شناسهٔ خبر: 71489080 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: رادیو فردا | لینک خبر

زبان‌های مادری در ایران؛ وقتی رئیس‌جمهور هم از زبان مادری‌اش کوتاه می‌آید

صاحب‌خبر -

کمتر از یک هفته پیش، مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران حین شعرخوانی به زبان ترکی در یک مراسم عمومی تذکری گرفت که باعث شد به شعرخوانی‌اش به این زبان ادامه ندهد.

روز جهانی زبان مادری، که هر سال در ۲۱ فوریه (۲ اسفند) گرامی داشته می‌شود، توسط یونسکو در سال ۱۹۹۹ با هدف حفظ و ترویج تنوع زبانی و فرهنگی نام‌گذاری شد.

این روز به یادبود رویدادی در سال ۱۹۵۲ در داکا، پایتخت کنونی بنگلادش، تعیین شده است. در آن زمان، دانشجویان در اعتراض به تصمیم دولت پاکستان برای تحمیل زبان اردو به‌عنوان تنها زبان رسمی تظاهرات کردند که منجر به کشته‌شدن تعدادی از آنان هم شد. این واقعه سرانجام به استقلال بنگلادش و به رسمیت‌شناختن زبان بنگالی انجامید.

وضعیت زبان‌های مادری در جهان و ایران چگونه است و چرا جمهوری اسلامی، برخلاف آن‌چه در قانون اساسی کشور آمده، تقویت و ترویج هر زبان مادری غیرفارسی را به‌سادگی برنمی‌تابد و نتیجهٔ آن چیست؟

وضعیت زبان‌های مادری در جهان

بر اساس پژوهش‌های سال‌های اخیر (۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲)، حدود ۷۱۰۰ زبان زنده در جهان صحبت می‌شود. البته این تعداد پیوسته در حال تغییر است زیرا برخی زبان‌ها از بین می‌روند، برخی تکامل می‌یابند و گاهی زبان‌های جدیدی نیز کشف می‌شوند.

برخی آمارها از خطر انقراض ۴۰ تا ۵۰ درصد این زبان‌ها حکایت دارد، به‌خصوص که شمار گویشوران آن‌ها بسیار اندک است. در سوی مقابل، تنها ۲۳ زبان بیش از نیمی از جمعیت جهان را پوشش می‌دهند. انگلیسی، ماندارین (چینی)، هندی، اسپانیایی، فرانسوی و عربی از پرگویش‌ترین زبان‌های دنیا هستند.

نکته این است که زبان‌ها بخش مهمی از سرمایهٔ فرهنگی و هویتی هر جامعه محسوب می‌شوند و با به حاشیه رانده‌شدن آن‌ها، بخش‌هایی از تاریخ، ادبیات، موسیقی، سنت‌ها و فرهنگ مردمان نیز به فراموشی سپرده می‌شود.

تنوع زبانی در ایران و مسئله‌ای به نام «همبستگی ملی»

ایران یکی از کشورهای دارای تنوع زبانی بسیار است که اقوام و گویشوران متعددی در آن زندگی می‌کنند. بر اساس تخمین‌ها، حداقل ۷۵ زبان و گویش مختلف در ایران رایج است که مهم‌ترین آن‌ها شامل فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، عربی، بلوچی، ترکمنی، گیلکی، مازندرانی، لری و تاتی است. این تنوع زبانی، ایران را در زمره کشورهای چندزبانه قرار می‌دهد، اما از نظر مدیریت زبانی، با چالش‌هایی مواجه است.

همبستگی ملی در کشورهایی که دارای اقوام و زبان‌های متنوع هستند، به شدت وابسته به نحوه مدیریت زبانی و فرهنگی است.

در ایران، زبان فارسی به عنوان عنصر وحدت‌بخش ملی نقش مهمی ایفا کرده، اما برخی مسائل زبانی به چالش‌هایی در زمینه همبستگی اجتماعی منجر شده‌ که مهم‌ترین آن‌ها مسئلهٔ «احساس مشارکت یا طردشدگی» است.

در کشورهایی که زبان‌های اقلیت در سیستم آموزشی و اداری به رسمیت شناخته می‌شوند، گروه‌های زبانی احساس مشارکت بیشتری در نظام سیاسی و اجتماعی دارند. در ایران اما، برخی اقوام به دلیل محدودیت‌های آموزش به زبان مادری، احساس تبعیض و نادیده گرفته شدن دارند که می‌تواند بر همبستگی ملی نیز تأثیر بگذارد.

این در حالی است که طبق اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، که زبان و خط رسمی کشور را فارسی اعلام می‌کند، «استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». اما، در عمل، آموزش به زبان‌های مادری در سیستم رسمی آموزشی کشور به‌ندرت اجرا می‌شود و همین موضوع منجر به نارضایتی و احساس تبعیض در میان برخی اقوام غیرفارس‌زبان شده است.

مقایسه تنوع زبانی ایران با دیگر کشورها

برخی کشورها مانند ایران دارای تنوع زبانی بسیار هستند، اما شیوه‌های مختلفی برای مدیریت آن اتخاذ کرده‌اند:

  • هند یکی از متنوع‌ترین کشورهای زبانی جهان است که ۲۲ زبان رسمی دارد و آموزش به زبان‌های مادری در ایالت‌های مختلف امکان‌پذیر است. این سیاست توانسته وحدت ملی را در عین تنوع زبانی حفظ کند.
  • سوئیس دارای چهار زبان رسمی (آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانیایی) است و هر منطقه‌ای بر اساس زبان خود خدمات آموزشی و اداری دریافت می‌کند. نکتهٔ قابل‌توجه میزان توزیع جمعیتی این زبان‌های رسمی است: آلمانی حدود ۶۲ درصد، فرانسوی حدود ۲۳ درصد، ایتالیایی حدود ۸ درصد و رومانیایی فقط حدود یک درصد از جمعیت کل کشور؛ وضعیتی از تنوع فرهنگی که در عین حال نقش مهمی در هویت ملی مردم این کشور ایفا کرده است.
  • کانادا دارای دو زبان رسمی (انگلیسی و فرانسوی) است و به استان کبک اجازه داده شده سیاست‌های زبانی خود را تنظیم کند. با وجود این، مسئله زبان در برخی مقاطع تنش‌هایی ایجاد کرده، اما به‌طور کلی مشارکت اقوام مختلف در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، همبستگی را تقویت کرده است.
  • در چین، با وجود تنوع زبانی بالا، دولت زبان ماندارین را به عنوان زبان اصلی تحمیل کرده و برخی زبان‌های اقلیت تحت فشار قرار گرفته‌اند که موجب اعتراضات اجتماعی هم شده است.


ایران از نظر تنوع زبانی به کشورهایی مانند هند و چین شباهت دارد، اما سیاست رسمی جمهوری اسلامی بیشتر به مدل تک‌زبانی (مانند چین) نزدیک است و اساساً توجهی به مدل‌های چندزبانی مانند سوئیس یا هند ندارد. مدیریت زبانی با تمرکز بر یک‌زبانیِ فارسی‌محور و در عین حال مقاومت در برابر حفظ و تقویت زبان‌های بومی و قومی دیگر همان چیزی است که به‌جای همبستگی ملی، به احساس طردشدگی و بیگانگی برخی اقوام نیز دامن زده است.

به تعبیر دیگر می‌توان گفت زبان فارسی عامل وحدت‌بخش کشور محسوب می‌شود، اما به رسمیت شناختن و تقویت زبان‌های بومی نیز می‌تواند به افزایش حس همبستگی ملی کمک کند و تجربهٔ کشورهای موفق نشان می‌دهد که سیاست‌های چندزبانه نه‌تنها تهدیدی برای وحدت ملی نیست بلکه می‌توانند موجب تقویت آن شود.

وحدت ملی یا نگرانی امنیتی؟

با همهٔ این اوصاف و به‌رغم این‌که فقدان آموزش رسمی به زبان‌های مادری و تمرکز رسانه‌ها بر زبان فارسی باعث کاهش استفاده از زبان‌های محلی، به‌ویژه در نسل‌های جوان، شده است، تلاش‌های مردمی و غیردولتی برای احیای زبان‌های بومی، از جمله برگزاری کلاس‌های آموزشی و انتشار کتاب به زبان‌های محلی، همچنان ادامه دارد؛ وضعیتی که نوع مواجههٔ حکومت با آن گاه جنبهٔ سیاسی پیدا می‌کند تا جایی که برخی فعالان حقوق زبانی به دلیل تلاش برای ترویج و آموزش زبان‌های مادری با فشارهای امنیتی و قضایی مواجه شده‌اند.

برای مثال، زهرا محمدی، فعال آموزش زبان کردی که به مدت ۱۲ سال در شهر سنندج و روستاهای اطراف آن به صورت داوطلبانه به آموزش زبان کُردی مشغول بود، به اتهام فعالیت‌های مرتبط با آموزش زبان مادری در سال ۱۳۹۸ بازداشت و نهایتاً در سال ۱۴۰۰ به پنج سال حبس محکوم شد.

نمونهٔ قابل‌تأمل دیگر در سطح عمومی همین ۲۶ بهمن امسال رخ داد که مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، در یک مراسم عمومی با موضوع تبریز حین خواندن شعری به زبان تُرکی تذکر گرفت و در پی این تذکر تصمیم گرفت شعر را به پایان نرساند و بگوید «خب اشکال ندارد؛ دو تا شعر تُرکی خواندن که مشکلی ایجاد نمی‌کند».

ظاهراً از نظر جمهوری اسلامی هرگونه پروبال دادن به زبان‌های مادری غیرفارسی «مشکل‌ سیاسی امنیتی» دارد. فراموش نباید کرد که در نظام آموزشی جمهوری اسلامی، آموزش زبان عربی (البته نه به‌عنوان زبان اقلیت عرب ایران) در مدارس اجباری است، درحالی‌که به‌گفتهٔ کارشناسان، حدود یک‌سوم دانش‌آموزان ایران امکان یادگیری زبان مادری خود را حتی در سطح ابتدایی و پایه‌ای هم ندارند.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که جمهوری اسلامی در برابر تقویت زبان‌های مادری مقاومت می‌کند، نگرانی از تقویت هویت‌های قومی و افزایش مطالبات خودمختاری است. حکومت تصور می‌کند که رسمیت بخشیدن به زبان‌های محلی می‌تواند به گسترش احساسات قوم‌گرایانه و در نهایت به تهدید تمامیت ارضی کشور منجر شود.

از سوی دیگر، حکومت در ایران از دوران پهلوی تا به امروز، فارسی را به‌عنوان زبان مشترک ملی و عامل انسجام کشور معرفی کرده با این استدلال که وجود یک زبان رسمی مشترک، ارتباط و همزیستی گروه‌های قومی را تسهیل می‌کند و از شکل‌گیری جزایر زبانی جداگانه جلوگیری می‌کند.

اما دلیل اصلی این موضوع به‌خصوص در جمهوری اسلامی شاید موضوع «سلطهٔ فرهنگی و ایدئولوژیک»، به‌خصوص با توجه به اجبار آموزش زبان عربی به‌عنوان زبان دین اسلام و قرآن، و تمایل حکومت به یکسان‌سازی فرهنگی و زبانی باشد.

در واقع و در مجموع، سیاست‌های زبانی جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که محدودیت‌های موجود در این حوزه به‌دلیل نگاه ایدئولوژیک و امنیتی به زبان‌های مادری است و برخلاف توصیه‌های جامعه‌شناسان از این واقعیت غافل است که بی‌توجهی به حقوق زبانی اقوام می‌تواند منجر به افزایش نارضایتی‌های اجتماعی و تضعیف حس تعلق ملی در میان اقشار گسترده‌ای از مردم کشور شود.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.