به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، فیلم «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» از چهارشنبه ۸ اسفند، اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز میکند. این فیلم علاوه بر پرداختن به موضوع ارزشمند تاریخ انبیاء، نبرد حق و باطل، مفهوم منجی و غلبه اراده الهی، از منظری دیگر نیز ارزشمند است؛در طول تاریخ و به تبع آن بر پرده سینما، روایت از زنان و نقشآفرینی آنها در وقایع مهم همواره با کاستیهای بسیاری همراه بوده است؛ گویی زنان در حاشیه تاریخسازی قرار داشتهاند، و تنها نظارهگر بودهاند و در بزنگاههای مهم، صرفاً مردان را بدرقه کرده و در نهایت، به سوگ آنها نشسته و صبوری پیشه کردهاند.
بهعنوان مثال، در فیلمهای دفاع مقدس، زنان اغلب در نقشهای مادر و همسر شهید یا نهایتاً پرستار و پزشک بازنمایی میشوند. این در حالی است که به گفته امامین انقلاب، زنان نهتنها حامی، بلکه خود نیز پیشگام حرکتهای معنوی و نهضتها بودهاند. نقش آنها در دفاع مقدس فراتر از جایگاه مادر و همسر شهید بوده و شامل تنظیمگری عواطف، آگاهیبخشی، ارزشآفرینی، ایجاد انگیزه، حمایت و همراهی، صبر و استقامت و بهطور کلی، حفظ مستمر فضای مجاهدت بوده است. حتی در مواقع ضرورت، برخی از زنان خود سلاح به دست گرفته و در میدان نبرد جنگیدهاند.
نقش زنان در انقلاب آنگونه است که معمار کبیر انقلاب روایت میکند: «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه- علیها سلام الله- فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. صحیفه امام؛ (ج ۲۱، ص ۳۹۷)
بنابراین زن مجاهد فراتر از اشک و آه است اما روایتها اغلب به عمق و پیچیدگی شخصیت چنین زنی نمیرسند. برخی دیگر هم که تلاش میکنند از کلیشهها فاصله بگیرند، آنچنان تصویر خشک و بیاحساسی از زن بازنمایی میکنند که باز هم لایتچسبک میشود و به دل نمینشیند. امروز بیش از همیشه نیازمند روایت هنرمندانه از زن با ایمان و کنشگر هستیم؛ زنی که هم احساس دارد، هم اراده، هم عشق میورزد، هم جهاد میکند.
فیلمهای تاریخی نیز از این قصه مستثنی نیستند؛ اما موسی کلیم الله برخلاف بسیاری از فیلمهای تاریخی که نقش زنان را در حاشیه روایت میکنند، نقطه شروع درستی را برای روایت خود برگزیده است. شخصیت محوری فیلم زنی است که رحم مطهر او پذیرای پیامبری بزرگ است. اما مادر موسی قبل از رسیدن به مقام مادری یک پیامبر، خود زنی برگزیده و کنشگر است. او در عین ایمان و خلق نیکو، یک زن سر به زیر بله قربان گوی همسر نیست تا اگر او موافق تصمیم بزرگش —که در حقیقت مأموریتی الهی است— نبود، از آن منصرف شود.
در صحنه ای که شوهرش خطاب به او میگوید: «طبق شریعت به هیچ زنی وحی نمیشود و شاید این وسوسهای باشد»؛ مادر موسی این سخن را قاطعانه رد میکند و میگوید: «دیگر نمیخواهم در این باره چیزی بشنوم.» و درحالی که همسرش برای نجات منجی تدبیر دیگری میاندیشد، او مصمم به دنبال انجام ماموریت خود و آنچه به او وحی شده میرود.
مادری یک پیامبر، مقامی ویژه و والا است، اما این مادران پیش از آنکه به این جایگاه برسند، بهعنوان زنانی برگزیده و شایسته مورد توجه الهی قرار گرفتهاند. آنها حتی شایسته دریافت وحی و مخاطب کلام الهی شدند، چراکه باید برای مأموریتی بزرگ در تاریخ آماده میشدند. به گواه تاریخ، نقش زنانی چون حضرت مریم، حضرت خدیجه، حضرت زهرا (س) و بسیاری از زنان گمنام، از جمله مادر حضرت موسی، در تحقق اراده الهی کمتر از نقش رسولان الهی نبوده است. موسی کلیمالله از این نظر که به بازنمایی این نقش مغفول زنان برگزیده پرداخته، اثری ارزشمند به شمار میآید.
برخلاف ذهنیت عرف از آنچه دین برای زنان میپسندد، اتفاقا خداوند در بازنمایی تصویر زنان ساختارشکنی کرده است. او مریم را به آزمونی سخت میآزماید تا جاییکه او آرزو میکند: «کاش پیش از این مرده بود و به کلی فراموش میشد(۲۳ مریم) و در چنین موقعیتی قرار نمیگرفت.
برخلاف ذهنیت رایج از آنچه دین برای زنان میپسندد، خداوند در بازنمایی تصویر زنان ساختارشکنی کرده است. مریم را به آزمونی دشوار میآزماید، تا جایی که او آرزو میکند: «کاش پیش از این مرده بودم و بهکلی فراموش میشدم» (مریم: ۲۳). آسیه نیز زنی با ایمان و شجاع است که در مقابل فرعون میایستد، کاری که بسیاری از مردان جرأت آن را نداشتند. زن برگزیده خداوند شجاع و کنشگر است و همانطور که مردان اراده ورزی میکنند، میدان وسیعی برای ارادهوزی و کنشگری دارد. وظیفه او انفعال و پذیرش نیست، بلکه او نیز واسطه تحقق اراده الهی است و باید هرچه در توان دارد را به میدان نبرد حق و باطل بیاورد.
***
یکی از نکاتی که بهروز افخمی دربارهی فیلم موسی کلیمالله مطرح کرد، این بود که ابراهیم حاتمیکیا در این اثر، روایتی شخصی از مفهوم مادرانگی به تصویر کشیده است. او معتقد است که محور اصلی فیلم، ترس از تولد فرزند که دغدغهای رایج در میان زنان است را به شکلی ملموس و تأثیرگذار نشان میدهد.
به راستی فرزنددار شدن همانند یک شمشیر دولبه در عین شیرینی و لذت با غم از خودگذشتگی و ترس از خطرهای ناشناخته همراه است. این موضوع برای زن که وجودش با محبت و عاطفه در هم تنیده و پیوندی عمیقتر با فرزند دارد، سختتر و پیچیدهتر میشود. از دوران بارداری گرفته تا شیردهی، بار اصلی این مسئولیت بر دوش مادر است.
از همین رو، مفهوم فرزند، آمیختگی و ارتباط نزدیکی با معنای مادری دارد. گذار از زن بودن به مادر بودن، ورود به مسیری پرچالش و پرکشمکش است که تا پایان عمر ادامه دارد. این چالشها گاه درونیاند—تعهدات عاطفی و روانی، ترس از اشتباه، نگرانی از کوتاهی در مسئولیتها؛ نکند اشتباه کنم، نکند کم بگذارم. یعنی شما دائم با این چالشها در نقش مادری خودتان درگیر هستید —و گاه اجتماعی و اقتصادی تا جایی که مسائلی مانند آلودگی هوا نیز دغدغهای برای مادران میشود. ازاینرو، زنان همواره در مواجهه با معنای فرزند، احساس ابهام، سردرگمی، دوگانگی، ترس و خطر را تجربه میکنند. برخی حتی فرزندآوری را به چشم یک ریسک میبینند که میتواند زندگیشان را دستخوش تغییرات جدی کند.
گذار به مادرانگی نیازمند عبور از مسیر ایثار و گذشت است. گویی تکهای شیرین از وجودت جدا میشود و از آن لحظه به بعد، تا همیشه نگران آن نیمهی جداشده خواهی بود. همین نگرانی است که برخی والدین را، با در نظر گرفتن شرایط دشوار اجتماعی، به این نتیجه میرساند که فرزندی نداشته باشند تا از نگرانیهای بیپایان در امان بمانند. در دنیای امروز، فرزندآوری مسئولیتی بهمراتب سختتر از گذشته است؛ جهانی که با سرعتی سرسامآور در حال تغییر است، اضطراب ناشی از بیثباتی را بیش از هر زمان دیگری بر انسان تحمیل میکند.
اما گذار به مادری در عین حال معجزهای شگفتانگیز است؛ بسیاری از زنان تجربه دوران بارداری را منحصر به فرد میدانند؛ حتی با وجود تمام مشکلات و سختیها به عنوان یک معجزه به آن اشاره میکنند. اینکه شما در یک دورهای از زندگیتان دو قلب دارید. یک قلب کوچک دیگر دارد همراه با شما میزند. بنابراین فرزند میتواند تجسمی از عشق، شادی، معنای زندگی یا امید به زندگی باشد. برخی هم از آن با عنوان عجیبترین حس دنیا و حسی غیرقابل وصف نام میبردند.
رابطهی مادر و فرزند، تعاملی دوسویه است. همانطور که مادر در رشد فرزند نقش دارد، فرزند نیز سبب تعالی هویت مادری میشود. معنای فرزند برای مادر؛ رسیدن به درجه بالایی از بلوغ، پختگی و حل کردن معادلات چند مجهولی در روند کنش و واکنش با فرزند است؛ چه بخواهید، چه نخواهید از همان ابتدا در مسیری میافتید که هویت شما ارتقا پیدا میکند. از طرفی، مادر شدن نهتنها تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی ایجاد میکند، بلکه نگرش و دیدگاههای زن را نیز عمیقاً دگرگون میسازد. بلکه به شدت میتواند تغییرات نگرشی و دیدگاهی ایجاد کند.
اما همه افراد در طول زندگی خودشان با هر انتخابی که میکنند، هم یکسری محرومیتها را تجربه میکنند و هم رشد و توسعهای برایشان اتفاق میافتد؛ همینطور کسی که انتخاب میکند مادر شود محرومیتهایی را تجربه میکند، به خصوص در سالهای اولیه تولد فرزند.
هر انتخابی، هزینهای دارد؛ اگر فردی انتخاب کند که آگاهانه فرزندی نداشته باشد، چیزی که برای او اتفاق میافتد چیست؟ وقت آزاد بیشتری دارد. شغل بهتری میتواند پیدا کند. سرعت بیشتری در پیشرفت دارد. بهتر میتواند تحصیل کند و تا مراتب بالاتری برود ولی بالاخره محرومیت از مادر شدن را تجربه میکند.
بااینحال، داشتن فرزند به معنای توقف در مسیر تحصیل یا اشتغال نیست، چراکه بسیاری از مادران با وجود فرزند توانستهاند به مدارج عالی تحصیلی دست یابند. بااینوجود، آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که مادری قطعاً میتواند روند پیشرفت تحصیلی و شغلی را کُند کند. البته، سختیهای فراتر از حد تحمل و محرومیتهایی که زنان به دلیل نقش مادری متحمل میشوند، مسائلی هستند که نیاز به چارهاندیشی جدی دارند.
پس فرزند داشتن و نداشتن مثل یک شمشیر دو لبه عمل میکند. یعنی شما در پی هر انتخابی، هم چیزهایی به دست میآورید و هم از دست میدهید.
مقام مادری که در راه خدا از فرزندش میگذرد از این رو والاست. اگر شهید در راه خدا از جان خود گذشته، مادر شهید از فرزند عزیزتر از جانش میگذرد. این مادران در اوج عاطفه مادری و احساسات هستند، اما در عین عزیز بودن فرزند در راه خدا ازخودگذشتگی میکنند. اساساً در چارچوب عقلانیت دینی بسیاری از کارها که از نظر عموم پرریسک یا غیرمنطقی به نظر میرسند، برای اهل ایمان آسان و بدیهی میشود. خداباوری و باور به ربویت خداوند، بسیاری از نگرانیها و اظطرابهای مربوط به تربیت فرزند و آینده او را نیز از دوش انسان برمیدارد، و همین ایمان، آرامشی عمیق به مادر میبخشد.
∎