آمادگی لبنان برای تشییع فرماندهان مقاومت؛
یکشنبه تاریخ ساز
صاحبخبر - یکشنبه روز بزرگی است برای همه کسانی که سید مقاومت را می شناختند، با او بزرگ شدند و با او جان گرفتند، سیدی که تمام عمرش را صرف مجاهدت در راه مبارزه با صهیونیسم سپری کرد، وجودش قوت قلبی بود برای تمامی کسانی که در راه مبارزه با دشمن جنایتکار، مجروح شدند، به شهادت رسیدند و در راه مقاومت استوار ایستادند. دنیا روز یک شنبه خواهد فهمید که سیدشهید که بود و چه جایگاهی در دل نه تنها شیعیان، بلکه در دل تمام آزادی خواهان جهان داشت. روز یکشنبه روز حیرت همگان خواهد بود از حضور میلیونی سران و مسئولان کشورهای مختلف جهان گرفته تا مردم عادی که برای بدرقه سیدمقاومت به بیروت میآیند تا ایشان را راهی خانه ابدیت کنند.دنیا به نظاره خواهد نشست برای کسی که عمری در راه مجاهدت قدم برداشت. یکشنبه روز بازنمایی و به رخ کشیدن سرمایه اجتماعی حزباله است. روز ترجمه و تفسیر مقاومت، روزی که همگان به احترام سیدمظلومان به پا می خیزند و تمامی پرچمهای کشورهای اسلامی به اهتزاز در می آیند و مقاومت معنا پیدا میکند. روز یکشنبه همه خواهند فهمید که حزباله زنده است حتی پس از آسمانی شدن فرمانده شهیدشان. یکشنبه روز تغییر محاسبات دشمنان داخلی و خارجی حزباله است.با شهادت فرماندهان حزب اله دشمن صهیونی به خیال خود تصور میکرد که حزب اله از بین خواهد رفت. اما راه نصراله در حزباله ادامه دارد. خون مقاومت در رگهای خانواده های شهدای حزب اله جریان دارد. خون شهدا هرگز خشک نمیشود و روح مقاومت در نسلهای بعدی همچنان زنده و جاری است.مقاومت محدود به یک فرد نیست و این نه یک ملت، بلکه همه ملتهای مسلمان هستند که مقابل اسرائیل ایستادهاند. نصرالله زنده است تا حزبالله زنده است. - من امام موسی صدر «رئیس و بنیانگذارمجلس اعلای شیعیان لبنان» را ندیده ام ولی هنوز منتظرم بگویند زنده است و چنددقیقهای آن مردالهی که یک قرن از روزگار خود جلوتر بود را ببینم، من خمینی کبیر را ندیدم، آن بزرگ مردی که میگفت راه قدس از کربلا می گذرد و به تعبیر من یعنی برا آزادی قدس چه خونها باید ریخته شود. من چمران را ندیدم چمرانی که به همه لذت های دنیایی پشت کرد و از هیچ، چریک می ساخت، چمرانی که زندگی در آمریکا را رها کرد و به جبهه های حق علیه باطل برگشت تا به کشورش خدمت کند و در مورد آزادی قدس می گفت:«ما میخواهیم قدس به پرستش گاه مومنین عالم بدل شود ما میخواهیم قدس و فلسطین را از زیر سیطره صهیونیسم و برتری نژادی، تعصب و خرافات بیرون آوریم ما میخواهیم معیارهای انسانی را زنده کنیم.» من شهید مطهری را ندیده ام اما کتاب حماسه حسینی اش را خوانده ام آنجا که در اوج علم، فصاحت و بلاغت می گوید:« شمر امروز را بشناس! شمر امروز ما اسرائیل است ما باید به داد مردم فلسطین برسیم نه این که بیاییم در محرّم به سر و سینه بزنیم و بگوییم «زینبم الوداع الوداع» اصلاً این حرفها در شأن امام نیست.» من شهید آوینی را ندیده ام، شهیدی که با مکتب خمینی از کامران به آقامرتضی تبدیل شد و با هیچ، روایت فتح ساخت. آقا مرتضای جبههها با آن صدای ملکوتیش می گفت: قدس مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده است.دلم حسین خرازی را می خواهد که میگفت هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و مگر نه این است که قوم یهود از ابتدا سر نافرمانی با خدا برداشتند و دست به جنایات وحشتناکی زدند. اما من سیدحسن نصراله را دیده ام، فرمانده حزب اله لبنان، که به تمام آرمان های شهدا و امام راحل در برابر دفاع از مظلوم و کمک به فلسطین و آزادی قدس شریف جامه عمل پوشاند. سی و اندی سال در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی قدم برداشت و حتی زمانی که پسر ۱۸ ساله اش، محمدهادی به شهادت رسید خم به ابرو نیاورد. وقتی در سخنرانیهایش رجز می خواند و لرزه به تن صهیونیستها می انداخت، آنجا که با صدای رسا فریاد می زد« نحن شیعه علی بن ابی طالب»به خود می بالیدم که شیعه علی بن ابی طالب هستم. حزب الله با شجاعت و درایت سید حسن رشد کرد بزرگ شد و به چنان قدرتی در منطقه تبدیل شد که در برابر تمام مستکبران عالم بایستد، من مقاومت را در سید حسن دیدم، وقتی برای شهادتش دشمن زبون، خوار و ضعیف از بمب هشتاد تنی استفاده کرد، من پیروز جنگهای ۳۳ روزه و طوفان الاقصی را در سیدحسن دیدم. و اما روز یکشنبه... همه می آییم نه با پای جان، بلکه با پای دل، تا به تمام عالم نشان دهیم هر چند سید حسن را از دست داده ایم اما امید به «نصرتالهی» بیش از پیش در دل مان زنده است. چرا که خداوند در سوره بقره آیه ۲۱۴ میفرمایید: «اَلا اِنَّ نَصرَاللهِ قَریب» و اعتقاد داریم سید حسن زنده است تا حزب الله زنده است.∎