به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، مهدی افراز از فعالین فرهنگی کشور در یادداشتی به موضوع چرایی عدم برگزاری مراسم تشییع سید حسن نصرالله در ایران پرداخت و نوشت:
در جهان مقاومت، تشییع پیکر رهبران، یکی از ماندگارترین ابزار تولید قدرت است. برای جریانی که تکیه اش بر ایمان عمومی است، عهد جمعی حول یک پیکر که تجسمی از زیست آرمانی بوده، منحصربه فردترین الگو برای ترسیم جهت حرکت در آینده و بروز دادن سرمایههای اجتماعی است. هیچ رفراندومی از این خلوص، تاکید و شفافیت برخوردار نیست.
تشییع پیکر سید مقاومت در ایران انجام نخواهد شد. این رخداد به هر دلیل و اقتضایی که بوده، چه خوب که این سرنوشت غیرمنتظره رقم خورده است. لبنانی بودن وداع سید، دقیقاً تثبیتی برای مأموریت تاریخی اوست. سید تمام هویتش، توسعه فرهنگ انقلاب اسلامی در مختصاتی بود که سوژه و جریان ایرانی بدان دسترسی نداشت.
ارتقای ایده مقاومت از جغرافیای ایرانی و بسط آن در جهان عرب و اهل سنت، شاید مهمترین پروژه عمری سید بود که با دقت و ظرافت آن را به پیش برد. از این جهت مهیا نبودن شرایط برای تشییع پیکر جناب سید در ایران، که به نوعی میتوانست به یک پایان بندی ایرانی برای هویت ایشان منجر شود، به طور کلی منتفی و با یک تمرکز کاملاً لبنانی صورت خواهد پذیرفت و این تقدیر در ترسیم مناسبات آینده مقاومت دستاوردی متناسب با رسالت آگاهانه سید خواهد داشت.
سید حسن برای ما صرفاً دبیرکل حزب الله لبنان یا زبان ناطق مقاومت یا فرمانده میدانی پروژه هدم اسرائیل نبود. ایشان یک جاذبه انسانی و یک توجیه اخلاقی برای انقلابی بودن بود. سید قلهای بود که دلخوش کردن به حرکت در دامنههایش میتوانست انگیزه یک عمر مجاهدت باشد. همه مقلّدان خمینی بی شک یک نصرالله درون دارند که شدیداً محتاج آنند تا با مشارکت در یک بدرقه تاریخی حضور آن را در وجود خود تثبیت و در پیکره امت شعله ور کنند.
امروز اما با تحمیل و تقدیر شرایط، این اتفاق در ایران صورت نخواهد گرفت و از قضا وضعیتی فراهم است تا این بار ما ایرانیان نه متن که حاشیه و نه میزبان که مهمان و نه مقصد که مسیر باشیم. حضور تبعی اما پررنگِ مردم ایران در مراسم بدرقه و خاکسپاری اسطورههای مقاومت در بیروت با همه دشواریهایش، ضمن تکمیل طرح مأموریتی جناب سید، میتواند محملی باشد تا در روزهایی که طراحیها برای انسداد تعاملات میان جوامع مقاومت به حداکثری ترین سطح رسیده، درهم کوبنده این ارادهها نیز باشد.
در جهان مقاومت، تشییع پیکر رهبران، یکی از ماندگارترین ابزار تولید قدرت است. برای جریانی که تکیه اش بر ایمان عمومی است، عهد جمعی حول یک پیکر که تجسمی از زیست آرمانی بوده، منحصربه فردترین الگو برای ترسیم جهت حرکت در آینده و بروز دادن سرمایههای اجتماعی است. هیچ رفراندومی از این خلوص، تاکید و شفافیت برخوردار نیست.
تشییع پیکر سید مقاومت در ایران انجام نخواهد شد. این رخداد به هر دلیل و اقتضایی که بوده، چه خوب که این سرنوشت غیرمنتظره رقم خورده است. لبنانی بودن وداع سید، دقیقاً تثبیتی برای مأموریت تاریخی اوست. سید تمام هویتش، توسعه فرهنگ انقلاب اسلامی در مختصاتی بود که سوژه و جریان ایرانی بدان دسترسی نداشت.
ارتقای ایده مقاومت از جغرافیای ایرانی و بسط آن در جهان عرب و اهل سنت، شاید مهمترین پروژه عمری سید بود که با دقت و ظرافت آن را به پیش برد. از این جهت مهیا نبودن شرایط برای تشییع پیکر جناب سید در ایران، که به نوعی میتوانست به یک پایان بندی ایرانی برای هویت ایشان منجر شود، به طور کلی منتفی و با یک تمرکز کاملاً لبنانی صورت خواهد پذیرفت و این تقدیر در ترسیم مناسبات آینده مقاومت دستاوردی متناسب با رسالت آگاهانه سید خواهد داشت.
سید حسن برای ما صرفاً دبیرکل حزب الله لبنان یا زبان ناطق مقاومت یا فرمانده میدانی پروژه هدم اسرائیل نبود. ایشان یک جاذبه انسانی و یک توجیه اخلاقی برای انقلابی بودن بود. سید قلهای بود که دلخوش کردن به حرکت در دامنههایش میتوانست انگیزه یک عمر مجاهدت باشد. همه مقلّدان خمینی بی شک یک نصرالله درون دارند که شدیداً محتاج آنند تا با مشارکت در یک بدرقه تاریخی حضور آن را در وجود خود تثبیت و در پیکره امت شعله ور کنند.
امروز اما با تحمیل و تقدیر شرایط، این اتفاق در ایران صورت نخواهد گرفت و از قضا وضعیتی فراهم است تا این بار ما ایرانیان نه متن که حاشیه و نه میزبان که مهمان و نه مقصد که مسیر باشیم. حضور تبعی اما پررنگِ مردم ایران در مراسم بدرقه و خاکسپاری اسطورههای مقاومت در بیروت با همه دشواریهایش، ضمن تکمیل طرح مأموریتی جناب سید، میتواند محملی باشد تا در روزهایی که طراحیها برای انسداد تعاملات میان جوامع مقاومت به حداکثری ترین سطح رسیده، درهم کوبنده این ارادهها نیز باشد.