به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان، حسن روحانی درباره مباحث مربوط به مذاکره گفت: برخی استناد میکنند که مقام معظم رهبری با مذاکره مخالف هستند. رهبری با اصل مذاکره مخالف نیستند، بلکه با توجه به شرایط زمانی ممکن است امروز مخالف باشند ولی چند ماه بعد با تغییر شرایط موافقت کنند. مخالفت مطلق وجود ندارد.
وی در دیدار جمعی از وزیران و معاونان خود گفته است: مهمترین مسئله در امنیت ملی، همراه داشتن ملت است.
انتخاباتهایی که اخیراً برگزار شده را ببینید. در انتخابات آلمان و ترکیه مشارکت مردم بالای ۸۰درصد است. دور اول انتخابات ریاستجمهوری ما مشارکت ۴۰درصد بود، دور دوم ۱۰درصد اضافه شد که آن هم برای این بود که گرفتار یکی دیگر نشوند. مردمی که قبلاً ۷۵درصد پای صندوق میآمدند، چرا به این میزان مشارکت رسیده است؟
روحانی همچنین درباره موضوع مذاکره اظهار کرد: در مسئله عراق و افغانستان که با آمریکا مذاکره کردیم، مقام معظم رهبری شاهد و ناظر بودند و حتی به من که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودم نوشتند فلان آقا که برای مذاکره با آمریکا میرود، راجع به عراق این اصول را مراعات کند. مگر در برجام با ارشادت مقام معظم رهبری مذاکره نکردیم؟ مذاکره که اشکال ندارد. مذاکره شرایطی دارد، ممکن است امروز شرایط مهیا نباشد و فردا باشد. چرا یقه هم را میگیریم؟ چرا به صورت هم چنگ میزنیم؟ این چه بساطی است در کشور درست کردهایم؟
وی به مشکلات اقتصادی کشور اشاره کرد و گفت: «با خروج ترامپ از برجام در سال ۹۷، هر سال حداقل ۱۰۰میلیارد دلار ضرر کردیم. میتوانیم این ضرر را جبران و مسئله اقتصاد حل کنیم؟ اقتصاد کشور بدون تعامل سازنده با جهان، جذب سرمایه و تکنولوژی مدرن و دستیابی به بازار احیا نخواهد شد. مردم در فشار شدید اقتصادی هستند، دیگر ظاهراً کسی مطالبه توسعه نمیکند. کسی از دولت مطالبه رشد اقتصادی ۸درصد نمیکند. تنها زمانی که رشد بالای ۸درصد داشتیم، در دو سال اجرای برجام بود. در سالهای ۹۵ و ۹۶ به طور متوسط ۹.۴درصد رشد اقتصادی داشتیم. در این دو سال تورم هم تکرقمی بود».
اظهارات آقای روحانی نشان میدهد که او هیچ عبرتی از خسارتهایی که در اثر اعتماد به شیطان بزرگ به کشور وارد کرد، نگرفته است. او در حالی دو سال رشد اقتصادی در دولتش را برای مردم فاکتور میکند که معدل رشد اقتصادی در هشت سال دولت وی، 6دهم درصد یعنی تقریباً صفر بوده است. تعطیلی هشتهزار کارخانه، ثبت بالاترین نرخ تورم چند دهه اخیر، 9 برابر شدن قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی، سقوط فروش نفت به زیر سیصدهزار بشکه و التماس بیهوده از غرب برای اجرای حداقلی تعهداتشان در برجام در حالی بود که صاحبنظران، به وی و وزیر خارجهاش درباره منافذ بزرگ برجام و ادبیات کلاهبردارانه توافق هشدار داده بودند اما روحانی و ظریف، این هشدارها را مسخره و به ویژه روحانی، آنها را هو و هجو میکرد!
او درست میگوید مسئله نفس مذاکره و کیفیت مذاکره است و در اینباره، کلاهبرداری چندلایه آمریکا و غرب در برجام نشان میدهد که روحانی و تیمش فاقد کفایت در زمینه صیانت از مناقع ملی بودهاند وگرنه هیچ خردمندی نمیپذیرد که در معاملهای عادی (و نه توافق با دشمنش شیطان بزرگ)، همه امتیازات را ظرف دو ماه واگذار کند و سپس از دشمن برای انجام تعهداتش التماس کند. به اینها علاوه کنید کار گذاشتن سازوکار اسنپبک (ماشه) در توافق را که موجب شد طرف عهدشکن غربی بتواند ایران را به بازگرداندن تحریمها تهدید کند.
نکته بعدی، تذبذب و بیثباتی شخصیتی روحانی است. او پس از تحقیر شدنش از سوی ترامپ و لگدمال شدن برجام و بازگشت تحریمها گفت: «داستان مضحكي اتفاق افتاده. ميگويند تعهدي كه قبلاً با هم بستيم، فعلاً محكم نباشد، بياييد در مورد موضوع ديگر مذاكره كنيم. ميگويد من پاي پيمانم نيستم، اما جايزهاش اين است كه درباره تعهد دوم حرف بزنيم! کشورها مگر ديوانهاند كه مذاكره كنند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد». همچنین آقای ظریف در اینباره گفته بود: «با ترامپ مگر میشود مذاکره کرد؟ روی کلمه به کلمه برجام ساعتها مذاکره شده. بعد آقای ترامپ میآید یک لحظه یک چیزی را امضا میکند، میگوید همهاش باطل!
شما اصلاً نشان بدهید مذاکره با شما ارزش وقت آدم را دارد». و «نیازی نیست که بر سر توافقی که پیشتر بر سر آن مذاکره شده، مذاکره انجام دهیم. شما یک اسب را دومرتبه نمیخرید. ما این اسب را خریداری کردهایم و بهایش را دادهایم. حال این آمریکا است که باید اسب را تحویل دهد».
اکنون باید پرسید رژیم عهدنشناس آمریکا چه تغییری کرده که دیوانگی مذاکره و اعتماد دوباره به وی، عقلانی شمرده شود؟
موضوع دیگر، وقاحت و فرافکنی آقای روحانی در مؤاخذه دیگران به خاطر خسارتهای ناشی از سوءمدیریت خود و دولت خویش است! کسی که بالاترین فشارها و خسارتهای اقتصادی مانند توقف رشد اقتصادی و صادرات نفت و تعطیلی هشتهزار کارخانه را به کشور تحمیل کرده، بیجا میکند درباره نتیجه این سوءمدیریت یعنی کاهش مشارکت دست پیش بگیرد.
∎