شفقنا آینده- یک کارشناس حوزه گردشگری درباره چشم انداز صنعت گردشگری ایران می گوید: واقعیت این است که گردشگری ما بزرگترین آسیبی که دارد می بیند، نداشتن برنامه مدون و درست است. یعنی هیچ موقع، برنامه ریزی دقیقی روی آن انجام نمی شود و ما از نیازها آگاه نیستیم.

گردشگری همراه با خودرو
60 درصد گردشگران داخلی از امکانات و منابع خودشان برای سفر استفاده می کنند
آقای فرزاد مقدم در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در خصوص راه های تقویت صنعت گردشگری داخلی در ایران اظهار داشت: گردشگری در کشور ما به خاطر وضعیت درآمدی مردم تغییر اساسی پیدا کرده است. یعنی از سبک گردشگری که به خارج از کشور می رفتند و یا با تورهای داخلی همراه می شدند تبدیل به گردشگری همراه با خودرو شده است. آمارهای پارسال هم نشان می داد و امسال هم نشان می دهد که بخش بزرگ 60 درصدی از گردشگر داخلی از امکانات و منابع خودش مثل اتومبیل شخصی و چادر و منزل اقوام و مانند اینها استفاده می کند، اینها معنی دارد. معنی اش این است که محصول گردشگری که قبلاً یک بخشش حمل و نقل بود و یک بخشش اقامتی بود، به مکان های دیدنی و یا سایت ها تبدیل می شود یعنی درست است که با ماشین خودشان می روند و خودشان هم مسئله ی اقامت را حل می کنند، ولی همچنان برای بازدید از محصولات گردشگری استفاده می کنند. سایت های دیدنی یا جاهای طبیعی یا تاریخی همچنان محصول گردشگری هستند. فقط به یک شرط و آن هم این است که ما موقعی می توانیم بگوییم اینها محصول هستند که کاری که با محصول می کنیم را روی آنها انجام دهیم یعنی بسته بندی کنیم، به آنها خدمات بدهیم و قیمت داشته باشد.
مشکل ما در کشور این است که خیلی از این سایت های دیدنی و جاذبه های گردشگری و تاریخی و طبیعی به محصول تبدیل نشدند
وی افزود: مشکل ما در کشور این است که خیلی از این سایت های دیدنی و جاذبه های گردشگری و تاریخی و طبیعی به محصول تبدیل نشدند یعنی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری برای اینها کاری نکردند. شهرداری های بعضی از شهرها و استان ها تا جایی که در حیطه ی شهری شان بوده کارهایی انجام دادند ولی آنجا که خارج از حیطه ی مناطق شهری بوده رها مانده است و این یک معنی ناگواری دارد و این است که افراد با امکانات خودشان مثل اتومبیل و جاهای اقامتی می روند ولی وقتی می خواهند به آن منطقه برسند و از آنها استفاده کنند و جاهای تاریخی را ببینند و مناطق طبیعی را بگردند، چیزی به آنها عرضه نمی شود و یا فروخته نمی شود. به عنوان مثال خیلی از جاهای طبیعی و تاریخی ما همچنان پارکینگ و سرویس بهداشتی و جاده ورودی ندارند. این است که می گوییم به محصول تبدیل نشدند و به نظر من با توجه به تغییر نوع گردشگر در ایران که مبنایش هم درآمدی و اقتصادی است، یکی از کارهایی که باید کرد این است که این محصولات را خود وزارت گردشگری و شهرداری ها حتی دهداری ها بیایند و روی اینها کار کنند چون روی این موضوع برنامه ریزی انجام نشده و تعریف درستی ندارد، کاملاً سلیقه ای انجام می شود مثلاً فردی در جایی زمینی را پارکینگ می کند و از مردم هر مبلغی که دوست دارد می گیرد یا جایی کمپی را درست می کند تا مردم در آنجا چادر بزنند و کاری که دوست دارد را انجام می دهد و روی اینها برنامه ریزی نشده است. معمولاً روش برنامه ریزی اینها به این صورت است که به جاذبه نگاه می کنند که جاذبه را به چه صورت تعریف کنند؟ اجزای آن چه باشد؟ زیرساخت ها آماده می شود مثلاً پارکینگ و جاده و سرویس های بهداشتی و مانند اینها آماده می شود.
بخش خصوصی می تواند وارد حوزه گردشگری شده و همکاری کنند
وی تصریح کرد: در مرحله ی بعدی وارد مرحله ی بازاریابی و تبلیغات می شود که ما در این بخش ها هم ضعیف هستیم. یعنی اگر بلاگرها و افرادی که وابسته به جایی نیستند، خودشان جایی را معرفی کنند مردم هم یاد می گیرند و می روند اگر نه دوباره همچنان به تبدیل شدن به محصول دچار مشکل است. فکر کنید که ما در کشوری هستیم که به لحاظ جاذبه های طبیعی و تاریخی جزو ده کشور اول دنیا هستیم ولی وقتی آمار را می بینیم که به لحاظ محصول شدن اینها جزو صد کشور می شویم. یعنی در رده بندی 80 و 90 هستیم. یعنی پتانسیل داریم ولی به محصول تبدیل نکردیم و آنها را معرفی نکرده ایم، جاده برایش نساختیم و برای آنها پارکینگ نداریم، هر اتفاقی هم افتاده کاملاً ارگانیک بوده است. یعنی افرادی خودشان کارهایی انجام دادند که در ساختار و استاندارد نمی گنجد. پیشنهاد من برای نوروز این است که مانند خیلی از جاهای دیگر دنیا بخش خصوصی می تواند وارد این حوزه شده و همکاری کنند. در واقع جاذبه ایجاد کنند که بخش خصوصی سرمایه گذاری کرده و بتواند درآمد داشته باشد. در نتیجه هم مردم منتفع می شوند و هم کشورمان صاحب آن محصول می شود. بخش خصوصی جاده بزند و رستوران بزند و کارهایی از این قبیل انجام دهد.
وی در مورد اینکه با توجه به مسائل و مشکلاتی که در خصوص گردشگری خارجی وجود دارد و با کاهش شدید گردشگران خارجی مواجهیم بهتر نیست که به مسائل و مشکلات گردشگری داخلی پرداخته شود؟ اظهار داشت: بله، چاره ای نداریم. من همیشه می گویم که لازم نیست چرخ را دوباره از اول اختراع کنیم. قبلاً در کشورهای دیگر اینها را تجربه کردند. بخش خصوصی را چگونه فعال می کنند؟ این جاذبه ها را دسته بندی می کنند و برایشان پروژه تعریف می کنند. وقتی پروژه تعریف می شود، بخش خصوصی می داند که اگر وارد این پروژه شود بیزینس مدل دارد، چقدر باید هزینه کند؟ چقدر درآمد خواهد داشت؟ چند ساله این درآمد برمی گردد؟ چه مزایایی نصیبش می شود؟ ولی اگر این کار را نکنیم خود بخش خصوصی این هزینه ها را نمی کند چون نگاهش این است که یک زمینی است، یک محل تاریخی و طبیعی است که متعلق به دولت است. در کشورهای دیگر معمولاً اینها را ده ساله و بیست ساله به سازمان ها می دهند ولی با این شرط که آنها جاده سازی کنند، رستوران بسازند و امکانات رفاهی ایجاد کنند و در بلیط فروشی یک بخش عمده از پولشان برمی گردد. وقتی گردشگری به سمتی می رود که گردشگر خودش امکانات خود را فراهم می کند، در خیلی از کشورهای دنیا این اتفاق افتاده، در دوره های رکود اقتصادی مردم با ماشین های خودشان، با دوچرخه و اشکالی از این دست شروع به سفر کردن می کنند. دولت ها در این شرایط سعی کردند که جاذبه ها و محصولات را بیشتر کنند. شما ببینید عید نوروز چه اتفاقی می افتد؟ چون محصولاتمان کم است، جاهای مشخصی تراکم بسیار زیاد ایجاد می شود و برایتان سؤال پیش می آید که مثلاً ما مگر در این راسته جنگل نداریم؟ چرا داریم و پر از جنگل هم هست ولی چون محصول سازی نشده، خیلی از آنها جاده ندارند، کمپ ندارند، سرویس بهداشتی ندارند، برق ندارند. شما می بینید یک جمعیت زیادی در یک فضای کوچک کنار هم جمع شدند و زباله تولید می کنند، دود ایجاد می کنند.
ما در کشورمان حتی اطراف تهران، مناطق جنگلی بسیار زیبا و خوبی داریم که می شود جمعیت پخش شوند به جای اینکه همه ی آنها در یکجا متمرکز شوند
این کارشناس گردشگری ادامه داد: راهش اینست که تعداد محصولات را زیاد کنیم. منظور از محصول، جایی که مردم می توانند بروند و ببینند محصول می شود. ما کمپ و جا کم نداریم ولی معرفی نمی شود و امکانات داده نمی شود و همه یک جا را بلدند. مثال می زنم، مثلاً پارک جنگلی سیسنگان که همه به آنجا می روند. در صورتی که ما در کشورمان حتی اطراف تهران، مناطق جنگلی بسیار زیبا و خوبی داریم که می شود این جمعیت پخش شوند به جای اینکه همه ی آنها در یکجا متمرکز شوند ولی محصول سازی نشده است. شما می گویید من با خانواده جایی بروم که جاده نیست، برق نیست، امکانات نیست، آب نیست و کسی نمی رود و همه جایی می آیند که این امکانات وجود دارد. ساختش چقدر کار می برد؟ برای بخش خصوصی که ساختمان های بزرگ و عظیم را در چند ماه می سازد، تبدیل کردن یک جاذبه ی طبیعی به یک محصول واقعاً دو تا چهار ماه زمان می برد.
بزرگترین آسیب گردشگری، نداشتن برنامه مدون و درست است
وی در مورد اینکه پس چرا مسئولین این کار را انجام نمی دهند و این سیاست ها را انجام نمی دهند؟ گفت: واقعیت این است که گردشگری ما بزرگترین آسیبی که دارد می بیند، نداشتن برنامه مدون و درست است. یعنی هیچ موقع، برنامه ریزی دقیقی روی آن انجام نمی شود و ما از نیازها آگاه نیستیم. منظورم را متوجه می شوید؟ یعنی باید یک پژوهشی انجام شود که نیازهای گردشگر داخلی از الان تا دو سال دیگر چیست؟ سازمان گردشگری که همیشه از این عقب است. یعنی همیشه دارد به چیزی پاسخ می دهد که مربوط به ده سال پیش است و هیچ وقت واحد پژوهش و تحقیق بازارشان به روزکار نمی کند. مبنای بازاریابی هم همیشه پژوهش است. من اگر بدانم که مخاطبانم در دو سال آینده چه نیازی دارد، روی آنها کار می کنم. ما همیشه در حال برگشت به گذشته ایم. یعنی چیزی که تمام شده را کشف می کنیم و می خواهیم روی آن کار کنیم ولی دیگر مشتری ندارد و کسی به سراغش نمی آید.
در دو سال آینده هوش مصنوعی به شدت در گردشگری جایگاه مهمی خواهد داشت
وی تصریح کرد: الان هوش مصنوعی و فضای دیجیتال در اختیار همه است. پیش بینی این است که در دو سال آینده یعنی 2027 هوش مصنوعی به شدت در گردشگری جایگاه ایجاد می کند، برنامه های که نوشته می شود به عنوان مشاور سفر شروع به کار می کنند و بحث اینجاست که اگر من چیزی را محصول نکرده باشم، برایش داده درست نکنم و به هوش مصنوعی ندهم، هوش مصنوعی هم در پاسخ به مردم از آن استفاده نمی کند. چون از وجود چنین چیزی اطلاع ندارد. رقابت آنهایی که محصول دارند این است که خودشان را بتوانند به هوش مصنوعی معرفی کنند چون باید بشناسد که پاسخ دهد. من از آن می پرسم که بودجه من این میزان است و به این موارد هم علاقه دارم، به نظر تو کجا می توانم بروم؟ برای من یک برنامه سفر بنویس. جاهایی را جواب می دهد که از طریق سایت ها و اطلاعات اینترنتی به او معرفی شدند. ما اگر روی این کار نکنیم با همین تراکمی که در دنیای فیزیکی و واقعی با آن مواجه هستیم، همین تراکم در هوش مصنوعی خواهد آمد. یعنی هر چه از او سؤال بپرسید باز هم 4 جای مشخص را به شما جواب می دهد. در صورتی که ما چقدر جاذبه ی طبیعی و دیدنی و تاریخی داریم؟ ولی چون محصول نشده و به او هم معرفی نشدند، بعداً هم نمی تواند پاسخی بدهد. یعنی آنجا هم بیرون می مانیم. این زنجیره ی نداشتن ها و ندانستن ها ادامه پیدا می کند و به آن هم منتقل می شود.
مقدم تاکید کرد: پژوهش، برنامه ریزی، اجرا؛ این زنجیره در کشور ما برعکس است. یعنی ما معمولاً چون همیشه دیر می رسیم به دنبال اجرا هستیم. یعنی می گوید یک تیم جمع کنیم و یک کاری برای امسال عید انجام دهیم. بعد می گویید که آقای وزیر، آقای مدیر دیتا دارید؟ می گویند نه. اگر دیتا هم دارند مربوط به ده سال یا بیست سال پیش است. بعد می گوییم که بیزینس پلن یا مارکتینگ پلن داریم؟ آنها هم که وجود ندارد. فقط چون دیر شده باید سریعاً کاری انجام دهیم. این چرخه معیوب هر ساله به همین شکل ادامه دارد و هیچ وقت هم اصلاح نمی شود.