شناسهٔ خبر: 71383525 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» بررسی شد

حوزه/ هفتمین جلسه از سلسله نشست‌های اکران، تحلیل، بررسی و ایده پردازی تولید فیلم از دیدگاه اندیشه اسلامی به بررسی فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» اختصاص داده شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، در هفتمین جلسه از سلسله نشست‌های اکران، تحلیل، بررسی و ایده پردازی تولید فیلم از دیدگاه اندیشه اسلامی که به بررسی فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» اختصاص داده شد.

حجت الاسلام مهدی رادنیک دبیر ستاد هنرهای نمایشی و تصویری حوزه در بخش محتوایی- اندیشه ای اظهار داشت: فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» با رویکردی پست‌مدرن، به‌جای قهرمان‌سازی، به‌طور غیرمستقیم مخاطب را در شرایط انسانی جنگ قرار می‌دهد. این اثر نه‌ تنها روایت ضدجنگی است، بلکه در تلاش است تا به ‌واسطه نمادگرایی و بازخوانی تاریخ، مفهوم جنگ و تبعات آن را از زاویه‌ای متفاوت به نمایش بگذارد. در این فیلم، به‌جای تصویرسازی از دشمن به‌عنوان نژادپرست، تاریخ و هویت گمشده ملت‌ها به‌عنوان عامل اصلی درگیری‌ها مطرح می‌شود.

وی ادامه داد: تمامی جنگ‌ها و درگیری‌ها دارای یک بستر تاریخی و فرهنگی خاص هستند. به عنوان مثال، درگیری‌ها و رقابت‌های قومیتی میان گل‌ها و ژرمن‌ها که طی شش قرن ادامه داشت، از جمله عواملی بود که زمینه‌ساز ظهور شخصیت‌هایی همچون بیسمارک و هیتلر در آلمان شد. در این دوران، ژرمن‌ها همواره به ‌ویژه از سوی دیگر اقوام مورد تحقیر قرار می‌گرفتند و تحت سلطه دیگران بودند. این تحقیرها و تسلط‌ها باعث شد که مردم ژرمن همیشه به دنبال ناجی‌ای باشند که آنها را از زیر یوغ سایر اقوام رها کند. در این میان، دیکتاتورها غالباً نقش همان ناجی‌ها را ایفا می‌کنند، کسانی که از روحیات ملی‌گرایانه‌ای برخوردار هستند.

رادنیک گفت: در این مسیر، ژرمن‌ها ممکن است در ظاهر نژادپرست به نظر برسند، اما زمینه‌های تاریخی این مسئله را باید در درگیری‌های متعدد آنها با اقوام دیگر همچون فرانسوی‌ها و سایر ملت‌ها جستجو کرد. این درگیری‌ها به نوعی زمینه‌ساز شکل‌گیری نازیسم و ظهور ایدئولوژی‌هایی شد که در قرن بیستم شاهد آن بودیم.

وی ادامه داد: در فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» هالیوود سعی دارد ژرمن‌ها را به‌عنوان نژادپرست معرفی کند، اما اگر به زمینه‌های تاریخی و هویتی آنها توجه کنیم، درمی‌یابیم که آنها در تلاش برای بازپس‌گیری تاریخ و هویت گمشده خود هستند.

به باور وی، اگرچه بسیاری از فیلم‌ها در ژانر ضدجنگ ساخته شده‌اند، فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» اثر متفاوتی است. این فیلم با رویکردی پست‌مدرن به سراغ ضدجنگ می‌رود. در پست‌مدرن، پایبندی به مبانی مدرن همچون لیبرالیسم و اومانیسم بسیار مهم است و باید این ارزش‌ها به‌طور ملموس در زندگی جاری باشند. این فیلم برخلاف بسیاری از آثار دیگر که در آن‌ها قهرمان‌های روشن و شجاع وجود دارند، از یک راوی به‌عنوان عنصر اصلی داستان استفاده می‌کند.

رادنیک افزود: این فیلم ضد درام است و در آن هیچ‌گونه همذات‌پنداری با شخصیت‌ها وجود ندارد. مخاطب در طول داستان وارد فضای جنگی و پر از رنج می‌شود، بدون اینکه برای هیچ‌کدام از شخصیت‌ها احساس همدردی یا قهرمانی خاصی پیدا کند. این فیلم به‌دنبال آن است که مخاطب را در شرایط غیرانسانی جنگی قرار دهد و بدین‌وسیله از طریق عدم قهرمان‌سازی، تجربه تلخ جنگ را برای تماشاگر ملموس‌تر کند.

وی تاکید کرد: فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» به‌طور خاص به نمادگرایی توجه ویژه‌ای دارد. کارگردان با استفاده از نمادها می‌خواهد پیام‌های خاص خود را منتقل کند. این اثر در واقع بیش از آنکه فیلمی ضدجنگ باشد، یک روایت است؛ روایتی که به گونه‌ای چیده شده است که بتواند به‌نوعی "مصادره به مطلوب" کند و در عین حال، در قالب یک روایت ضدجنگ جلوه کند.

رادنیک ادامه داد: به‌طور کلی، فیلم‌های ضدجنگ در بسیاری از موارد بیشتر جنبه تبلیغاتی و شعاری دارند تا آنکه واقعیت‌های عینی را به‌طور دقیق و مستند نشان دهند. در فضای سینمای ضدجنگ باید توجه داشت که گاهی جنگ‌ها در دفاع از مردم، ملت، تاریخ و سرزمین خود رخ می‌دهند، ولی به‌نظر می‌رسد که در بسیاری از آثار ضدجنگ، این فضا به‌صورت یک‌طرفه و فقط به‌عنوان یک نقد قاطع به جنگ‌ها به تصویر کشیده می‌شود.

در نهایت، این فیلم‌ها نباید در حد شعار باقی بمانند و باید نشان دهند که در چه شرایطی و با چه دلایلی جنگ‌ها به‌وقوع می‌پیوندند. فیلم‌های ضدجنگ، همان‌طور که بسیاری از آثار هالیوودی و دیگر سینماها این‌گونه عمل کرده‌اند، ممکن است درک سطحی و سطحی از جنگ و پیامدهای آن ارائه دهند و به‌نوعی، واقعیت‌های پیچیده جنگ و دنیای سیاست را نادیده بگیرند.

در بخش دیگری از این نشست سید رائد امیری تهرانی، مدیر تولید دانشکده صدا و سیما قم در بخش کارگردانی اظهار داشت: سینمای ضد جنگ امروزه تأثیر قابل توجهی بر سینمای ایران، به ویژه سینمای دفاع مقدس، گذاشته است. فیلم‌هایی مانند «تنگه ابوقریب» ساخته محمدحسین مهدویان که توسط سازمان اوج تهیه شده است نمونه‌ای بارز از این تأثیرپذیری است. این فیلم با نگاهی ضد جنگ به جای تأکید بر ارزش‌های دفاع مقدس بر پیامدهای منفی جنگ و آسیب‌های روانی و اجتماعی آن تمرکز می‌کند. شخصیت‌های فیلم تحت فشار خانواده و دوستان درگیر مصائب و اضطراب‌های ناشی از جنگ می‌شوند. این نگاه ضد جنگ، فیلم را از ژانر دفاع مقدس دور کرده و آن را به اثری کاملاً ضد جنگ تبدیل کرده است.

مدیر تولید دانشکده صدا و سیما گفت: فرانسوا تروفو، کارگردان و نظریه‌پرداز سینمایی معتقد است که سینمای ضد جنگ به معنای واقعی وجود ندارد، بلکه سینما با استفاده از هیجان و احساسات، مخاطب را درگیر مصائب و دردهای شخصیت‌ها می‌کند تا با آنان همزادپنداری کند. به گفته او پرداختن به موضوع ضد جنگ در قالب فیلم‌های ملودرام می‌تواند مؤثرتر باشد. این دیدگاه نشان می‌دهد که سینمای ضد جنگ بیشتر بر ایجاد حس همدردی و درگیری عاطفی مخاطب تأکید دارد تا ارائه یک روایت تاریخی دقیق.

وی عنوان کرد: نسبت بین فکت‌های تاریخی و سینما نیز موضوعی است که در نقد فیلم‌های جنگی مورد توجه قرار می‌گیرد. برای مثال فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» مورد نقد برخی روزنامه‌های انگلیسی‌زبان قرار گرفته است، زیرا به نظر آنان این فیلم با تحریف تاریخ روایتی نادرست از جنگ جهانی اول ارائه می‌دهد. در این فیلم جزئیاتی مانند طراحی تونل‌ها به گونه‌ای تغییر یافته‌ که با واقعیت تاریخی همخوانی ندارند. این تغییرات بیشتر برای تسهیل فیلمبرداری و ایجاد فضای دراماتیک انجام شده‌اند. با این حال، هدف اصلی فیلم، روایت تاریخ نیست، بلکه ایجاد تأثیرات عاطفی و نمادین است، به ویژه در شرایط همزمانی با جنگ اوکراین و روسیه.

امیری تهرانی خاطرنشان کرد: عناصر غیرروایتی نیز از جمله مؤلفه‌های مهم در ساختار فیلم‌های جنگی هستند. این عناصر مانند سکوت، مکث، طراحی لباس، صحنه‌آرایی و فضاسازی به هوش کارگردان و بازیگران بستگی دارند و می‌توانند به سبک خاص یک کارگردان تبدیل شوند. در فیلم‌هایی مانند «در جبهه غرب خبری نیست»، این عناصر غیرروایتی به حدی مؤثر هستند که هر تکرار آن‌ها به پارامتری روایتی و بخشی از امضای کارگردان تبدیل می‌شود. این عناصر همراه با طراح صوتی قوی، شامل موسیقی، افکت‌های صوتی و دیالوگ‌ها، به واقع‌گرایی فیلم کمک شایانی می‌کنند.

وی افزود: در تاریخ سینما، فیلم‌های جنگی مانند «راه‌های افتخار» ساخته استنلی کوبریک و «نجات سرباز رایان» اثر استیون اسپیلبرگ جریان‌ساز بوده‌اند. این فیلم‌ها نه تنها بر سینمای جهان تأثیر گذاشتند، بلکه حتی فیلمسازان داخلی را نیز به سمت واقع‌گرایی بیشتر سوق دادند. واقع‌گرایی در فیلم‌های جنگی به ویژه در نسخه‌های جدیدتر «در جبهه غرب خبری نیست»، به حدی است که تماشاگر را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. این واقع‌گرایی، همراه با عناصر غیرروایتی و طراحی دقیق صحنه نشان می‌دهد که فیلمسازان امروزی باید به جزئیاتی مانند طراحی لباس، صحنه‌آرایی و فضاسازی توجه ویژه‌ای داشته باشند.

امیری تهرانی یادآور شد: در نهایت، سینمای ضدجنگ و سینمای دفاع مقدس هر دو با چالش‌های خاص خود روبرو هستند. از یک سو، فیلم‌سازان باید بین واقعیت تاریخی و درام سینمایی تعادل برقرار کنند و از سوی دیگر با استفاده از عناصر غیرروایتی و طراحی صوتی، مخاطب را به درون دنیای فیلم بکشانند. این تعادل نه تنها به ایجاد آثار ماندگار کمک می‌کند، بلکه می‌تواند پیام‌های عمیق‌تری درباره جنگ و پیامدهای آن به مخاطب منتقل کند.

در بخش سوم این نشست، محمدرضا فرزین تهیه کننده در بخش فیلمنامه اظهار داشت: فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» سومین اقتباس سینمایی از رمانی به همین نام اثر اریش ماریا رمارک است. این فیلم که از جمله آثار استراتژیک سینمای غرب محسوب می‌شود، نزدیک به یک قرن است به عنوان یکی از برترین فیلم‌های جنگی تاریخ سینما شناخته می‌شود. ساختار ویژه این فیلم، پشتوانه‌ای قوی از رمانی دارد که خود از آثار برجسته ادبیات ضد جنگ است. فیلم در کنار سایر آثار سینمایی که استانداردهای ضد نازیسم و تقویت استراتژیک کلی را رعایت کرده‌اند، قرار می‌گیرد. این استانداردها به‌ویژه بر ظلم‌هایی که به یهودیان روا شده است، تأکید دارند.

وی بیان کرد: در میان فیلم‌های جنگی برتر سینمای جهان، «۱۹۱۷» به عنوان اولین فیلم درباره جنگ جهانی اول شناخته می‌شود. از میان بیست فیلم برتر این جنگ، تنها دو فیلم از منظر جبهه آلمان روایت می‌شوند و بقیه از نگاه خارج از آلمان به جنگ می‌پردازند. برای مثال، «غلاف تمام فلزی» ساخته استنلی کوبریک، چهره خشن ارتش فرانسه را به تصویر می‌کشد، یا «راه‌های افتخار» از نگاه یک افسر فرانسوی به جنگ جهانی اول می‌نگرد. فیلم‌هایی مانند «اسب جنگی» اثر استیون اسپیلبرگ نیز اعزام نیروها از فرانسه را نشان می‌دهد. در جنگ جهانی دوم فیلم‌هایی مانند «فرار بزرگ»، «پیانیست»، «نجات سرباز رایان»، «سقوط» و «اروپا اروپا» به موضوع هولوکاست و ضدیت با نازیسم پرداخته‌اند.

فرزین عنوان کرد: رمان «در جبهه غرب خبری نیست» که در سال ۱۹۱۸ منتشر شد حاصل تجربه شش هفته‌ای نویسنده از حضور در جنگ است. عدد شش به عنوان یک نماد در چند جای فیلم مورد تأکید قرار گرفته است. این رمان که به ۵۵ زبان ترجمه شده، مورد استقبال مخاطبان فارسی‌زبان نیز قرار گرفته است. با این حال، فیلم اقتباسی تفاوت‌های قابل توجهی با رمان دارد. برای مثال صحنه‌های صلح که در فیلم دوم وجود دارد، در رمان دیده نمی‌شود. این فیلم در ساختاری تولید شده که با کلیشه‌های سینمای غرب هماهنگ است و روایتی قوی از دل جبهه آلمان ارائه می‌دهد. با این حال نتوانست به درخشش فیلم‌هایی مانند «نجات سرباز رایان» دست یابد و بیشتر در جشنواره‌ها مورد توجه قرار گرفت.

وی افزود: فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» نمادهای زیادی در خود جای داده است. فیلم با سکوتی در جبهه غرب آغاز می‌شود و با همان سکوت به پایان می‌رسد. این سکوت در تیتراژ ابتدایی و پایانی فیلم به وضوح دیده می‌شود. بسیاری از المان‌های فیلم مانند خشونت و ترس به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که رده‌های سنی بالای ۱۶ سال سازگار است، اما در عین حال استانداردهای تولید را نیز رعایت کرده‌اند. حضور هفت تهیه‌کننده در این پروژه، تضمین‌کننده کیفیت و دقت در ساخت فیلم است، امری که در فیلم‌های شاخص سینمایی دیده می‌شود.

فرزین ادامه داد: برای تثبیت فیلم در ذهن مخاطب، سناریوی آن چندین بار بازنویسی و تکرار شده است. این تکرار نه‌تنها به تقویت ساختار داستانی کمک کرده، بلکه باعث شده فیلم به‌عنوان اثری ماندگار در تاریخ سینما ثبت شود. «در جبهه غرب خبری نیست» با ترکیبی از نمادهای سینمایی و تاریخی، روایتی ضد جنگ ارائه می‌دهد که نه‌تنها مخاطبان خاص، بلکه علاقه‌مندان به سینمای کلاسیک را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.