به معنای تقابل و تضاد نیست. بلکه در بسیاری از موارد، این دوگانگی در واقع یکی و هم‌جوش می‌شوند. به‌عنوان مثال، در مورد کعبه، خداوند در قرآن کریم گویا این‌گونه می‌فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ؛ اولین خانه که برای مردم نهاده شد، کعبه است که محل بخشش و بارکت است.» در اینجا مشخص می‌شود که کعبه هم «خانه خدا» است و هم «خانه مردم». این دوگانگی در واقع به معنای تقابل نیست بلکه نشان می‌دهد که کعبه یکی از این دو وجه (خدا و انسان) را در بر می‌گیرد.

وی عنوان کرد: در مباحث حقوقی و جزایی نیز برخی از مجازات‌ها به عنوان «حق الله» و برخی دیگر به عنوان «حق الناس» شناخته می‌شوند. تفاوت این دو در این است که در «حق الناس»، بعد شخصی و اختیاری بیشتری وجود دارد، در حالی که «حق الله» غالباً به بعد عمومی و اخلاقی تعلق دارد. اما در نهایت، روح حق الله هم به حق الناس برمی‌گردد.

در نهایت، فهم اینکه «شهر الله» به چه معناست، نیازمند تفکر و تأمل است. این تعبیر نشان می‌دهد که ما در یک فضا و زمان ویژه‌ای وارد می‌شویم که از نظر خداوند مبارک و مقدس است. اما در عین حال، این فضا برای انسان‌ها نیز آماده شده است تا آنان بتوانند از آن بهره‌مند شوند و به خدا نزدیک‌تر شوند.

استاد سروش محلاتی در تفهیم معنای “ماه خدا” در منابع اسلامی و رابطه آن با عمل انسان، گفت: در پی بررسی تعبیرات دینی، به‌ویژه عبارت «ماه خدا» یا «شهر الله» که در استقبال از ماه رمضان به‌کار می‌رود، نیاز است تا به‌عمق به معنا و زمینهٔ این تعبیر بپردازیم. آیا این تعبیر تنها به معنای تخصیص ماه رمضان به خداست؟ آیا در این تعبیر، بُعدی عمیق‌تر وجود دارد که به رابطهٔ انسان با خداوند اشاره می‌کند؟

وی اضافه کرد: در بحث حقوق، قرآن کریم و روایات از تقسیم‌بندی حقوق به «حق الله» و «حق الناس» (حق مردم) سخن می‌گوید. اما این تقسیم‌بندی لزوماً به معنای تضاد و تقابل نیست. حق الله، هرچند به‌نظر می‌رسد که بعد عمومی و غیرشخصی دارد، اما در واقع شامل مصالح عمومی مردم است. حتی در مواقعی که به «حق الله» اشاره می‌شود، نفع آن به مردم باز می‌گردد. به‌عنوان مثال، عبارت «سبیل الله» در قرآن کریم مثل آیه «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ» به کارهایی اشاره دارد که برای خیر انسان‌ها و رفاه جامعه انجام می‌شود. بنابراین «سبیل الله» نه تنها به معنای کارهای صرفاً مربوط به خدا است بلکه هر کاری است که به نفع مردم و جامعه باشد. از این‌رو، تضادی بین «سبیل الله» و «سبیل الناس» وجود ندارد؛ بلکه این دو در یک چشم‌انداز واحد جمع‌شده‌اند.

وی گفت: در روایات و فتاوای فقهای اسلامی، «سبیل الله» به‌صورت گسترده‌ای تعریف شده است. به‌عنوان نمونه ساخت بیمارستان‌ها، مدارس، پل‌ها و جاده‌ها که به تسهیل زندگی انسان‌ها کمک می‌کند یا هر کاری که به رفاه جامعه و ارتقاء وضعیت اجتماعی کمک کند. این تفسیر نشان می‌دهد که «سبیل الله» به معنای کارهایی است که به نفع انسان‌ها است، و اینکه خط کشی تیزی بین «سبیل الله» و «سبیل الناس» وجود ندارد بلکه هر دو در قالب یک چشم‌انداز واحد جمع‌شده‌اند.

وی با طرح پرسشی مبنی بر اینکه آیا ماه رمضان تنها ماه خداست؟ یا آیا این ماه برای انسان‌ها نیز تخصیص داده شده است؟

گفت: پاسخ به این سوال متوقف است بر اینکه چگونه رابطهٔ اعمال انسان با خدای تعالی تعریف می‌شود. اگر ما بگوییم که ماه رمضان «ماه خدا» است، آیا این به معنای این است که این ماه تنها برای خداست و انسان‌ها باید فقط به خاطر خداستفاده کنند؟ یا آیا می‌توان گفت که این ماه برای انسان‌ها نیز تخصیص داده شده است؟

برای درک این موضوع، باید به مفهوم «اضافه به خدا» پرداخت. در ادبیات اسلامی، اضافه به خدا به معنای این است که کاری که انسان انجام می‌دهد، به نفع خداست. اما آیا انسان می‌تواند کاری را به نفع خدا انجام دهد؟ در واقع، کار برای خدا به معنای این است که انسان به دنبال ارضای خداست و نه به دنبال منافع شخصی. این کار نه تنها به نفع خداست، بلکه به نفع خود انسان و جامعه نیز است.

بنابراین، تعبیر «ماه خدا» یا «شهر الله» به معنای این است که این ماه توسط خدای تعالی برای انسان‌ها تخصیص داده شده است. این ماه فرصتی است برای اینکه انسان‌ها از طریق اعمال خوب، ایمان، و عبادات به خدا نزدیک‌تر شوند. در واقع، ماه رمضان هم «ماه خدا» است و هم «ماه انسان». این دوگانگی لزوماً به معنای تضاد نیست؛ بلکه نشان می‌دهد که این ماه برای هر دو سمت — خدا و انسان — ارزشمند است.

وی بیان کرد: در نهایت، فهم عمیق‌تر از تعبیر «شهر الله» یا «ماه خدا» نیازمند توجه به این حقیقت است که این تعبیرات به‌جای تأکید بر تضاد، به تجلی واحدی از رابطهٔ انسان با خداست. ماه رمضان، با تمام برکت‌ها و رحمت‌هایش، فرصتی است برای اینکه انسان‌ها از طریق عبادات و اعمال خوب به خدا نزدیک‌تر شوند و در عین حال، زندگی خود و جامعه را بهبود بخشند. این تعبیر نشان می‌دهد که انسان و خدا در یک چشم‌انداز واحد و هماهنگ قرار دارند.

استاد سروش محلاتی اشاره کرد: یکی از تصورات گسترده‌ای که باید بررسی و اصلاح شود، این است که انسان می‌تواند کاری را به نفع خدا انجام دهد. این تفسیر غلط و با اصول قرآنی همخوانی ندارد. یکی از آموزه‌های قطعی قرآن کریم این است که هر کاری که انسان انجام می‌دهد، در واقع برای خودش و به نفع خودش است.

وی بیان کرد: قرآن کریم مکرراً تأکید می‌کند که حتی ایمان و عمل صالح انسان نه تنها برای خدا نیستند بلکه به خیر و کمال خود انسان منجر می‌شوند. خداوند بی‌نیاز از همه چیز است و از اعمال انسان‌ها هیچ سودی نمی‌برد. در سوره آل عمران، خداوند می‌فرماید: «سبیلاً لله؛ این راه بر عهده شماست و برای خدا… » اما در ادامه توضیح می‌دهد: « وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ؛ فکر نکنید با این کار، برای خدا کاری انجام داده‌اید؛ خدا از همه چیز بی‌نیاز است.»

این موضوع در مورد حج، جهاد، شکر و تمام عبادات صدقه‌آورده است. به‌عنوان مثال: در سوره نمل، پیرامون شکر گفته شده است: «وَ مَنْ يَشْکُرْ فَإِنَّما يَشْکُرُ لِنَفْسِهِ؛ اگر کسی شکر می‌کند، فقط خودش را سپاسگزار می‌کند.» و ادامه می‌یابد: «وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ؛ و اگر کسی کافر شود، خدا بی‌نیاز و غفار است.»

در سوره عنکبوت، دربارهٔ جهاد نیز گفته شده است: «جهاد فی سبیل الله؛ جهاد در راه خدا…» اما معنای اصلی آن این است که این جهاد نه برای نفع خدا است، بلکه برای خیر و کمال انسان می باشد، نه دوگانگی، بلکه واحدیت است. این تعبیرات قرآنی نشان می‌دهند که هیچ دوگانگی بین «عمل برای خدا» و «عمل برای انسان» وجود ندارد. هر کاری که انسان بر محور توحید انجام می‌دهد، در واقع برای خودش است و به کمال خودش منجر می‌شود. در سوره لقمان نیز آمده است: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ؛ و ما به لقمان حکمت دادیم که اگر شکر کنی، تنها خودت را سپاسگزار می‌کنی؛ و اگر کافر شوی، خدا بی‌نیاز و ستایده است.»

وی تأکید کرد: نسبت‌هایی که به خدا داده می‌شوند (مثل شهر الله، سبیل الله، حق الله) در واقع به کمال انسان منجر می‌شوند. انسان با این اضافه‌ها و نسبت‌ها به ارتقاء ذاتی خود می‌پردازد و به نزدیکی با خداوند دست می‌یابد. این تعبیرات هیچگونه دوگانگی یا تضادی بین «خدا» و «انسان» نیستند بلکه همه به یک هدف واحد — کمال انسان — منتهی می‌شوند.

در نهایت، باید توجه داشت که هیچ عملی از طرف انسان به نفع خدا نیست؛ بلکه همه اعمال به کمال و ارتقا ذاتی انسان منجر می‌شوند. این اصول قرآنی نشان می‌دهند که انسان در هر کاری که انجام می‌دهد، در واقع به خودش خدماتی رسانده و به نزدیکی با خداوند دست می‌یابد. بنابراین، تعبیراتی مثل «شهر الله» یا «سبیل الله» نه تنها به خدا اختصاص ندارند، بلکه شامل انسان و جامعه نیز هستند.

استاد سروش محلاتی با بیان اینکه یکی از بحث‌های عمیق و پررنگ در فلسفه و عرفان اسلامی، موضوع نسبت انسان و خدا است، گفت: برخی از فیلسوفان مغرب زمین، سؤالی را مطرح کرده‌اند و آن اینکه آیا انسان در حرکت خود به سوی خدا از “خودش” بیگانه می‌شود؟ آیا عبودیت و بندگی به خداوند، باعث جدا شدن انسان از ذات انسانی خود می‌شود؟ این دیدگاه، با تفاسیری که فیلسوفان، عارفان و متکلمان مسلمان ارائه داده‌اند، مغایرت دارد. بر حسب نظر این مکتب، عبادت و بندگی به خدا نه تنها انسان را از خودش ناپدید نمی‌کند، بلکه او را در مسیر انسان‌بودن به جلو می‌برد. این حرکت به سوی خدا، در واقع حرکت به سوی کمال و حقیقت انسانیت است بنابراین، تقابلی بین “برای خدا” و “برای خود” وجود ندارد.

وی بیان کرد: آیت‌الله مرتضی مطهری در کتاب “انسان کامل” ارتباط بین خودآگاهی و خداآگاهی را به‌صورتی منحصر‌به‌فرد تحلیل کرده‌اند. شهید مطهری اشاره می کنند که قرآن می‌ فرماید: انسان باید تعلق قلبی به خدا داشته باشد. دلیل این تعلق، این است که خدا را کمال و نهایت سیر انسان می‌داند و مسیر انسان را به صورت خدا می‌بیند. پس توجه انسان به خدا، مثل توجه ذره‌ای است که به نهایت کمال خود می‌رسد. رفتن انسان به سوی خدا، همان رفتن انسان به سوی خودش است.

این تعبیر — که رفتن به سوی خدا، معنی رفتن به سوی خود را دارد — نشان می‌دهد که این حرکت، در واقع حرکت از ناقص‌تر به کامل‌تر است. خدا به انسان آن‌چنان نزدیک و با او یکی است که آگاهی انسان از خدا، عین آگاهی از خودش است. انسان فقط می‌تواند به خودش آگاه باشد، زمانی که به خدا آگاه شود.

در نهایت، آیت‌الله مطهری به فلسفه عبادت می‌پردازد و می‌فرماید: «فلسفه عبادت این است که انسان خدا را بیابد تا خودش را بیابد.» این بیان نشان می‌دهد که عبادت و بندگی به خدا، در واقع یک راه است که انسان را به کشف حقیقت خود می‌رساند. در این راه، انسان از نقص خود فراتر می‌رود و به کمال می‌رسد.

در کل، نسبت انسان و خدا در فلسفه اسلامی، نه تقابلی است بلکه یک یکپارچگی است. عبادت به خدا، نه تنها انسان را از خودش ناپدید نمی‌کند، بلکه او را به واقعیت عمیق‌تر خود می‌رساند.

استاد سروش محلاتی در باب «توبه و بازداری از گناه در ماه مبارک رمضان» گفت: در ماه مبارک رمضان، هدف انسان این است که تمام اعضا و جوارح خود را از گناه و معصیت پاک سازد و آن‌ها را در سمت و سویی که خداوند می‌پسندد، قرار دهد. این فرمان، نه تنها به اعمال بد اشاره نمی‌کند بلکه شامل تمام کلمات، نگاه‌ها، و حتی شنیدن‌هاست.

وی ادامه داد: هر گوشی باید از شنیدن سخنان بیهوده دور باشد؛ هر چشمی باید از دیدن لهو و محرمات جلوگیری کند. حتی برخی از اعمالی که ظاهراً گناه نیستند، اما با روحانیت و پاکیزگی ماه رمضان تناسب و سنخیت ندارند، باید کنترل شوند. ماه رمضان، ماه ذکر و توجه است. بنابراین، انسان باید از کارهایی که بازدارنده او از راستی و عبادت هستند، کناره‌گیری کند.

وی تمرین روی زبان و گفتار در ماه رمضان را ضروری دانست و اظهار کرد: زبان انسان در این ماه، باید به سوی سخنانی که خدا می‌پسندد، سوق یابد. در منابع اسلامی، یکی از ریاضت‌های مهم ماه رمضان، کم‌گویی و پرهیز از پرگویی است. انسان باید فقط آن چیزی را بگوید که ثواب و رضایت خدا را دنبال می‌آورد. همچنین، کاری نکند که باعث شود عقاب و دوزخ خدا او را فرا بخواند.

وی افزود: در ماه مبارک رمضان، توجه به حلال بودن لقمه بیشتر از هر وقتی ضروری است. اگرچه طول سال باید انسان به منبع لقمه‌اش دقت کند، اما در این ماه مبارک، باید تمرین بیشتری انجام دهد و لقمه‌های پاک‌ترین و حلال‌ترین را برای خود انتخاب کند. اگر در زندگی‌اش لقمه‌هایی وجود دارد که شبهه دارد، باید در ماه رمضان از آن‌ها دوری کند تا از روزه خود نفع واقعی ببرد و اثر ماندگاری در روحش بگذارد. لقمه‌ای که باید در ماه رمضان مصرف شود، لقمه‌ای است که یقیناً حرام نباشد، حق کسی در آن وجود نداشته باشد و از هر نوع شبهه پاک باشد. این لقمه، نه تنها حلال است، بلکه پاک و خالص نیز می باشد.

وی تأکید کرد: تمام این اعمال — از بازداری از گناه تا توجه به لقمه حلال — باید با صفا و خلوص نیت انجام شود. ریا، آفتی است که می‌تواند تمام این اعمال را از بین ببرد. بنابراین، انسان باید همه اعمال خود را از ریا و نمایش پاک نگه دارد و فقط و فقط برای خدا عبادت کند.

استاد سروش محلاتی در پایان تأکید کرد: ماه رمضان فرصتی است برای اینکه انسان تمام اعضا و جوارح خود را از گناه و معصیت پاک کرده و آن‌ها را به سوی خدا سوق دهد. این بازداری، نه تنها شامل گناه و محرمات است بلکه شامل کلیه کارهایی است که با روحانیت این ماه تناسب ندارند. در نهایت، خلوص نیت و پاکیزگی اعمال، کلید موفقیت در این ماه مبارک است.