رسانههای ضدانقلاب به دستور کارفرمایان آمریکایی و صهیونیست خود، به صورت گزینشی انتخاب میکنند از چه چیز دفاع و چه چیز را بیعدالتی معرفی کنند. آنها همانطور که فرمان دارند دلقک/ رئیسجمهور اوکراین را مبارزی شجاع در برابر تهاجم خارجی جا بیندازند، موظفاند دفاع فلسطینیها از سرزمین خود را در پیچیدگیهای تاریخی دفن کنند و آن را اقدام تروریستی جا بزنند! این رسانهها حتی حمله به نظامیان در اوکراین را بلافاصله محکوم میکنند؛ اما حمله به غیرنظامیان، زنان و کودکان در فلسطین هیچ توجهی نمیگیرد و با تکنیکهای رسانهای نادیده گرفته میشود. آنها همین دستور کار را درباره جمهوری اسلامی و آمریکا هم دارند. اگر سیل و زلزله بهعنوان بلایای طبیعی در ایران بیاید، دنبال کمترین ضعف و سوءمدیریت میگردند تا آن را بُلد و مردم را ناامید کنند و اگر عامل انسانی موجب آتشسوزی ویرانگر لسآنجلس شود، ناکارآمدی یانکیها را لای زرورق میپیچند و توجیه میکنند؛ اگر ایران تحریم شود، طوری کشورمان را جنایتکار توصیف میکنند که حق آن خیلی بیشتر از تحریم است و باید به آن حمله نظامی شود؛ اما اگر آمریکا هر بلایی سر هر کشوری بیاورد، برای صدور دموکراسی و حقوق بشر چنین چیزهایی لازم است.
۱: نمونهای از اینها، شبهرسانه بهایی منوتو است. تلویزیون فارسیزبان منوتو مهرماه ۸۹ با فروکش فتنه ۸۸، ابتدا ظاهرا نه بهعنوان رسانهای سیاسی، بلکه برای تغییر فرهنگی - اجتماعی سبک زندگی ایرانیان به صورت رسمی فعالیتهای خود را بهعنوان یک شبکه ماهوارهای، در لندن پایتخت انگلیس آغاز کرد؛ اما زمان زیادی نگذشت که به شدت به ورطه سیاست هم کشیده شد. از آنجا که حامی مالی و اسپانسر اصلی منوتو، فرح دیبا بود که با توجه به سرقت و خارج کردن صدها میلیارد دلار از اموال ملت ایران در نیم قرن قبل، همچنان با آن ثروت عظیم بیزینس میکند، فعالیت این شبکه بهایی به صورت ویژه از طرفی روی تطهیر رژیم پهلوی و از سوی دیگر بر سیاهنمایی وضعیت ایران با حاکمیت جمهوری اسلامی متمرکز شد. مستندهای غیرقابل استناد و دروغین، ولی انصافا خوشساخت که با بودجه خانواده پهلوی توسط کارگردانان مطرح آمریکایی و اروپایی برای سفیدشویی فقر و نکبت پیش از انقلاب و ظلم و ستم رژیم گذشته تهیه و پخش شد، متأسفانه تأثیری غیرقابل انکار بر اذهان نوجوانان و جوانان که آن دوران سراسر سیاهی و تباهی را درک نکرده بودند، گذاشت و شماری از آنها هنوز هم تصورشان نسبت به پیش از انقلاب، تصوری ساختهشده توسط برنامههای پرزرق و برق «تونل زمان» شبکه مبتذل و کذاب منوتو است که در آنها، هیچ نشانی از فقر مطلق اغلب ملت، حلبیآبادهای حاشیه پایتخت، شهرها و روستاهای بدون آب و برق، نبود پزشک ایرانی و واردات پزشکان هندی، پاکستانی و بنگلادشی و نبود کمترین خدمات اجتماعی برای قشر حاشیهنشین و حتی متوسط دیده نمیشود. این سوای پلیسی بودن فضای کشور به واسطه ساواک که هنوز آثار جرمش بر تن بسیاری پابرجاست و ابزارانگاری زنان (پشت پرده ترسناک کافههای پیش از انقلاب، فساد سیستماتیک و فقر و فحشای ناشی از آن) و همچنین چشمپوشی از حقوق مستضعفان (بسیاری از مردم ایران در دوره حکومت محمدرضا، به اعتراف سازمانهای جهانی دچار گرسنگی شدید بودند؛ اما ناهار و شامهای جشنهای مسرفانه ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی مستقیم از رستوران «ماکسیم» فرانسه میآمد) است که به عمد از سوی شبکه بهایی نادیده گرفته شده است.
۲: این مستندهای بیسند که جز تخیل سازندگانشان چیز دیگری نبود، برای روز مبادا ساخته میشد تا به شورش علیه نظام اسلامی پیوند بخورد. سرانجام موعد فوق دو سال پیش پس از فوت مهسا امینی فرارسید و کارفرمای منوتو دستور کاری خلاف مشی پیشین و با صراحت و بدون رتوش برای فراخواندن بعضی مخاطبان شستوشوی مغزی شده، دریافت کرد: گفتن هر تعداد دروغ که ممکن است؛ برای تحریک مردم ایران به آشوب و اغتشاش با هدف ننگین تجزیهطلبی! عادیسازی تجزیه ایران، موضوعی بود که از سوی خانواده پهلوی که سابقه اهدای سرزمینهای ایرانزمین و دادن اجازه جدایی به بحرین را داشتند، در قالب پروژه پیچیده تروریستی زن، زندگی، آزادی به بهائیان منوتو محول شد. دیگر رسانههای ضدانقلاب نیز چنین رویکردی داشتند؛ اما منوتو بهطور خاص، شبهرسانهای بود که با شدت بیشتری نسبت به دیگر رسانههای فارسیزبان ضدملت ایران روی لزوم تجزیه ایران مانور میداد. دعوت از تروریستهای تجزیهطلب به استودیوی منوتو و تلاش برای زنده نگاه داشتن جنبش آشوبگر و خشونتطلب مهسا، از جمله اقداماتی بود که از سوی رسانه بهایی در راستای عادیسازی تجزیهطلبی در ایران انجام شد.
3: اقدام بعدی منوتو با تداوم سیرک ضدانقلاب در آن فتنه، مطرح کردن بدشانسترین(!) شاهزاده تاریخ ایران که در ۲۵۰۰ سال، تا نوبت شاه شدن وی رسید، انقلاب اسلامی رخ داد ـ فرد مشخصا کمیکی به نام رضا پهلوی بهعنوان جایگزین جمهوری اسلامی بود! پوشش گسترده پویش «وکالت میدهم» به نفع دیکتاتورزاده پهلوی نیز راه به جایی نبرد و از میان ۹۰ میلیون ایرانی تنها ۹۰ هزار نفر (از هر ۱۰۰۰ ایرانی فقط یک نفر) - که همین تعداد هم محل تردید است - آن هم با تطمیع گسترده به ربع پهلوی وکالت دادند و پروژه فوق هم که جزو وظایف ذاتی شبکه بهایی - پهلوی بود، به شکست دیگری مبدل شد!
۴: منوتو اخیرا بار دیگر فعال شده و به اعتراف مدیرش «کاسه گدایی به کف گرفته» تا دیگر تعطیل نشود. همزمانی دست دراز کردن منوتو برای بقا با تعلیق کمکهای واشنگتن به فاندبگیران، نشان میدهد عمله شبهرسانههای ضدانقلاب از جمله منوتو با توجه به آنکه دیگر تأثیر چندانی ندارند، درصددند به همان تجارتهای شخصیشان بپردازند. با نگاهی به سطح پایین سواد و رسواییها و رفتارهای دستاندرکاران، مجریان و کارشناسان رسانههای ضدانقلاب، درمییابیم گرچه کارفرمایان اصلی صهیونیست و غربی آنها با وسواس بسیار و در قالب یک پروتکل هماهنگ و طراحیشده خطوط خبری - رسانهای مدنظرشان را به آنها القا میکنند و با خلق عبارات و واژههای مشخص به دنبال جهتدهی به افکار عمومی برای پیشبرد سناریوهای ضدایرانیشان هستند؛ اما به دلیل فقر هویت و شخصیت در اغلب آنها، کمترین توفیقی نصیبشان نشده است. در جریان فشارهای اخیر رئیسجمهور آمریکا به ایران و همزمان قطع و تعلیق کمکهای صدها میلیون دلاری کاخ سفید به فاندبگیران، رسانههای ضدانقلاب با دوگانه بیسابقهای مواجه شدهاند. آنها از طرفی شاهد امضای یادداشت تشدید فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی بودند و از سوی دیگر، همزمان دولت جدید ایالات متحده کمکهای مالی به تمام اشخاص و دولتها به استثنای رژیم اشغالگر قدس و مصر را سه ماه تعلیق کرد. مارکو روبیو وزیر جدید خارجه آمریکا هم با بردن آبروی نداشته اپوزیسیون و افشای اینکه افراد فاندبگیر ضدانقلاب از هر یک دلاری که دریافت میکنند، ۸۸ سنت آن را در جیبشان میگذارند و فقط ۱۲ سنت را برای منافع آمریکا هزینه میکنند، لطمه بزرگی به آنها وارد کرد.
۵: آخرین ضربه نیز راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و مانور اقتدار و اتحاد ملت برابر رئیسجمهور تروریست آمریکا بود. این تظاهرات بیسابقه که در روزی انجام شد که هر قطعه دلار به نزدیک ۱۰۰ هزار تومان رسیده بود، سرمای شدیدی بر کشور حکمفرما بود و لفاظیهای ترامپ علیه کشور هم تشدید شده بود، وفاداری ملت و افسردگی منوتو را بار دیگر به رخ کشید؛ طوری که مدیر شبکه بهائیان با ابراز ناراحتی شدید اذعان کرد اگر حتی ترامپ بخواهد نظام را براندازد، مردم ایران نمیخواهند و خواستار براندازی نیستند. اذعان وی به مردمی بودن جمهوری اسلامی و ابراز ناخرسندی و ناامیدی از کنشهای ملت در برهههای مختلف بار دیگر اثبات میکند ضدانقلاب فقط آب در هاون میکوبد و دیگر با این اعترافات عملا مقابل خواست ملت، تسلیم شده است؛ هرچند بخواهد بماند و به بیزینسهایش با فاندهای آمریکاییان ادامه دهد.