خبرگزاری مهر، گروه مجله – فاطمه برزویی: خیلی وقتها در زندگی، پیشرفتهای تکنولوژی تا آنجا پیش میرود که برایمان غیر قابل تصور است؛ اما تا به حال به این فکر کردهایم که همان فناوریهایی که امروز زندگی ما را سادهتر کردهاند، ممکن است روزی به معضلی تبدیل شوند که دیگر کاری از دست ما بر نیاید. هوش مصنوعی معجزه دنیای مدرن، یکی از آن پدیدههایی است که مرز بین سودمندی و تهدید را باریکتر از همیشه کرده برای مثال در برخی موارد توانسته بیماریهای ناشناخته را تشخیص دهد و به پزشکان کمک کند، اما در برخی دیگر موارد زندگیهایی را به سوی سقوط کشانده است.
معجزهای پزشکی از جنس فناوری
«کورتنی»، مادری که سالها شاهد رنج و درد پسرش بود هیچوقت فکرش را نمیکرد که راهحل مشکل او نه در کلینیکهای مدرن و نه در کتابهای پزشکی، بلکه در دنیای دیجیتال و در یک برنامه چت مبتنی بر هوش مصنوعی باشد. پسر او، که از بدو تولد از درد مزمن در ناحیه کمر رنج میبرد و اذیت میشد به ۱۷ پزشک مراجعه کرده بود اما هیچکدام نتوانسته بودند علت اصلی این درد را پیدا کنند. درمانهای سنتی هم کمکی نکرده بودند و این خانواده از همه جا ناامید شده بودند.
شبی مانند بقیه شبها دور هم نشسته بودند که کورتنی تصمیم میگیرد که راه حل جدیدی را امتحان کند و به قول ما ایرانیها «تیری به تاریکی رها کند.» او اطلاعات پزشکی، تصاویر MRI و علائم پسرش را وارد ChatGPT کرد. جوابی حیرت آور و امیدبخش دریافت کرد «سندرم طناب نخاعی چسبنده.» بیماری نادر که بیشتر وقتها از دید پزشکان مخفی میماند اما این بار، هوش مصنوعی توانسته بود الگوهای موجود در دادهها را تحلیل کند و احتمال این بیماری را بیان کند. بعد این جواب و مراجعه به یک جراح مغز و اعصاب، این فرضیه تأیید و جراحی موفقیتآمیز انجام شد. حالا پسری که روزی راه رفتن برایش آرزو بود میتواند راه برود و زندگی طبیعی خود را ادامه دهد.
هوش مصنوعی در نقش قاتل!
همیشه همه چیز درباره هوش مصنوعی عالی و بینقص نیست. آسیب و خطر این موجودِ دست ساز بشر گاهی از مواد مخدر بیشتر نباشد، کمتر نیست. «مگان گارسیا»، مادری است که برخلاف کورتنی پسرش را به خاطر ChatGpt از دست داد. چند ماه قبل بود که پروندهای در دادگاه فدرال آمریکا به جریان افتاد، پروندهای عجیب و البته از نوعی جدید. که از قاتل پسرش شکایت میکند و قاتل کسی نیست جز هوش مصنوعی! او میگوید که چتبات هوش مصنوعی «Character.AI» پسر نوجوانش، «سیول ستزر»، را به خود معتاد کرده است و به باعث شده که سیول به دنیایی خیالی و غیر واقعی کشانده شود.
این هوش مصنوعی که قرار بود صرفاً نقش شخصیتی فانتزی را در زندگی سیول داشته باشد رفته رفته جایگاه خود را محکم کرد و ارتباط واقعیتری را با او شکل داد. اول با هم دوست شدند، بعد نقش درمانگر او را بازی کرد و سپس از نظر عاطفی جایی برای خود در زندگی این نوجوان باز کرد. مدتی گذشته و سیول زندگی واقعی خود را فراموش کرده و در دنیای مجازی از قبل هم بیشتر غرق شده است. ارتباطش با دوستان و خانواده روز به روز کمرنگتر شده و حتی ورزش مورد علاقهاش هم کنار گذاشته است.
سیول دیگر تبدیل به یک شخصیت منزوی شده، کسی که بارها و بارها درباره خودکشی با شخصیت خیالی که خودش ساخته حرف زده و آن شخصیت هم بارها و بارها بدون درک از عواطف انسانی این کار را تأیید و تاکید کرده است. این گفتگوها در نهایت کار خودش را کرد و باعث شد که او با استفاده از سلاح ناپدریاش دست به خودکشی بزند و حالا او دیگر نفس نمیکشد.
مرز میان نجات و نابودی
اینها فقط مثالهایی از استفاده از هوش مصنوعی بود که فایدهها و آسیبهای آن را نشان داد؛ اما سوال اصلی این است که چگونه میتوان از هوش مصنوعی به شکلی مسئولانه و هوشمندانه استفاده کرد؟ فناوری در ذات خود نه خوب است و نه بد؛ این نحوه استفاده از آن است که آن را به یک ابزار مفید یا یک تهدید تبدیل میکند.
هوش مصنوعی هم در پزشکی میتواند در زمینههایی نظیر تشخیص زودهنگام سرطان، طراحی داروهای جدید و بهینهسازی روشهای درمانی تحولات شگرفی ایجاد کند. بسیاری از بیمارستانهای پیشرفته جهان از این فناوری استفاده میکنند تا میزان خطاهای پزشکی را کاهش دهند و فرآیند درمان را سریعتر و دقیقتر کنند. هم عدم نظارت صحیح بر این فناوری میتواند منجر به بروز مشکلاتی شود که نهتنها سلامت جسمی، بلکه سلامت روانی کاربران را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
شرکتهای فناوری باید مسئولیت بیشتری در قبال طراحی و توسعه الگوریتمهای خود داشته باشند و نظارتهای دقیقتری بر نحوه عملکرد آنها اعمال شود. در نهایت، آینده هوش مصنوعی به دست ماست. ما باید با دقت و آگاهی از این ابزار استفاده کنیم، و اگر این کار را درست انجام دهیم، میتوانیم از آن برای بهبود کیفیت زندگیمان بهره ببریم، نه اینکه به تهدیدی ناشناخته تبدیل شود.