صاحبخبر - به گزارش حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب، المسیره در گزارشی نوشت که پس از حملات 11 سپتامبر، بسیاری از تحلیلگران به چرایی اقدامهای آمریکا در منطقه عربی پرداختند. با وقوع جنگ جهانی دوم و پایان دوره استعمار، نفوذ غرب در منطقه عربی و سایر نقاط جهان کاهش یافت.
در ابتدا، توجیه اخلاقی حضور امپریالیسم منفور در دوران استعمار، از قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم، مأموریت «متمدن کردن» مردم به اصطلاح «عقبمانده» جهان از جمله منطقه عربی را داشت. رقابت شدید غرب بر سر ثروت و منابع کشورهای جهان سوم، نیروی محرکه رقابت آنها از جمله در سرزمینهای عربی و اسلامی بود.
شروع قدرت سخت و آغاز زوال
المسیره افزود: این روند در دهههای بعد به خصوص در دوران جنگ سرد و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به شدت نمایان شد. آمریکا با استفاده از قدرت خود در دهه 1990 توانست هژمونی جهانی را در دست بگیرد و خود را به عنوان نیروی غالب در تصمیمگیریهای جهانی معرفی کند. با این حال، این وضعیت به مدت طولانی ادامه نیافت و آمریکا در اواخر قرن بیستم وارد مرحلهای از افول و شکاف داخلی شد.
ظهور نظم تکقطبی آمریکا پس از پایان جنگ سرد و تسلط آن بر سیاستهای جهانی باعث ایجاد نوعی خل قدرت در جهان شد. تحلیلگران جهانی گمان میکردند که پس از جنگ جهانی دوم، یک تعادل جدید در سطح بینالمللی شکل خواهد گرفت که مانع از سلطه جهانی آمریکا خواهد شد. این فرضیهها در برابر ناتوانی ایالات متحده برای حفظ تسلط خود بر قدرت جهانی پاسخگو نشدند.
ایدههایی همچون نئورئالیسم در غرب که به قدرت متمرکز در کشورها توجه دارند، گاهی از کشورهای شرقی به ویژه کشورهای عربی و اسلامی غافل میشوند. این تفکر نژادپرستانه که به برتری نژادی و تمدن غرب اشاره دارد، در دورههای مختلف تاریخ به ویژه در دوران استعمار، توجیهگر سیاستهای سلطهطلبانه غرب بوده است.
المسیره ادامه داد: در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی و پس از پایان جنگ سرد، آمریکا به طور عمده به سمت استفاده از «قدرت سخت» روی آورد. این دوران پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به ویژه در زمان جنگهای عراق و افغانستان و پس از حملات 11 سپتامبر تشدید شد.
حملات 11 سپتامبر به مرکز تجارت جهانی در نیویورک بهترین نمونه از تئوریهای توطئه در داخل تشکیلات حاکم ایالات متحده بود. دولت نومحافظهکار به رهبری «جورج بوش»، لفاظیهای خود را در مورد خطرات القاعده تشدید کرد، دروغهایی درباره تواناییها، گسترش و دسترسی احتمالی آن به سلاحهای هستهای از کشورهای شوروی سابق جعل کرد که به معنای تهدیدی بالقوه برای ایالات متحده بود.
دولت جورج بوش به طور گسترده از اتهامات مبنی بر وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق استفاده کرد تا بهانهای برای حمله به این کشور فراهم آورد. از نظر بسیاری از تحلیلگران، حملات 11 سپتامبر نه تنها بهانهای برای جنگهای جهانی، بلکه به طور عمدی برای تاسیس هژمونی آمریکایی در جهان بود.
با گذشت زمان، افکار عمومی آمریکا شروع به کشف حقیقت کردند: حملات به مرکز تجارت جهانی بخشی از یک طرح از پیش طراحی شده بود که برای توجیه استفاده از نیروی آمریکایی علیه اعراب و مسلمانان به بهانه دفاع از حاکمیت ایالات متحده و حمایت از مردم آمریکا مورد سوء استفاده قرار گرفت.
در این دوران، نظریهپردازانی همچون «امانوئل تاد»، فیلسوف فرانسوی در کتاب خود با عنوان «پس از امپراتوری»، از فروپاشی سیستم آمریکایی سخن گفتند. تاد که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را قبل از وقوع پیشبینی کرده بود، هشدار داد که ایالات متحده نیز با سرنوشت مشابهی روبرو خواهد شد.
وی بر ضعفهای داخلی آمریکا، از جمله رکود اقتصادی و ضعف نظامی و ایدئولوژیک تاکید و پیشبینی کرد که آمریکا دیگر توان مدیریت جهان را نخواهد داشت. او گفت: «آمریکا آخرین نبرد خود را برای سلطه جهانی خواهد باخت، زیرا توانایی کنترل مراکز اقتصادی دنیا را از دست داده است.»
«ایمانوئل والرستین» نظریهپرداز دیگری در کتاب «افول قدرت آمریکا» از کاهش نفوذ آمریکا سخن گفت. وی استدلال کرد که اگرچه بسیاری از تحلیلگران در آن زمان از این موضوع غافل بودند، اما سیاستمداران آمریکایی به ویژه نئوکانها (یا نومحافظه کاری، جنبشی سیاسی که در آمریکا) میدانستند که آمریکا در مسیر افول قرار دارد و باید راهی دیگر برای جلوگیری از این سرنوشت پیدا کنند.
آمریکا کنترل خود را از دست می دهد
المسیره ادامه داد: امروز آمریکا دیگر قادر به حفظ کنترل خود نیست. دولت ترامپ از استفاده از فشارهای مستقیم، تحریمها و تهدیدات برای مقابله با کشورها استفاده میکند. این اقدامات نه تنها باعث آسیب به روابط آمریکا با همپیمانانش در شمال و جنوب قاره آمریکا شده، بلکه تنشها در سطح جهانی نیز تشدید شده است. این تغییرات بهویژه در روابط آمریکا با کشورهای عضو گروه BRICS (روسیه، چین، هند، و آفریقای جنوبی) به ویژه در زمینههایی همچون تجارت به طور مستقل از دلار آمریکا مشهود است.
کارشناسان هشدار میدهند که استفاده گسترده از تحریمها و فشارهای اقتصادی میتواند باعث جدا شدن متحدان آمریکا و بر هم خوردن نظم اقتصادی جهانی شود. این امر همچنین ممکن است منجر به ایجاد سیستمهای مالی جدید و مقابله با سلطه دلار آمریکا گردد. در دهههای اخیر، بسیاری از تحلیلگران بر افول قدرت جهانی آمریکا تأکید کردهاند.
در سال 2011، «استیون والت»، کارشناس سیاسی هشدار داد که انباشته شدن اشتباهات سیاست خارجی باعث کاهش زودهنگام قدرت آمریکا شده است. وی با تاکید بر لزوم تمرکز بر اولویتهای داخلی، خواستار درس گرفتن ایالات متحده از اشتباهات خود شد. در سال 2009 نیز والت به ایالات متحده توصیه کرد که از سیاستهای بیملاحظه خودداری کند.
زوال هژمونی آمریکا
المسیره در پایان نوشت: در نهایت، ضعفهای آمریکا در حال بروز است و این کشور بهجای مقابله با تهدیدات جهانی، به فشار اقتصادی و تهدیدات مستقیم روی آورده است. این امر موجب تغییراتی عمده در روابط بینالمللی خواهد شد.
کاهش برتری دریایی غرب، به ویژه در آبهای یمن، نشان دهنده سقوط سلطه دریایی چندین دهه است. شکست ناوهای هواپیمابر آمریکایی و سامانههای دفاع موشکی غربی در برابر موشکها و پهپادهای یمن، حاکمان خلیج فارس را نگران کرده و تردیدهایی را در مورد قابلیت اطمینان به حفاظت ایالات متحده ایجاد کرده است.
کشورهای عربی به ویژه به بازنگری در روابط خود با واشنگتن پرداخته و در حال مقاومت در برابر سلطهجویی آمریکا هستند. در این راستا، تغییرات اساسی در سیاستهای جهانی و همپیمانها در آیندهای نه چندان دور قابل پیشبینی است.
انتهای پیام/
∎