شناسهٔ خبر: 71539054 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا | لینک خبر

سفیدنمایی از ترامپ فقط مشکل گذشته اصلاح‌طلبان را حل می‌کند!

با آنکه برخی جریان‌های مدعی اصلاح‌طلبی، بعد از نهی صریح رهبرمعظم انقلاب درباره مذاکره با امریکا، فیتیله مطالبه‌سازی مذاکره را کمی پایین کشیدند و سکوت کردند، اما گویا این سکوت چندان دوامی نداشت و بعد از مدتی گویی به تنظیمات کارخانه بازگشتند و به طور پلکانی میل درونی خود را برای مذاکره با امریکا از طریق رسانه‌های‌شان بروز دادند.

صاحب‌خبر -

با آنکه برخی جریان‌های مدعی اصلاح‌طلبی، بعد از نهی صریح رهبرمعظم انقلاب درباره مذاکره با امریکا، فیتیله مطالبه‌سازی مذاکره را کمی پایین کشیدند و سکوت کردند، اما گویا این سکوت چندان دوامی نداشت و بعد از مدتی گویی به تنظیمات کارخانه بازگشتند و به طور پلکانی میل درونی خود را برای مذاکره با امریکا از طریق رسانه‌های‌شان بروز دادند. 

آنها در حال حاضر با دستکاری در تئوری «مرد‌دیوانه» ترامپ را شخصی غیرقابل پیش‌بینی معرفی می‌کنند تا احتمال موفقیت‌آمیزبودن مذاکره با وی را در فضای سیاسی انتشار دهند، از این رو گزینه «صبر» در برابر مواضع ترامپ را در رسانه‌ها و سخنان خود ترویج می‌دهند که این موضوع به معنای خروج از خط قرمز‌های نظام تلقی می‌شود. 

 بهزاد نبوی، رئیس مستعفی جبهه اصلاحات با ذکر آنکه مواضع ترامپ قابل محاسبه نیست، می‌گوید: «قبل از مواضع اخیر ترامپ، پیشنهاد من آتش‌بس در روابط دو دولت بود، ولی این مواضع نشان داد ترامپ فعلاً در زمین تندرو‌های خودمان بازی می‌کند ولی از آنجا که او اهل معامله است، باید منتظر مواضع نهایی‌اش ماند.»

علاوه بر آن، آنها از ابتدای زمزمه مذاکره با امریکا، پروژه سیاه‌نمایی از ایران و فشار بر افکار عمومی برای ایجاد مطالبه داخلی در زمینه مذاکره را کلید زدند. به عنوان نمونه، روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد (مدیرمسئول آن اکنون رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت است) در گزارشی ساختگی با استناد به شاخص گرسنگی (GHI) وضعیت ایران را بحرانی اعلام می‌کند و می‌نویسد: «ایران باوجود داشتن یکی از بزرگ‌ترین ذخایر نفت‌و گاز دنیا در این فهرست قرار دارد»، این در حالی است که این گزارش مؤید وضعیت مطلوب ایران بوده و آنچه در این گزارش وجود داشته خلاف واقع است. 

اصلاح‌طلبان معمولاً در بیانیه‌های خود سعی می‌کنند مواضعی را بیان کنند که همسو با چارچوب کلی ارائه‌شده از سوی رهبر معظم انقلاب باشد، اما در عمل، به طور معکوسی خواستار استفاده از ابزار‌های دیپلماتیک برای رفع مشکلات داخلی هستند، این درحالی است که رهبر معظم انقلاب با توجه به سابقه بدعهدی طرف‌های غربی همواره بر عدم‌اعتماد به غرب و لزوم مقاومت در برابر فشار‌ها تأکید داشته‌اند. 

پوست زیر پای دولت با رمز «تندروها» و «دولت سایه» یکی از شگرد‌های جریانات اصلاح‌طلبی حواله دادن مشکلات به عوامل خارج از دایره اختیارات‌شان است. در رابطه با حمایت از دولت هم تا جایی که این شگرد توانایی بهره‌برداری حزبی را داشته باشد، از آن استفاده می‌کنند. از آنجا که آنها از فقدان نظریه‌های منطبق بر شرایط داخلی برای گذر از مشکلات اقتصادی رنج می‌برند، به جای ارائه راهکار‌های رفع مشکلات، فرافکنی می‌کنند و به اتهام‌زنی روی می‌آورند، این در حالی است که ناکارآمدی اصلاح‌طلبان در امورات دولت هر روز جیب مردم را خالی‌تر می‌کند. در همین رابطه، روزنامه شرق با اشاره به اینکه دولت پزشکیان از فقدان نظریه رنج می‌برد، مدعی شد دولت دیگر اصلاح‌طلبان، یعنی دولت خاتمی، دولت کارآمدی بود. این نکته در واقع می‌خواهد القا کند که حتی دولت پزشکیان هم در معرض چنین اتهامی قرار می‌گیرد، در حالی که اصلاح‌طلبان خود در تاروپود ساختار تصمیم‌گیری دولت حضور دارند و سوءمدیریت آنها مسبب بروز صعود بی‌سابقه نرخ دلار به بالاترین حد ممکن و به دنبال آن تورم افسار‌گسیخته شده است. در این میان، یکی از نسخه‌هایی که آنها با عنوان رفع مشکلات ارائه کردند، مهار «تندروها» به منظور کنار زدن «منتقدان انقلابی» و فرار از پاسخگویی است. 

طبق اهداف دیگر، آنها با این اقدامات می‌خواهند هم هزینه ناتوانی و عجز خود در مدیریت را به گردن منتقدان بیندازند و هم بخشی از پازل آشفتگی در سیاست داخلی و خارجی را طراحی کنند. 

تلاش اصلاح‌طلبان بر این است که با ایجاد آشفتگی سیاسی و فشار‌ها بر دولت، فرصتی فراهم کنند تا اراده سیاسی خود را بر تمام بدنه دولت مسلط و راه‌حل‌های دیکته‌شده خود را به عنوان نسخه مؤثر برای حل آشفتگی و عبور از مشکلات به آن تحمیل کنند. 

در واقع، آنها قصد دارند دولت را مجبور سازند که در چارچوب تصمیمات آنها گام بردارد تا مواضع رسمی دولت را تحت کنترل درآورند چراکه آنها از همراستایی دولت با نظام در مواضع حساسی، چون مذاکره با امریکا ناراضی هستند، اما همه اهداف به اینجا ختم نمی‌شود. تشنج‌های سیاسی با زمینه مشکلات اقتصادی به راحتی وارد بدنه جامعه می‌شود و تنش‌ها را به مردم منتقل می‌کند. بروز ناملایمات اجتماعی و به تبع آن راه‌اندازی دوباره اغتشاشات گذشته، یکی از هدف‌های ناکامی است که آنها در دوران دولت اصلاحات خود، یعنی دولت حسن روحانی نیز دنبال می‌کردند چراکه با این کار هم سرپوشی بر ناتوانی‌های خود قرار می‌دهند و هم زمینه فشار خود بر حاکمیت را فراهم می‌کنند. 

 صلح جعلی ترامپ و فریب‌خوردگان فریبنده

با وجود آنکه ترامپ با تهدید به بمباران ایران و تأکید چندباره بر سیاست فشار حداکثری، تهاجمی‌ترین مواضع را پس از روی کار آمدن علیه ایران اتخاذ کرده است، اما گمان می‌رود جریان اصلاح‌طلب با توسل به رویکرد جعلی «صلح جویی» ترامپ در منطقه، گام‌های دیگری را برای فشار بر دولت جهت زمینه‌چینی مذاکره با امریکا اجرایی کند. 

امریکا پس از شکست سیاست‌های خود در منطقه و در قبال جنگ اوکراین نیاز به بازسازی وجهه خود در جهان دارد. روند کندشدن نفوذ امریکا در جهان و به ویژه در منطقه که پس از ۷ اکتبر شتاب گرفت، خطر بی‌اعتبارشدن امریکا و چرخش سیاسی دولتمردان منطقه و کشور‌های عرب برای کاخ سفید را افزایش داد، از این رو امریکا شیوه جدیدی را برای ترمیم چهره خود با عنوان چهره‌ای صلح‌جو به خدمت گرفت. اقدامات امریکا در رابطه با مذاکره با مسکو برای خاتمه دادن جنگ اوکراین و اظهارات سران کاخ سفید در همین راستا قرار دارد. در رابطه با ایران نیز طی روز‌های اخیر مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا گفته است که ایالات‌متحده با وجود آنکه قدرت آن را دارد که به حکومت ایران پایان دهد، اما ترامپ «صلح‌طلب» است و چنین گزینه‌ای را نمی‌خواهد. 

با وجود آنکه امریکا علنی ایران را تهدید می‌کند و سیاست چماق و هویج در این اظهارات به طور آشکاری وجود دارد، اما تردیدی نیست اصلاح‌طلبانی که رؤیای مذاکره در عمیق‌ترین لایه فکری را دارند، با توسل به این سخنان به تطهیر ترامپ بپردازند و لازمه مذاکره با امریکا را در رسانه‌ها منعکس کنند. چنانکه بعد از اینکه ترامپ علناً خواستار نابودی توان دفاعی ایران شد اعلام کردند هدف ترامپ خلع سلاح ایران نیست، بلکه او به دنبال کنترل تسلیحات ایران است، بنابراین این جریانات به طور حتم رویکرد جهانی ترامپ را سرلوحه و دستاویزی برای لزوم مذاکره با امریکا قرار می‌دهند، چه آنکه آنها با نادیده‌گرفتن واقعیت‌های امریکا، بار‌ها سیاست‌های خصمانه‌ای که موجودیت انقلاب را هدف گرفته، انکار کرده و سیاست‌های کلان این کشور را به فرد و حزب تقلیل داده‌اند. 

ریشه این دست اقدامات فارغ از کسب منافع سیاسی و حزبی، در افکار حقارت‌گزینی، تسلیم‌پذیری و در نهایت آمال‌گرایی به سمت غرب و اعتماد به آن قرار دارد که نتیجه‌ای جز فریب‌خوردن برای آنها در پی نداشته است، همانطور که برجام نمونه علنی از شکست اعتماد به امریکا برای ایران بود و خسارت‌های مالی و حیثیتی متنوعی را به بار آورد، از این رو باید انتظار داشته باشیم که در مرحله بعدی، رسانه‌های وابسته به این جریانات به طور ملموسی «نیاز» به مذاکره با امریکا را طبق مشکلات داخلی و با توجه به چهره جعلی و دروغین صلح‌جویانه ترامپ ترویج دهند و وی را از فهرست بدخواهان انقلاب جدا کنند!

منبع: روزنامه جوان