هفته گذشته اسنادی منتشر شد که به ادعای برخی تحلیلگران نشاندهنده کمک مالی آمریکا به برخی روحانیون ایران بود. وبسایت «کریدل» اسناد حذفشدهای را منتشر کرده که نشان میدهد بنیاد ملی دموکراسی آمریکا بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ مبلغ 6/4 میلیون دلار در بیش از 50 فعالیت ضدانقلابی توسط روزنامهنگاران، اتحادیههای کارگری، دانشجویی، زنان، وکلا و روحانیون پرداخت کرده است. بنیاد «انایدی» سازمانی است که با هدف اسمی گسترش دموکراسی در کشورهای متخاصم ایجاد شده؛ اما به اعتراف نمایندگان کنگره آمریکا، پول مالیاتدهندگان آمریکایی را صرف واژگونسازی دموکراسیها و تأمین مالی کودتاهای رنگی میکند!
قطعاً اینها بخش کوچکی از هزینههای غرب برای براندازی جمهوری اسلامی است که فاششده و نوک کوه یخی را نشان میدهد که از زیر آب بیرون زده است. اما آنچه در این اسناد، توجهات را به خود جلب کرده، نام بردن مستقیم از قشر روحانیت به عنوان هدف فعالیت براندازانه است. طبق این اسناد، کمکها شامل ایجاد نشریات و فعالیتهایی غیرمستقیم برای «ترغیب روحانیون» به فعالیتهای سیاسی براندازانه و جدا کردن مردم مذهبی از انقلاب است و نشانی از پرداخت مستقیم مشاهده نمیشود. هرچند چنین فرضی هم دور از ذهن نیست، اما متهم کردن افراد به استناد چنین اسنادی منطقی بهنظر نمیرسد. حتی می توان گفت آوردن نام روحانیت در چنین سندی خودش شاید فتنه گری دیگری از سوی دشمن باشد.
نگارنده به عنوان دانشآموخته حوزه علمیه و مکتب روحانیت، اتفاقاً برخلاف برخی تحلیلها که از جانب روحانیون مخالف نشاندار و ارتباطات و وابستگی مالی آنان به دشمن ابراز نگرانی کردهاند، فکر میکنم چنین روحانیت وابسته و آلودهای اصولاً جایگاهی نزد مردم مذهبی (که هدف نهایی دشمن هستند) ندارند که بخواهند منشأ اثر باشند و بازدهی برای این سرمایهگذاری ایجاد کنند. بلکه هدف، اگر هوشمندانه انتخاب شده باشد، استفاده غیرمستقیم از روحانیونی است که ضمن حفظ وجاهت سنتی و حتی زیّ معنوی و ظاهر مردمی، نسخه تحریفشدهای از دین و دینداری میپیچند و اهداف دشمن را در لوای دینداری و اسلام پیشمیبرند. نسخهای از اسلام که در بیان امام (ره) و رهبر معظم انقلاب به «اسلام آمریکایی» تعبیر میشد؛ اسلام سرمایهداری، اسلام مستکبران، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام منافقین، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان و اسلامی که در خدمت منافع استکبار و توجیهگر آنها باشد.
امام (ره) پس از عمری مبارزه با استبداد و استکبار، در واپسین روزهای عمرش، یعنی سوم اسفند 1367 در پیام مفصلی به روحانیون که بعدها به «منشور روحانیت» مشهور شد، روحانیت و حوزههای علمیه را از دشمن قویتری بیم میدهد که از راه خدعه و نفوذ کارش را پیش میبرد و تا حدودی موفق هم شده است: «اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهای کارگر شده است...».
این همان دشمنی بود که بیش از همه دشمنان ضربه زده است: «آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است... خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است... ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست...».
از نظر امام (ره) این بزرگترین تهدید در کمین اسلام ناب و روحانیت اصیل است؛ روحانیتی که به تعبیر امام خمینی (ره) صدها سال «حاملان امانت وحی و رسالت» و «تکیهگاه مردم و محرومان» بودند، «زاهدانه زندگی کردند... و هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان نرفتند»، «به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه بودند» و در این راه «با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها» بیشترین شهدا را تقدیم کرده بودند باید مراقب این «مارهای خوش خط وخال» و سرایت «تفکر جدایی دین از سیاست از لایههای تفکر اهل جمود» باشند.