با جمعیت انبوه مردم در خیابانهای بیروت همقدم شده بودند و دوشادوش آنان حرکت میکردند تا به میعادگاه مراسم برسند. هر چند رنگ زرد پرچمهای حزبالله در دستان شرکتکنندگان خودنمایی میکرد اما آنها پرچم دیگری را با خود آورده بودند که با همه آنها فرق داشت.
بدرقهای شایسته قهرمانان مردم
صبح یکی از سردترین روزهای بیروت با گرمای حضور مردم حال و هوای متفاوتی پیدا کرده بود. جمعیت اندکاندک خود را به مکان مراسم میرساندند تا مراسمی درخور قهرمانان خود رقم بزنند. پرچمهای زرد حزبالله به اهتزاز درآمده بود و نوای «لبیک یا نصرالله» در زمین و آسمان لبنان به گوش میرسید، پیام به گوش جهانیان رسید؛ «حزبالله زنده است» چون در روز تشییع پیکر دبیر کل شهیدش، تفکر این مرد بزرگ و یارانش هنوز زنده است.
در این روز حامیان محور مقاومت از سرتاسر منطقه در پایتخت لبنان جمع شدند تا سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین را بدرقه کنند، مراسمی باشکوه که شایسته مردان دلاور حزبالله بود و مراسمی که دوباره لرزه را به تن دشمن صهیونیستی انداخت تا بداند پیروزی برای مجاهدان فی سبیلالله است.
در مراسم بدرقه این رهبران شهید جمعیت زیادی فضای ورزشگاه و خیابانهای اطراف را احاطه کردند و نمایندگانی از کشور ما نیز حاضر بودند. در آخرین وداع شهدای مقاومت نمایندگانی هم از آستان قدس رضوی حاضر شدند تا مریدان حضرت رضا(ع) را با پرچم سبز گنبد طلای آقا به دیاری بدرقه کنند که فقط جسمشان را با خود خواهد برد؛ چراکه تفکر و اندیشه آنها تا همیشه جاری است.
سر سفره حضرت(ع) در بیروت
حدود پنج ماه سپری شد تا شرایط برای تشییع دبیرکل شهید حزبالله فراهم شود. او نامی اثرگذار در منطقه بود که شهادت، شایستهاش بود و بدرقهای چنین باشکوه در خور نام و راهش. طبق آمار حدود یک میلیون و 300هزار نفر در مراسم همراه خودرو حمل پیکر مطهر شهدا حرکت کردند و تا غروب آفتاب و پایان مراسم در محل تدفین حاضر بودند. جمعیتی که بیش از 20 درصد کل ساکنان لبنان را شامل میشود. خادمان بارگاه منور رضوی اما با دست پر لابهلای این جمعیت حاضر شدند؛ از برپایی موکب گرفته تا نوای شورانگیز مداحانی که با لباس خادمی آمده بودند، همه خدمتی از جنس خدمت در چایخانه و مهمانسرا را تداعی میکرد.
سردرش پرچم زرد رنگی نصب بود که روی آن این عبارت وجود داشت: «مضیف امام علی بن موسی الرضا(ع)». موکبی به نام حضرت(ع) در مراسم تشییع سیدالشهدای مقاومت و سیدهاشم صفیالدین برپا شده بود و از مردمی که برای وداع با این شهیدان آمده بود پذیرایی میکرد. خوان بابرکت امام هشتم(ع) در بیروت هم پهن شده بود و در آن اقلامی میان تشییعکنندگان توزیع میشد. چراغ این موکب به همت آستان قدس و تعدادی از خیران روشن شده بود و هر کسی که آمد اندکی از غذای تبرکی امام رضا(ع) گرفت و رفت.
پرچم حرم منور رضوی در تشییع خادم رضوی
حوالی ظهر که بدرقه شهیدان مقاومت در جریان بود، جنگندههای اسرائیلی بر فراز ورزشگاه پرواز میکردند، شاید به حساب خودشان رژه قدرت میرفتند، اما رژه قدرت واقعی را مردم لبنان و حامیان مقاومت اجرا کردند، آنها که نشان دادند ما در راه مقاومت میمانیم تا به خط پایان که همان پیروزی است برسیم! در لحظه عبور جنگندههای اسرائیلی بدون اینکه ذرهای ترس به وجود حضار رخنه کند، با نوای «لبیک یا نصرالله» سر خود را بالا گرفتند.
آن روز یکشنبه، کوچهها و خیابانهای بیروت متفاوت از هر زمان دیگری بود. خیل عظیم مردم و حامیان مقاومت برای وداع و بیعت با قهرمانان شهیدشان آمده بودند و خادمان حرم منور رضوی پرچم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) را با خود به محل تدفین میبردند تا آنجا را متبرک کنند. مردمی هم که از کنار آنان میگذشتند به محض دیدن پرچم سر خم میکردند تا آن را ببوسند. لحظه به لحظه دستهای کوچک و بزرگ برای تبرک، پرچم را لمس میکرد و به نشانه تبرک به صورتها کشیده میشد. یاران جبهه مقاومت هم در این فضا با پرچم عکس میگرفتند و بر آن بوسه میزدند. آنجا هم نوای «ای صفای قلب زارم...» در فضا گوش جان را مینواخت.
پرچمهای سبز و زرد زیبای بارگاه منور رضوی که ترکیب رنگی شبیه پرچم حزبالله دارد، در جایگاه تشییع پیکر شهدا نصب شد، پرچمی که با خود پیام همدردی و همدلی ما مشهدیها با بچههای حزبالله را منتقل میکرد. پیش روی پرچم هم دود سپند و عود از عودسوز بلند شد تا فضا را متفاوت کند. لحظهها و دقایق گذشت تا پرچم حرم مطهر رضوی که در این اجتماع باشکوه مانند نگین سبزی جلوهگری میکرد، بالاخره روی تابوت مطهر شهدا نشست.
نشان خادمی حضرت(ع) بالاخره رسید
خادمان بارگاه منور رضوی که در بیروت مورد استقبال جمعیت شیعیان قرار گرفتند، در این روز تاریخی فرصت را غنیمت شمردند و پس از زیارت مزار پاک شهیدان و فرماندهان جبهه مقاومت در روضه الحورا و برگزاری مراسم در آنجا، در منزل شهدای مقاومت نیز حاضر شدند. یکی از این میزبانان خانواده شهید عماد مغنیه بود و خادمان امام رضا(ع) میهمان خاص دیگری را نیز با خود به منزلشان آورده بودند. در باز شد و خانه شهید با پرچم حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا(ع) متبرک شد. صدای صلوات خاصه حضرت(ع) در فضا پیچید و پرچم برای دیدهبوسی و تبرک میان میزبانان دست به دست شد.
خدام آقا(ع) برای میزبانان خود هدایایی را هم آورده بودند. اقلامی که رنگ و بوی مضجع نورانی حضرت شمسالشموس(ع) را داشت و در جوار مرقد ایشان متبرک شده بود. بسته هدیه شامل متبرکاتی چون غبار ضریح، دستمال متبرک سرداب، عطر ضریح، انگشتر سنگ مضجع و... بود که به خانواده شهید حاج رضوان تقدیم شد.
هدیه ویژه اما یک نشان بود که هیچ وقت فرصت نشد به دست صاحبش برسد. نشان و حکم خادمی امام رضا(ع) که چند ماه پیش از شهادت سیدحسن نصرالله توسط تولیت آستان قدس رضوی صادر و در آن روز تقدیم دختر شهید شد. نشانی که رویش نوشته شده بود: «خادم آستان قدس رضوی سیدحسن نصرالله». این هدیه ارزشمند تقدیم دختر شهید شد و او پس از دیدن آن گفت: «انشاءالله او با امام(ع) است».
خبرنگار: زهرا زنگنه