«زیست شهروندان با مدیران شهری متفاوت است» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم زهرا نژادبهرام است که در آن آمده؛ مدیریت شهری در شهرهای جهان امری بنیادین است که بدون شهروندان قادر به اقدام نیست. در ایران نیز شهرهای کشور با اتکا به همین نگرش با فعالسازی شوراهای شهر نمایهای از این مهم را به اجرا گذاشته است؛ اما تجربه نزدیک به 30 سال از فعالیت شوراها موید آن است که این مهم به صورت محدودی مورد توجه قرار گرفته است و هنوز نتوانسته مشارکت به مفهوم عام را محقق سازد. مدیریت شهری در بخش اجرا و مصوبهگذاری و نظارت نیازمند ساز و کاری از جنس مشارکت مداوم است و نمایندگی به تنهایی قادر نیست مساله مشارکت شهروندان برای اداره شهر را تعریف کند.
در جهان راهکارهای متنوعی برای ارتقای مشارکت شهروندان در برنامهریزی، اجرا و نظارت در مدیریت شهری تدارک دیده شده که هر کدام بهرغم مزایای متعدد دارای نقاط ضعف نیز هستند. در ایران این مساله با نگاهی متفاوت تنها در قالب نمایندگی (شوراهای شهر) مورد توجه قرار گرفته است درحالی که مساله شوراها گذشته از اهمیت تنها یکی از راهکارهای برای تقویت مشارکت شهروندان است. از اینرو اگر شهروندان در تامین بودجه اداره شهرها مشارکت دارند (از طریق پرداخت انواع عوارض شهری...) لازم است در مدیریت و نظارت نیز مکانیسمهای لازم برای حضور آنها تعریف شود. در شورای اول شهر تهران باتوجه به یک تبصره برای ایجاد کمیسیونها یا کمیتههایی برای کمک به شورا، موضوع شورایاریها مورد توجه قرار گرفت و با انتخابات رسمی در سطح محلات این شورایاریها تشکیل شد.
آنها به عنوان یک الگو در شهرهای دیگر نیز مورد توجه بود، اما با آغاز به کار شورای ششم بهرغم نزدیکی ریاست شورا با مجلس شورای اسلامی و همدلی اعضا با نمایندگان دو مجلس یازدهم و دوازدهم مساله شورایاریها نتوانست شکل قانونی پیدا کند. درنهایت مساله شورایاریها حذف شد و روند فعالیت آنها متوقف ماند. اما آیا این حذف به معنای امتیازی برای شهر است یا مسالهای برای حل آن؟ چراکه حیات یک نهاد نزدیکتر به مردم که به عنوان بستری برای نظارت و مشارکت شهروندان در اداره شهر طراحی شده بود، به نیستی گرایید.
با توجه به این مهم مدیریت شهری نیازمند طراحی راهکارهایی برای ارتقای مشارکت شهروندان است چراکه بدون حضور آنها در عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری تحقق بسیاری از برنامههای شهری غیرممکن و در مواردی با چالش همراه خواهد شد. طرحهایی مثل آرزوهای تهران در شورای پنجم که مشابه آن تحت عنوان من شهر دارم در شورای ششم فعال شده، نتوانسته است هنوز مساله مشارکت شهروندان در اداره شهر را معنادار کند.
به نظر میرسد دو زیست در شهر در حال زندگی است که تفاوتها و فاصله آنها بسیار چشمگیر است؛ یکی زیست شهروندان با همه ساز و کارهایی که خود صلاح میدانند و آن دیگری زیست مدیریت شهری که بدون توجه به خواست مردم فعالیت میکند.
اجرای بسیاری از طرحهای عمرانی، توقف برخی از طرحها در ساخت و ساز نامنطبق با برنامهریزیهای کلان، حذف برخی فضاهای سبز و ایجاد برخی سازهها در مکانهایی که مورد تایید شهروندان نیست مؤید این حقیقت است که فاصله این دوزیست بسیار چشمگیر است.
به عقیده متخصصان برنامهریزی شهری، شهروندان به عنوان تامینکنندگان اصلی هزینههای شهری و بـه عنوان مجریان قوانین شهری باید درباره آینده شهر خود با مسوولان شهر مشارکت داشته باشند؛ اما مشارکت مردمی در فرآیند مدیریت شهری با مشکل و چالشهای بسیاری روبهرو است. عدم شرکت بخش مردمی در امور مربوط به مدیریت شهر و بیعلاقگی مردم برای مشارکت در اموری که مربوط به خودشان است، مدیریت شهری را با مسائل مختلفی روبهرو کرده که در همه شهرهای ایران قابل مشاهده است. این درحالی است که ضرورت مشارکت شهروندان در بهبود وضعیت کالبدی و اجتماعی شهرها بر کسی پوشیده نیست و این مهم به یک مساله جهانی برای بسیج آنها جهت مشارکت در برنامهریزی و اجرا و نظارت در امور شهرها مبدل شده است.
به عبارت دیگر از آنجا که مردم و منابع و مشارکت سه ضلع اصلی در توسعه پایدار هستند مساله مشارکت با توجه به جایگاه اساسیاش در فعالسازی دو راس دیگر امری متفاوت است. به اعتقاد صاحبنظران، مشارکت موجب افزایش شایستگی و کرامت در شهروندان میگردد و بستری برای اثربخشی و فعالسازی استعدادها و تقویت سرمایه اجتماعی و فردی آنها میگردد و درنهایت فضای شهری را برای مدیریت بهینه مهیا میسازد. هر نوع ساز و کاری که بتواند ظرفیت مشارکتپذیری شهروندان را ارتقا دهد و بستر فعالسازی آن را فراهم کند، قادر است مدیریت شهری را از قالبهای سخت و دشوار به ساختاری منعطف و اثربخش معطوف کند.
لذا از آنجا که شهرنشینی از شاخصهای جهان امروز است و هماکنون بیش از 50درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند، بیتوجهی به امر شهروندان امکانناپذیر است. در کشور ما نیز شهرنشینی به رقمی قریب به 70درصد است و ضرورت توجه به این مهم تنها راهکار اثربخشی مدیریت شهری است. مدیریت و زندگی شهری در بستر مشارکتجویی و مشارکتطلبی، بخشی جداییناپذیر از جامعه امروز است که بیتوجهی به آن میتواند آثار نگرانکنندهای را در بر داشته باشد. در واقع مدیریت شهرها بدون همراهی و مشارکت شهروندان در همه عرصهها قادر نیست اداره آنها را برعهده داشته باشد، چراکه تغییر مدل اسکان مردمان به سوی شهرها این مهم را الزامی ساخته است.
از اینرو از آنجا که شهروندان هر شهر منابع اصلی برای اداره آن هستند، هر ظرفیتی برای تقویت مشارکت آنها منجر به بهبود شرایط برای زیست شهری میگردد که فرصتی کمنظیر برای مدیریت شهری است و میتواند زیست دوگانه موجود در شهرهای کشور را برطرف سازد و نوعی همگرایی و همدلی برای اداره شهرها را فراهم کند. برای تحقق این امر، برخی کشورها از مکانیسم همهپرسی استفاده میکنند، بعضی از مقیاس ایدهپذیری و بسیاری با شیوههای پارلمان شهری مسائل اصلی شهر را در معرض نظرات شهروندان قرار میدهند، اما این شیوهها به تنهایی کافی نیست و بسترسازی برای فعالیت نهادهای صنفی و تشکلهای مردمی و ایجاد ساز و کار برای مشارکت همه از سطح محلات تکمیلکننده اینگونه شیوهها است.
از این رو انجام این امور بدون بهرهگیری از ظرفیتهای آموزشی و اطلاعرسانی و ترویجی برای ترغیب شهروندان امکانپذیر نیست؛ شهروندان باید احساس کنند که نظرات و ایدههای آنان محقق میشود یا اگر نمیشود علت آن چیست وگرنه نهادسازی و... فرصتهای مشارکت را نمیتواند به تنهایی کارا کند، از اینرو لازم است مدیریت شهری و مجلس شورای اسلامی در یک اقدامی هماهنگ مساله شورایاریها را مرتفع کنند و الزامات قانونی را برای فعالسازی آنها مهیا سازند. این مهم در بستر خواست مدیریت شهری در بخش اجرا و مصوبهگذاری در قالب لایحه شورای عالی استانها قابل تحقق است به شرط آنکه عزم آن وجود داشته باشد.
شهرها بدون مشارکت شهروندان همچنان در زیست دوگانه خود بهسر میبرند که حاصلی جز هرز رفتن منابع ندارد.
منبع: etemadonline-700368