شناسهٔ خبر: 71485713 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: لیزنا | لینک خبر

در تکاپوی دانستن:

زیستن با کتاب و قلم

کاظم حافظیان رضوی

صاحب‌خبر -
زیستن با کتاب و قلم

لیزنا؛ کاظم حافظیان رضوی، کتابدار:: هشتصد و دوازدهمین شب از شبهای بخارا که برای نکوداشت استاد عبدالحسین آذرنگ برگزار شد، از کتابی با عنوان «زیستن با کتاب و قلم و کتاب» که به اهتمام محمد حسین یزدانی راد تدوین شده است، رونمایی شد.

کتاب  شامل پنج گفتگوی بلند با عناوین زیر است:

 اول) از کودکی تا تحصیل در دانشگاه شیراز

 دوم) در دانشگاه اصفهان و دوره خدمت

سوم) "موسسه انتشارات فرانکلین"، "موسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی" و "مرکز فرهنگی اسناد آسیا.

چهارم) دوره دانشنامه نگاری و همکاری با دانشنامه‌ها.

پنجم) نشششر، ویرایش، ترجمه، تالیف و دانشنامه نگاری.

و پیوستها شامل:

 فهرست آثار سال 1348 تا پایان سال 1402.

یادداشتها که بر اساس ترتیب گفتگو در 5 بخش تنظیم شده است

گزیده عکسها و تصاویر

منابع

نمایه اشخاص

من به یمن حضور در آن شب (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) به نسخه‌ای از این کتاب دست یافتم و با شوق فراوان برای آشنایی با روز و روزگاری که خود با خاطراتش به زیست خود ادامه می‌دهم، و در جستجوی مکان‌ها و عوامل در دورانی هستم که افرادی چون آذرنگ با همه ملایمات و ناملایمات ساخته شده و پرداخته شده اند و برای درک و دستیابی راهی جز مراجعه به تاریخ شفاهی ندارم، کتاب را در دست گرفتم و مطالعه آن با دقت آغاز شد.

در پنجره گشوده به افق پرسش و پاسخها، مجموعه‌ای از خاطرات و نظریات و پیشنهادات نمایان می‌شود که به یمن مطالعات و تجربیات عبدالحسین آذرنگ در حوزه‌های به هم پیوسته نویسندگی، پژوهشگری ویراستاری، مترجمی دانشنامه‌نگاری و در کل پدیدآوری در طول مدت هفت دهه در دوران معاصر به دست آمده است .

پرسشگر که آشکارا معلوم  است که پرسش هایش مبتنی بر مطالعه آثار استاد است و صد البته به یاری و در محضر خود ایشان، به صورتی منطقی و خوب طرح می کند و آذرنگ به دقت و بدون حاشیه پاسخ می دهد.

هرگاه پرسشگر در مسیر چالشگری به دنبال ثبت نام خاطی برمی‌آید آذرنگ با رعایت ادب و فرهیختگی از نام بردن افراد خودداری می‌کند. در مجموعه اظهارنظرها و بیان وقایع و خاطرات، آذرنگ از قضاوتهای مغرضا و غیر عالمانه بر حذر است و فقط به آنچه لازم است بیان شود بسنده می کند. طرفه آنکه که از تبرئه خود در آنجا که مسئولیتی را عهده‌دار بوده گریزان است. یک نمونه: "دکتر ]محمد حسین دانشی[ حرفها و برداشت‌های تازه‌ای داشت که با دیدگاه حاکم بر کتابداری آن روز همخوانی نداشت. به این درس او ]مبادی علم اطلاع رسانی[  علاقه نشان دادم و به نظرم در این درس او دانشجوی موفقی بودم (ص ۱۲۸).

تدوینگر یا ناشر در پشت جلد کتاب مدعی است زیستن با کتاب و قلم روایت‌های جذاب و کمتر شنیده شده عبدالحسین آذرنگ نویسنده پژوهشگر دانشنامه نگار ویراستار و مترجم نامی معاصر از همنشینی با این دو یار مهربان ]کتاب و قلم[ است.

من معتقدم آذرنگ در بیان گذر ایام روز و روزگار خود تاریخچه‌ای از ناگفته‌های سازمان‌های فرهنگی و دانشگاهی را با دید و مداقه انتقادی، مثبت و منفیّ با نگاه مبتنی بر دیدگاه‌های خود، حتی در مورد افراد توصیف می‌کند که برای علاقمندان و خوانندگان اثر بسیار خواندنی است. در عین حال که آموزنده نیز هست ،که چگونه باید به اطراف خود نگاه کرد و به خاطر سپرد و در زمان مناسب بیان کرد.

در فرایند استخدام در "موسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی" پس از اشارات و تعاریف دکومانتاسیون پیشنهاد معادل فارسی از طرف وی "سندداری" و در ادامه "علم اطلاع رسانی" و "علم اطلاعات" و هر دو معادل Information Science   و علاقه خود به موضوع این علم، که همانا شناسایی گردآوری سازماندهی و پخش و پراکنش اطلاعات همه علوم و فنون و سایر معارف بشری است، بلافاصله نظر خود را اینگونه بیان می‌کند که: ”دنیای جدید که یکی از ستون‌هایش اطلاعات است به این علم زود بال و پر داد و موجبات رشد و گسترش آن را فراهم ساخت به همین دلیل به این شاخه از علم علاقه شدم و درس دکتر دانشی را با جدیت دنبال کردم.

 برای استخدام در موسسه در کشاکش با ساواک قرار می‌گیرد و در تعاملات با این سازمان حرف آخر را یک مامور ساواک به او می‌زند. "... کتاب و قلم برای ما خطرناک است با همین عبارت و با همین صراحت" ص۱۳۶).

تدوینگر در مجموع بر این عقیده است که کتاب داعیه ارائه تاریخی از رویدادهای فرهنگی دوران معاصر را ندارد. اما تاکید دارد با توجه به اینکه مصاحبه شونده در مقام کنشگر در پاره‌ای از رخدادهای دوره خودش فعال بوده، و در زمینه‌های حوزه علم اطلاع رسانی یا علم اطلاعات، به یمن مطالعات و انتشارات و فعالیت‌هایش در موسسات تحقیقاتی و آموزشی نقشی موثر ایفا کرده است می‌توان مدعی شد که این روایت‌ها به دلیل رویکرد انتقادی در بازنمایی و تحلیل و تفسیر آنچه از نزدیک شاهد وقوع آنها بوده از اهمیت بسیار برخوردار است

 در ستایش قلم که یار دیرین آذرنگ است می‌گوید: "هر دری که بسته می‌شد بی‌درنگ قلم روی کاغذ می‌آمد و من با کتاب و قلم زندگی می‌کردم و بر پایه تجربه شخصی بررسی تجربه‌های دیگران، چه در جامعه خود ما، و چه تجربه‌های دیگران از جامعه‌های دیگر، اطمینانم بیشتر می‌شد که قلم سرانجام می‌تواند راهی کوره راهی یا روزنی باز کند". (ص ۲۱۳).

در مقام مدرس و معلم فعال در دانشگاه و کارگاه‌های آموزشی که نگارنده افتخار حضور در برخی از آنها را داشته عبدالحسین آذرنگ می‌گوید: " تدریس را حقیقتاً دوست داشتم و دارم و دانشجویانم را دوست داشتم و دارم. تا جایی که در توانم بود برایشان مایه می‌گذاشتم و سعی می‌کردم مناسباتی صمیمانه با آنها داشته باشم"  (ص ۲۱۳). من به عنوان شاهد فقط توجه را به تدریس درس تاریخ تمدن وی و اثری که در پرتو آن یعنی کتاب‌های "تاریخ تمدن" اثر  "لوکاس" و "تاریخ تمدن و فرهنگ جهان" و همچنین در نهایت "رنگین کمان تمدن‌ها" با آشنایی با تمدن‌های جهان حاصل شد، اشاره می‌کنم و می‌گذرم.

از  جمله علایق و دغدغه‌های آذرنگ مباحث فلسفی است و به همین دلیل آثار ارزنده‌ای را در این حوزه ترجمه و تالیف کرده است. معتقد است" "نخستین معیار برای سنجش تفکر صداقت و اصالت است" (ص ۱۴۵). البته جنبه فردی آن مد نظرش است.

درباره فیلسوف مورد علاقش که به معرفی دیدگاه‌های فلسفی او پرداخته است می‌گوید: " او (رورتی) می‌گوید: که پرسشهایی هست که فلسفه نمی‌تواند جواب بدهد و پاسخ آنها را باید در ادبیات سراغ گرفت" ( ص ۲۲۵). بدیهیست آذرنگ به عنوان اندیشه ورزی قلم پناه و نویسنده‌ای متفکر هرگز پذیرنده‌ای یکسویه نمی‌تواند باشد به ویژه کارهای دانشنامه‌ای و دائره‌المعارفیش این نظر نگارنده را تایید می‌نماید.  سراسر پرسش‌ها و پاسخ‌های آذرنگ در کتاب ناظر بر مداقه و قبول واقعیاتی است که مستند و مبتنی بر اندیشه است.

 اکنون به مبحثی دیگر از تاکیدات مباحثه‌های آذرنگ در "زیستن با کتاب و قلم" می‌پردازم که بسیار مورد توجه من است. "کتابداری و کتابخانه‌ها". و در پاسخ به پرسش‌های مصاحبه‌گر در جای جای کتاب نظرش را درباره موضوع رشته‌ای که در آن درس خوانده، کتابداری و اطلاع رسانی ، بیان کرده است. اما در غربت حضور در غرب می‌گوید: "آشنایی با کتاب‌های خوب، خدمات کتابخانه‌ای و اطلاع رسانی، وفور منابع متنوع مطالعاتی به زندگی و همه اوقات فراغتم معنا می‌داد. کتابخانه به خانه دوم من تبدیل شده بود و بسیاری وقت‌ها از نخستین مراجعانی بودم که سر ساعت به کتابخانه می‌رسیدم و زمانی آنجا را ترک می‌گفتم که می‌خواستند چراغ‌ها را خاموش و در کتابخانه را ببندند" (ص 181).

و در ادامه به تعریف خدمات بی‌نظیر کتابخانه‌ها با ظرافت تمام اشاره می‌کند که چگونه رسالت و وظایف خود را نسبت به مراجعه کننده با فراهم آوری امکانات و ارائه آنها ادا می‌کنند به عبارت دیگر می‌گوید "کتابخانه یعنی این و خدمات کتابداری یعنی این".

خواندن چنین آثاری، سراسر آگاهی آموزش و یادگیری است. چرا؟ چون باوری را در خواننده صادق نهادینه می‌کند که در پرتو صداقت گوینده حاصل می‌شود و با بیان ناهمواری‌ها و همواری‌های زندگی، جهان را فراتر از روزمرگی و روزمرِّ گی معرفی می‌نماید.

خدمات فرهنگی عبدالحسین آذرنگ باید با نگاهی عمیق و عشقی سرشار از ایران دوستی و صفای باطنی همراه باشد که تو، امکانات فراهم غرب را رها کنی و مشکلات و مصائب روزگار را تاب آوری و کوچه پس کوچه‌های سرزمین خود را دوست داشته باشی. وی در پاسخ ه مصاحبه‌گر که می‌پرسد چرا به کشور بازگشتید؟ می‌گوید: "وطن، زبان مادری، نوشتن به زبان مادری، زیستن در فضای فرهنگی که با آن بیگانه نبودم ، و وسوسه‌هایش از هر چشم انداز دیگری بیشتر بود حتی با همه مسائل و مشکلاتش" (ص ۱۸۷). آذرنگ خودنمایی نمی‌کند او در عمل و سرافراز از این امتحان گذر کرده است .

در پایان دوست دارم از اهتمام پرسشگر و تدوینگر و حوصله استاد آذرنگ سپاسگزار باشم. خوب می‌دانم در شرایط فعلی نشر کتاب در کشور، ارائه متنی خوشخوان، بی‌غلط چاپی و ساختاری مناسب، جز با انگیزه معرفی و الگوسازی برای نسلی که دل در گرو و اسیر پدیده‌های زودگذر و کم عمق دارد، امکان‌پذیر نیست.

 به عنوان یک کتابدار سپید موی آرزومندم حال که این اثر پدید آمده است اهالی کتاب به ویژه کتابدارانی که  در انواع کتابخانه‌ها به کتابداری مشغولند  این اثر را با دقت در پرسشهای مصاحبه کننده و پاسخ‌های آذرنگ مطالعه کنند. کتابخانه‌های عمومی، کتابخانه‌های شهرداری، و .... کتاب را تهیه و در اختیار عموم قرار دهند تا مبلّغ و مشوّق و معرّف رهروی در مسیرهای پر از خار مغیلانی باشند که برای رسیدن به کعبه حیات هیچ مانعی را برنمی‌تابد.

استاد آذرنگ در جای دیگر از قول ایرج افشار نادره دوران ما می‌گوید: روزی به مناسبتی و با همان لحن به من متحکمانه چند اندرز داد. سعی می‌کنم عین عبارت او را نقل کنم. "چیزهایی را که می‌نویسی می‌بینم بعضی‌ها را می‌خوانم بعضی‌ها را نمی‌فهمم و نمی‌خوانم با بعضی از آنها موافقم و با بعضی مخالفم فقط به تو می‌گویم سرت را بلند نکن به عقب برنگرد و به کسانی که طرف از سنگ پرتاب می‌کنند نگاه نکن! راه خودت را برو من سال‌هاست همین کار را می‌کنم ...."  آذرنگ الگویی پسندیده در این شیوه و رفتار است سلامت باشد و پایدار.

 

 حافظیان رضوی ، کاظم. « در تکاپوی دانستن: زیستن با کتاب و قلم». ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزنا:شماره  102، 3 اسفند ماه  1403

-5837157260650989342_121.jpg -5837157260650989342_121.jpg