شناسهٔ خبر: 71400529 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

کتابخوانی/ نبرد جنگ و دیپلماسی؛ مروری بر کتاب «تاریخ قرن بیستم (۱۹۳۳-۱۹۰۰)»

گیلبرت با روایتی سرشار از پرسش و چالش خواننده را به اعماق رویدادهای سه دهه اول قرن بیستم می‌برد و کتاب را به کلاس درسی تمام‌عیار برای یادگیری تاریخ و فلسفه تاریخ تبدیل می‌کند. کتابی که تقریبا در هر فصل به سالی پرداخته و لحظه به لحظه اتفاقات این قرن پرحادثه را شرح و تفسیر کرده است.

صاحب‌خبر -

عصر ایران؛ جواد لگزیان - مورخ بریتانیایی و عضو کالج مرتن آکسفورد «مارتین گیلبرت» در نخستین جلد از کتاب سه جلدی «تاریخ قرن بیستم» با روایتی تیزبین در تلاش است تصویری کامل از سال‌های آغازین قرن، از ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۳ ارائه دهد، سالهایی توفانی در سایه جنگ و دیپلماسی. قرنی که به تعبیر گیلبرت در آن خطوطی روی نقشه، و مناطقی دور از مراکز قدرت، محل بروز هوا و هوس‌های ملی و جنگ‌های بین‌المللی شد و نقاطی که انسان بدون استفاده از یک فرهنگ خوب جغرافیایی خیلی سخت می‌تواند در اطلس پیدایشان کند، بندرگاهی کوچک، گردنه‌ای گمنام، دِیری دورافتاده، آبراهه‌ای نه‌چندان مهم، کوتاه‌زمانی کانون امیدها و رویاهای میلیون‌ها مردم و رهبرانشان می‌شد.


گیلبرت با روایتی سرشار از پرسش و چالش خواننده را به اعماق رویدادها می‌برد و کتاب را به کلاس درسی تمام‌عیار برای یادگیری تاریخ و فلسفه تاریخ تبدیل می‌کند. کتابی که تقریبا در هر فصل به سالی پرداخته و لحظه به لحظه اتفاقات این قرن پرحادثه را شرح و تفسیر کرده است.


با مطالعه تاریخ سراسر زدوخورد آغاز قرن بیستم که بر سر حراست از مرزهای ملی و امپریالیستی درگرفت، جنگ جهانی اول اهمیتی ویژه دارد. از نگاه گیلبرت جنگ جهانی اول، که نقطه عطف سال‌های پوشش داده شده در این مجلد است، عمدتاً میان امپراتوری‌های اروپایی درگرفت که هر یک از آن‌ها در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم بیشترِ کرهٔ زمین را در سلطهٔ بازرگانی و تصرف ارضی خود داشتند:

در آخرین سال‌های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم این کوشش‌ها برای بسط سلطهٔ امپراتوری به جنگ‌های مکرر با مردمان محلی، بیشتر در آفریقا، اما (با تحویل قرن) همچنین در چین، منجر شد. رقابت‌های بین کشورهای بزرگِ صنعتی و نظامی مردمان آن‌ها را نیز رودرروی یکدیگر قرار می‌داد.

 این رقابت‌ها که با جنگ 1904 روسیه‌ ـ ژاپن آغاز شد، ده سال بعد با درگرفتن جنگ جهانی اول به اوجی هولناک رسید. این جنگ که در آغاز جنگی اروپایی بود هم ژاپن و هم ایالات متحده را، همچون تحت‌الحمایه‌های خودگردان دورافتادهٔ امپراتوری بریتانیا، به درون خود کشید.

تاریخ قرن بیستم (۱۹۳۳-۱۹۰۰)


اما گیلبرت همزمان به کوشش‌های ملی و بین‌المللی‌ای اشاره می‌کند که نژاد بشر مترصد بود به‌واسطهٔ آن‌ها سرنوشت خود را در دست گیرد و نظم و نسقی به منازعاتش ببخشد: عهدنامه‌ها و موافقت‌نامه‌ها، وعده‌ها و متارکه‌ها، در هر سال یا دهه نشانه‌هایی از امید به آینده به نظر می‌رسیدند. این‌ها جزء لاینفک این روایت‌اند. بعضی از آن‌ها عهدنامه‌های بین‌المللی‌اند، بعضی میان گروهی از کشورها، بعضی دیگر میان دو کشور هستند، و بعضی را کشورهای در حال تشکیل و گروه‌های ملی و مناطق خودمختار امضا کرده‌اند.

 برنامهٔ مورتستِگ در 1904 که مترصد حل مناقشات بالکان بود، عهدنامهٔ پُرْتْسموت در 1905 به دنبال جنگ روسیه ـ ژاپن، تصمیمات کنفرانس صلح پاریس در 1919، اُلتیماتوم لندن در 1921، پرُتُکل ژنو در 1924، میثاق‌های نِتونو در 1928 برای فیصله دادن به کشمکش میان ایتالیا و یوگسلاوی بر سر دالماسی، پیمان کلُگ ـ بر‌یان در 1928 که در آن خودِ جنگ غیرقانونی شد: این‌ها فقط معدودی از تعهدات و موافقت‌نامه‌هایی بودند که هر سال، هر ماه، و گاه حتی به فاصلهٔ چند هفته، جلوه‌هایی از امید به مناطقی از دنیا می‌آوردند. انتظارات از این ابزارهای رسمی دیپلماسی و مذاکره، که غالباً گرفتار شدن در جنگ و مناقشه باعث استفاده از آن‌ها می‌شد، زیاده و بیش از حد بود.


تاریخ‌نگاری گیلبرت در سراسر کتاب با طنز تامل‌برانگیزی پیش می‌رود تا تلخی رویدادهای قرن بیستم را خواندنی‌تر کند: دوستی که برای دیدن هیتلر به در زندان رفته بود از او پرسید: «حالا چه خواهی کرد؟»  جواب داد: «دوباره شروع خواهم کرد، از اول.» و کرد، بدون تأخیر.

روش او بنای مجدد حزب نازی با استفاده از شگردی بود که در مدت اقامتش در زندان طراحی کرده بود: ایجاد «یک دسته پیروان کاملاً معتمد» در تنها یک شهر ــ در مورد او مونیخ ــ که «برای اشاعهٔ اندیشهٔ جنبش جدید» تربیت می‌شدند. هیتلر هنگامی که در زندان بود نوشته بود: «برای تأمین نام و شهرت برای جنبش و رهبر آن باید نه‌فقط نمونهٔ برجسته‌ای در این شهر برای از بین بردن این باور که دکترین مارکسیستی شکست‌ناپذیر است به دست داده شود، بلکه همچنین لازم است نشان داده شود که یک ضد دکترین امکان‌پذیر است.» آن ضد دکترین نازیسم بود که با اعتقاد به برتری نژاد ژرمن آغشته شده بود.


در صفحات نخست کتاب، گیلبرت از شروع قرن در سال ۱۹۰۰ و نبرد در آفریقا خبر می‌دهد که چگونه بوئرها به مقابله با اقتدار امپراتوری بریتانیا برخاستند و در نخستین درخشش پیروزی پادگان‌های بریتانیایی درون شهرهای مافِکینگ و لِیدی‌اسمیت را به محاصره درآوردند و البته این شکست‌های بریتانیا در آفریقای جنوبی مردم بریتانیا را که به موفقیت ارتش بریتانیا عادت کرده بودند مات و مبهوت کرد.


اما گزارش ویژه اینکه: در آفریقای جنوب غربیِ آلمان، دولت‌های آلمان و بریتانیا در مورد بنای راه‌آهنی به طول 400 مایل در مناطق دور از ساحل به توافق رسیدند که پول آن می‌بایست به‌طور برابر در بریتانیا و آلمان جمع‌آوری می‌شود. ولی هرگز به ذهن دیپلمات‌ها و مهندسانی که مذاکرات آن قرارداد را انجام دادند خطور نمی‌کرد ــ حتی اگر توان پیشگویی می‌داشتند ــ که ظرف پانزده سال بریتانیا و آلمان درگیر جنگ با یکدیگر ‌شوند و همهٔ مایملک آلمان در ماورای بحار هدف حملات نظامی بریتانیا قرار گیرد.


با این همه در آغاز قرن طنین زندگی زیباتر می‌نماید: موسیقی و اختراعات هر یک توانستند هیجان برانگیزند، و در‌عین‌حال از مناقشات خبر بدهند. در فینلاندیا اثر سیبِلیوس که در این سال تصنیف شد و ملی‌گرایی را با موسیقی ترکیب می‌کرد مسائل امپراتوری روسیه بازتاب یافته بود. در بریتانیا، ویلیام کروکس راه جداسازی اورانیوم را پیدا کرد. در آلمان، در شب 2 ژوئیه [11 تیر] نخستین سفینهٔ هوایی [هواپیما] ــ آفریدهٔ کنت زِپِلین ــ پرواز آزمایشی خود را انجام داد. سفینه، که خیلی زود به زِپِلین معروف شد، با پنج سرنشین ــ کنت، دو مسافر و دو مهندس ــ از فریدریش ‌شافِن در دریاچهٔ کنْسْتانْس پرواز کرد، و در ایمِنْشْتات، در فاصلهٔ سی‌وپنج مایلی، فرود آمد. انسان وسیله‌ای برای سفر از طریق هوا پیدا کرده بود.

و این سطرها هم روایت گیلبرت از 1933: قرن بیستم نتوانسته بود خلاف توصیف بدبینانهٔ چرچیل در 1922 را ثابت کند که آن را قرنی «مخوف» خوانده بود که در آن همه‌چیز فقط رو به بدتر شدن داشت.

امیدهای فراوان مردمان دنیای پس از جنگ در بیشترِ سطح کرهٔ زمین تحقق نیافته بود. ایالات متحده که از انزوای تازه ساخته‌اش به سال‌هایی خوش می‌نگریست، به این امید دلخوش بود که بتواند از رکود به در آید، اما بی‌آنکه هیچ تضمین موفقیتی داشته باشد.

 اروپای غربی ناگهان با دورنمای آلمانی روبه‌رو بود که تجدید سلاح و ستیزه‌جویی می‌کرد...عصر دیکتاتوری بر ویرانه‌های امپراتوری‌های از میان رفته در جنگ جهانی اول طلوع کرده بود: استالین در اتحاد شوروی، موسُلینی در ایتالیا، هیتلر در آلمان، پیلسودسکی در لهستان، پریمو دِ ریوِرا در اسپانیا، شاه آلکساندر در یوگسلاوی، مصطفی کمال در ترکیه: این‌ها در زمرهٔ رهبران ملی‌ای بودند که به شخص خود، به ارتش‌ها، نیروهای پلیس و پلیس مخفی که حمایتشان می‌کردند، و به میهن‌پرستانی که آزادی فردی را برای تصریح قدرت ملی فدا می‌کردند اتکا داشتند.

 دو دیکتاتوری بزرگ‌تر و جبارتر از همه، مستقر در مسکو و برلین، گونه‌های تازه‌ای برای کنترل ابداع کرده بودند، و همچنان ابداع می‌کردند، که اردوگاه‌های کار و نظام پلیس مخفی شوروی ــ که تقریباً ده سال قدمت داشت ــ و اردوگاه‌های کار اجباری و نظام گشتاپوی آلمان ــ در بدو تولد خود ــ مظهر آن بودند.

«تاریخ قرن بیستم (۱۹۳۳-۱۹۰۰)» نوشته مارتین گیلبرت با ترجمه علی‌اکبر مهدیان و با ویراستاری رامین کریمیان در ۹۳۶ صفحه و با قیمت ۱۳۰۰۰۰۰ تومان را انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب کرده است.