پنجم بهمنماه سال ۱۳۵۲ روزنامههای وقت ایران از برگزاری دادگاه کرامت دانشیان در یک دادگاه نظامی و صدور حکم اعدام او به همراه ۶ نفر دیگر ازجمله خسرو گلسرخی خبر دادند؛ حکمی که صبح بیستونهمین روز بهمن همان سال در میدان تیر پارک جنگلی چیتگر برای دو نفر از آنها اجرا شد.
به گزارش روزنامه سازندگی، کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی با همراهی گروهی ۱۲ نفره قصد گروگانگیری از خانواده پهلوی را داشتند تا در مقابل آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی را مطرح کنند، اما ماجرا به واسطه یکی از عناصر نفوذی در تشکیلات لو رفت و دو نفر از این گروه ۱۲ نفره اعدام شدند. سازندگی در گزارشی به همین مناسبت به جزئیات سرگذشت این دو نفر پرداخته است.
اخراج از دانشگاه به دلیل فعالیتهای سیاسی
کرامتالله دانشیان، شاعر و از فعالان سیاسی چپگرا ۱۰ مهر ۱۳۲۵ در شیراز به دنیا آمد. هنوز خیلی کودک بود که مادر را بر اثر بیماری از دست داد و در ۱۰ سالگی همراه سایر اعضای خانواده به تبریز رفت. دیپلم را گرفت و راهی خدمت سربازی شد؛ بعد از آن مدتی در مدرسه هتلداری تهران سپس به تحصیل در مدرسه تازهتاسیس عالی سینما و تلویزیون پرداخت. کرامت دانشیان جزو نخستین گروه قبولشدگان در دوره هنری و سینمایی تلویزیون ملی ایران بود، اما تنها به واسطه تمایلی که به فعالیتهای سیاسی داشت، نتوانست تحصیلات خود را به پایان برساند و پس از حدود یک سال به دنبال ساخت فیلم کوتاهی با مفهوم غارت نفت و مردم جنوب شهر تهران از دانشکده اخراج شد.
نقشه گروگانگیری
کرامتالله دانشیان، اما بعد از اخراج از دانشگاه هم از فعالیتهای سیاسی دست برنداشت و در نهایت نیز جان خود را در این راه گذاشت. او سال ۱۳۵۲ با همراهی گروهی ۱۲ نفره تصمیم داشت رضا پهلوی، فرزند شاه وقت ایران را گروگان بگیرد؛ نقشه این بود که با مخفی کردن سلاح در دوربین فیلمبرداری تلویزیون و وارد کردن آن به مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، فرح یا ولیعهد را گروگان بگیرند و به جای آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی را مطرح کنند. در این گروه هرکس وظیفهای را به انجام میرساند و کرامت دانشیان هم برای تامین اسلحه دست به کار میشود تا از طریق واسطهاش این کار را انجام دهد.
لو رفتن ماجرا
امیر فطانت همان واسطهای بود که او از دوران زندان میشناخت، اما ظاهراً از همان زمان همکاری با ساواک را آغاز کرده و نیروی نفوذی آنها بود. فطانت پیش از این به جرم هواپیماربایی دو سال را در زندان گذرانده و تعهد داده بود که اگر کسی برای کار سیاسی به سراغ او آمد به ساواک معرفی کند. فطانت پس از شنیدن پیشنهاد دانشیان با این تصور که لو دادن گروگانگیری تنها به چند سال زندان برای عوامل آن منتهی میشود، اطلاعات را در اختیار ساواک قرار داد. نقشه این بود که ساواک اسلحهها را در اختیار آنها قرار دهد تا هنگام اجرای عملیات گروگانگیری برنامه دستگیر شوند. همین اتفاق هم افتاد و در بیخبری کرامت دانشیان از نفوذی بودن دوست صمیمی خود، اعضای گروه گروگانگیر بازداشت شدند و نام خسرو گلسرخی هم که در آن زمان در زندان به سر میبرد هم جزو این افراد اعلام شد. سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی، دهم مهرماه سال ۱۳۵۲ در اطلاعیهای اعلام کرد که ۱۲ نفر که برای انجام سوءقصد علیه خانواده سلطنتی برنامهریزی کرده بودند، بازداشت شدهاند. در اطلاعیه آمده بود که آنها قصد داشتند در فستیوال کودک در سال ۱۳۵۲ فرح دیبا (همسر شاه) یا رضا پهلوی (پسر شاه) را به گروگان گرفته و شعار و مطالبه آزادی بدون قیدوشرط زندانیان سیاسی را مطرح کنند. خسرو گلسرخی، کرامتالله دانشیان، طیفور بطحایی، عباسعلی سماکار، رضا علامهزاده، رحمتالله جمشیدی، شکوه فرهنگرازی، ابراهیم فرهنگرازی، مریم اتحادیه، مرتضی سیاهپوش، منوچهر مقدمسلیمی و فرهاد قیصری افرادی بودند که از آنها نام برده شده بود.
برگزاری دادگاه
۷ نفر از دستگیرشدگان ازجمله گلسرخی، دانشیان، سلیمی، بطحایی، سماکار، علامهزاده و جمشیدی در دادگاه اول به اعدام، دو نفر به ۵ سال حبس و سه نفر به ۳ سال حبس محکوم شدند. حکم اعدام دو نفر از محکومین در دادگاه تجدیدنظر، یعنی سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و ۵ نفر از متهمان همچنان به اعدام محکوم بودند. بطحایی، سماکار و علامهزاده هم به فرمان شاه از اعدام عفو و به حبس ابد محکوم شدند، اما حکم اعدام دانشیان و گلسرخی تغییری نکرد و آنان را یک روز بعد عفو شاه در بامداد ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ تیرباران کردند. دانشیان در جلسه دادگاه به جای دفاع از خود از عقاید خود دفاع میکرد و درنهایت هم ریاست دادگاه مانع ادامه دفاعیات او شد.
دادگاه خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان همزمان برگزار شد، اما دفاعیات خسرو گلسرخی بخصوص پس از پخش در تلویزیون ملی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به معروفیت بیشتر او انجامید، اما دفاعیات دانشیان چندان مورد توجه قرار نگرفت. دانشیان در مقابل رئیس دادگاه گفت: «این قدرت جز سرکوب هرگونه آوای رهایی و مردمی، وظیفه دیگری ندارد. به گلوله بستن کشاورزان، دهقانان و مبارزان راه مردم جزو وظایف اصلی محسوب میشود. انقلابات مردم نشان داده است که بزرگترین قدرتها نیز سرنوشتی جز شکست ندارند. تمام مبارزان و مردم جهان به طور مداوم با اختلافات طبقاتی سر ستیز داشتهاند و موفقیتهایی که در این راه نصیب خلقهای محروم شده است، پیروزی مردم را تایید مینماید. خلقهای رهاشده، جنبشهای در حال پیروزی در پهنه دنیا، امید نجات مردم را از قیدوبند فقر، مفاسد و بیعدالتی نوید میدهند.»
داستان یک ترانه
ترانه «بهاران خجسته باد» که به عنوان سرود در جریان انقلاب معروف شده هم به نام کرامت دانشیان گره خورده است. دانشیان سالها قبل بر شعر عبدالله بهزادی، آهنگ میگذارد و آن را به بچههای مدرسه روستای «سلیران» در شهرستان مسجدسلیمان هم میآموزد. سالها بعد این سرود، نغمه محبوب همبندیهای کرامت در زندان قصر و زندان اوین میشود تا ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ که او دوباره آن را پیش از تیرباران خود میخواند. بهمن ۵۷ اسفندیار منفردزاده این ترانه را از همبندیهای کرامت میشنود، این اثر را به مناسبت انقلاب میسازد و نوار ضبط شده آن برای اولین بار در مراسم یادبود کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی پخش میشود.